سوم اسفند سالروز کودتای رضاخان است. آن زمان رضاخان ناشناخته بود ؛ مردم تهران از همدیگر می پرسیدند این رضاخان کیست که کودتا کرده...؟!
اما امروزه، کمتر موضوعی به اندازه رضاشاه مجادله برانگیز شده. سرسخت ترین دوستداران او در مقابل سرسخت ترین دشمنان او قرار دارند.
زمانی که دوستی با انگلستان نشانه فخر و قدرت بود رضاخان در حضور یحیی دولت آبادی و مصدق گفته بود : «مرا انگلیسیها روی کار آوردند...».
اما امروزه که عیب شمرده می شود دوستدارانش می کوشند اثبات کنند که انگلستان در بر کشیدن رضاشاه هیچ دخیل نبوده.
اما به نظر من، در تبدیل رضاخان به رضاشاه، هم انگلستان دخیل بوده هم علل داخلی و هم استعداد خود او.
انگلیسی ها به دلایل مختلف به او کمک کردند تا به قدرت برسد و تا زمانی که او انگشت در سوراخ نفت نکرده بود تقویتش کردند، اما زمانی که بگو مگوها بر سر درآمدهای نفتی پیش آمد و حمله آلمان به روسیه و لزوم کمک رسانی به روسیه...انگلیسی ها به فکر کنار گذاشتن او و آوردن فردی از قاجاریه افتادند و چون پیدا نکردند با پسر او کنار آمدند.
ایران کشوری است که پتانسیل تبدیل شدن به یکی از ثروتمندترین و قدرتمندترین کشورهای جهان را دارد. اما کمتر دوره ای بوده که آب خوش از گلوی مردمش پایین رفته و فارغ از شر و شور فقر و دیکتاتوری بوده است .
به نظر من، در تاریخ ایران به دنبال دوره ایده آل گشتن، عبث است . تاریخ ایران غالبا بین بد و بدتر بوده . نیازی نیست شما مورخ باشید، کافیست مردم احساسی، متملق و کمتر عقلانی ایران را در نظر بگیرید با جامعه ای فاقد نهادهای مدنی و مکانیسم های کنترل قدرت که حاکم را پاسخ گو کند.
آن وقت، آیا در چنین جامعه ای به مرور زمان، بهترین حاکم به بدترین فرعون بدل نخواهد شد؟!
آیا در چنین جامعه ای، حتی نابغه ای چون نادرشاه، کم کم از قدرت دیوانه نخواهد شد و توسط افرادش سلاخی !
دریغا که مردم ایران، همیشه دنبال افراد بوده اند تا برپایی نهادهای مدرن.
اما برگردم به بحث داغ رضاشاه.
یکی از بزرگترین ضعف ها در سخنان مناظره کنندگانِ عملکردهای رضاشاه اینست که «وحدت موضوع» ندارند یعنی:
هنگامی که طرفدارانش از ساخت راه آهن می گویند، مخالفینش از دیکتاتوری اش می گویند.
هنگامی که طرفدارانش از تشکیل ارتش مدرن او می گویند، مخالفینش آن ارتش را سرکوبگر مردم ایران می دانند نه مقابله کننده با بیگانگان. چرا که قشون عباس میرزا سی سال در مقابل روسیه مقاومت کرد سپس تن به ترکمن چای داد، اما قشون مدرن رضاشاه که 40 درصد بودجه کشور را می بلعید تنها سی ساعت مقاومت کرد و بالاتر از همه اینکه، این قشون پدر خود مردم ایران را درمی آورد ؟!
هنگامی که طرفدارانش می گویند رضاشاه، دست دینداران را از عرصه سیاست کوتاه کرد . مدارس و دانشگاه ساخت . راهها را از دزدان و راهزنان امن کرد . اینها را درست می گویند، اما نمی گویند که او تمامی راهزنان سر گردنه ها را از بین برد اما خود بزرگترین راهزن و غاصب املاک مردم شد!
طرفدارانش می گویند او ایران را مدرن کرد . می گویند در آن زمان، مگر چند کشور در جهان، دموکراتیک بود؟ مگر مردم ایران در جهل غوطه ور نبودند و در مقابل هر نوآوری، حتی آب لوله کشی مقاومت نمی کردند، مگر برای دموکراسی آمادگی داشتند؟
آری، اینها درست اند ؛ اما آیا حکومت رضاشاه مردم را کم کم به سوی دموکراسی و آشنایی با حقوقشان سوق می داد یا برعکس به سوی حقارت، تدنی، کیش شخصیت، دیکتاتوری و خفقان بیشتر؟!
آیا به میزانی که از عمر رضاشاه می گذشت، مردم از دستاوردهای مشروطه دور نشدند؟!
آیا قوه قضائیه و مجریه از استقلال تهی نگشتند؟
آیا مجلس که مهمترین دستاورد مشروطه بود به طویله بدل نگشت؟!
او بانک ملی که آرزوی مشروطه خواهان بود را احداث کرد، اما بیشترین سرمایه بانک، دارایی خود او بود و به قول سلیمان بهبودی، همیشه می گفت : بانک من!
هنگام تبعید، سه میلیون پوند و ۱٫۵ میلیون هکتار زمین داشت!
او اولین بار رادیو را آورد، اما تمامی برنامه هایش در تملق به او بود!
او فرهنگستان آورد، اما بزرگترین رسالتش نابودی زبان های اقوام ایرانی بود!
او انجمن آثار ملی را جهت بازسازی و مرمت آثار تاریخی تاسیس کرد اما بسیاری از آثار تاریخی قاجاریه توسط او نابود شدند!
مدافعانش او را «دیکتاتور منور» و «پدر ایران نوین» می دانند اما آن پدر نوین، مطبوعات را که رکن چهارم مشروطه بود تعطیل کرد . آن پدر، قلم ها را شکست، با مشت، دندان روزنامه نگار را خُرد کرد و مامورانش، روزنامه نگار را به دیوانه خانه فرستادند! (نمونه اش یحیی سمیعیان).
می توانم همچنان این فهرست را ادامه دهم اما در این شک ندارم که:
دیکتاتور جماعت حتی اگر تخم طلا هم بگذرد باز ضررش بیشتر از خیرش خواهد بود...
( کانال نویسنده )
نظرات بینندگان
عنوان یا جمله شاخص ابتدای یادداشت را طوری برمی گزینید که مشمولیت کلی می یابد و چنین آغازی، همگان را خوشایند و شامل نیست. حمله ای که از همان ابتدا با انگ زدن، فرد را به مقاومت وامی دارد.
بهتر بود می نوشتید:
دریغا! حاکمان ایران، همیشه دنبال جذب افراد متملق و چاپلوس به دنبال خود بوده اند تا ایجاد نهادهای مدنی.
از زاویه ای دیگر به اقدامات رضا شاه بنگریم:
مگر آنچه را که رضا شاه به ایران آورده است، برای بار نخست و ماندگار نبوده است؟
استعمار هم چیز خوب و مثبتی نبوده است اما نتایج ارزنده ای در دراز مدت برای کشور مستعمره، فراهم می ساخت. به طور مثال در کشور هندوستان. ملت را از خواب گران و تنبلی بیدار ساخت و روح مبارزه و مقاومت را در آنان ایجاد کرد. تسلط به زبان انگلیسی دوران استعمار، و توجه به تولید ملی ، امروز کشور و مردم هند را توانمند ساخته است و...
ممنون که با دانش تاریخی خود،
انصاف و عدالت در قضاوت را رعایت نمودید.
کوبیدن هم آدابی دارد که اگر یک فرد، جنبه های منفی را ولو از ظن خود یا تاریخ نگاران، مطرح
می سازد، بایستی منصفانه
جنبه های مثبت یا اثرگذار را، نیز بیان نماید.
برای هیچکس سو تفاهم ایجاد نشود، هدف طرفداری از هیچکس نیست، فقط به عنوان یک معلم، قضاوت عادلانه را فراموش نکنیم. این هم فرق ما با بقیه باشد.
این کشور سه سال دیگر سومین اقتصاد جهان خواهد شد
بر اساس یادداشتی که روز گذشته توسط تحلیلگران شرکت بانکداری سرمایه گذاری جفریز منتشر شد، پیشبینیها نشان میدهد که هند در آستانه پیشی گرفتن از ژاپن و آلمان بوده و تا سال 2027 خود را به عنوان سومین اقتصاد بزرگ جهان معرفی خواهد کرد.
اولین تونل زیر آب مترو در شرق شهر کلکته با حضور نارندرا مودی، نخست وزیر هند افتتاح شد. مودی به همراه گروهی از دانشآموزان با مترو از این تونل به طول ۵۰۰ متر که زیر رودخانه هوگلی کشیده است، عبور کرد. تخمین زده شده است که ساخت این پروژه دستکم یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار هزینه داشته است. مودی پس از به قدرت رسیدن پروژههای عظیم زیر ساختی را در سراسر هند آغاز کرده است. یک مهندس بریتانیایی که در گسترش متروی لندن تجربه داشت، در دهه ۱۹۲۰ میلادی برای اولین بار پیشنهاد ساخت شبکه مترو در کلکته را مطرح کرد. ساخت این مترو در کلکته از سال ۱۹۸۴ آغاز شد.
یکی از روشنفکران و متفکران ایران که بینش های خوبی داشته است و اخیرا باهاش آشنا شدم محمدعلی خنجی است
واقعا در دوره های قبل به دلیل سیستم آموزش سختگیرانه افراد روشنفکر و دانشی قوی وجود داشتند
یکی از یکی قوی تر
در مورد رضاشاه با جناب مرادی موافقم
اما گذشته ها گذشته
رضاشاه را کجا بگذاریم
البته بیشتر به عنوان نماد ضد این ها استفاده می شود
به هر صورت عزت نفس ما به عملکرد الان ماست
سخنان تکاندهنده دکتر مسعود نیلی در جشنواره امینالضرب
مادر مهربانمان - ایران - دارد میمیرد/ چه میتوانستیم بشویم و نشدیم/ یک گروه غارت میکند و دسته دیگر با جهل به نابودی سرعت میدهد
آخر چطور ممکن است کشوری تا این اندازه ثروتمند، اینگونه فقیر باشد؟ آیا این باورکردنی است که کشوری با رتبه دوم گاز و رتبه چهارم در نفت، نهتنها در تامین انرژی جهانی جایگاهی نداشته باشد بلکه حتی در تامین انرژی مورد نیاز خود نیز دچار استیصال باشد؟ چطور میتوان پذیرفت که برای کشوری با این حجم عظیم از منابع، دولتی با کسری بودجه مزمن و رو به افزایش، ارایهدهنده خدماتی با کیفیت نازل باشد؟ تعداد قابل توجهی از کشورهای جهان که فاقد هرگونه منابع طبیعی خدادادی بوده اند چگونه توانستهاند تورمهای پایدار زیر ۵ درصد و نرخهای بیکاری زیر ۵ درصد و رشدهای اقتصادی بیش از ۵ درصد داشته باشند؟
ما حتماً قادر بودهایم که با مشارکت تولیدکنندههای صنعتی معتبر جهانی بزرگترین خودروساز و بزرگترین سازنده لوازم خانگی و ماشینآلات و تجهیزات در منطقه پیرامونی خود باشیم و بدون تردید ورود حداقل به اندازه نیمی از تعداد گردشگرانی که به ترکیه میروند به ایران تصوری خیالی محسوب نمیشده است.
بیماری شایع ما افراط و تفریط است. این که چه کسی ایران را چند ریشتر بیشتر دوست دارد ،چه اهمیتی دارد. مهم کارهایی است که در حیطه های مختلف توسط
ایرانی ها در داخل و خارج انجام می شود.