« تربیت » وظیفه ی اصلی نهاد آموزش و پرورش است . طبق گفته ی دکارت دو کار در دنیا سخت ترین است : اول سیاست ، دوم تربیت . پرورش و تربیت این مسولیت خطیر بر عهده ی دو تن می باشد :
اول مادر دوم معلم.
نظر به اینکه آموزش و پرورش هر کشور آینه تمام نمای آن کشور است و مقطع ابتدایی ابتدای آن کشورتلقی میشود ،متاسفانه بعد از انقلاب اسلامی هیچ گاه این نهاد مهم اولویت دولتها نبوده است .
مجموعه ای که همیشه با کسری بودجه و کمبود معلم متخصص و بی انگیزگی معلمان کارآمد مواجه بوده است . کسری بودجه ای که بیشترین خسارت را به امر مهم پرورش وارد کرده است .
عدم حضور وزرای کارآمد و متخصص که با شیوه ی پلکانی و از بدنه ی سازمان بر مسند وزارت تکیه زده باشند موجب شده است بر پیکره ی آموزش وپرورش توسط افراد نابلد ضربات متعددی وارد شود.
در این بین رضا مراد صحرایی کارنامه ای عجیب داشت !
دکتر زبان شناسی که با گچ و تخته و کلاس ابتدایی بیگانه است. تصمیمات عجیب و غریب و آسیب زایی که یک باره رسانه ای می شد خاطر جامعه ی آموزشی را مشوش می کرد. تغییر یک باره 20 هزار مدیر، ادغام رشته های نظری، اعلام یک باره تغییر گسترده محتوا و متون درسی ،حمایت بی چون و چرا از مدارس غیر انتفاعی و شهریه ی حاکم بر مدارس در رسانه ملی، آموزش زبان چینی در مدارس و اینک مدارس مسجد محور و..
« مدرسه مسجد محور » زنگ خطری برای دین و آموزش و پرورش است. باید رابطه مدرسه و مسجد تبیین شود.
مشخص نیست در مسجد چه رویکردی تبیین می شود که در عصر حاضر می تواند تبدیل به مدرسه شود ؟
در صدر اسلام ؛ مساجد به عنوان پایگاه سیاسی عبادی مهم با هدف عبادت ،حفظ و کتابت قرآن شکل گرفت .
با نوگرایی جامعه ی آن زمان رفته رفته ،خواندن نوشتن و حفظ قرآن به مکتب خانه ای که در جوار مساجد شکل گرفته بود سپرده شد . حتی حوزه های علمیه هم کلاس هایش در داخل مساجد برگزار نمی شود. چون کارکرد مدارس- علی الخصوص مدارس ابتدایی از منظر مکان و فضا- جدای از مساجد است.
مدرسه یک نهاد کوچک از سازمان عظیم آموزش و پرورش است که دو عضو مهم آن معلم و شاگرد است که خروجی آن در بلند مدت ، انسان تراز اسلامی است . در حالی که به گفته ی رئیس دانشکده معارف دانشگاه امام صادق (ع ) ؛ « متولیان امور مسجد ۱۸ نهاد هستند و مسجد در کشور ما بین ۱۸ دستگاه توزیع شده است و هرکس متولی یک بخش است. اصلاً یکی از مشکلات ما امروز این است که یک وحدت فرماندهی در حوزه مساجد نداریم » .
با این توصیفات ؛ قرار است مدارس هم ذیل مساجد تعریف شود ؟!
سنی که روز حشر شفیعش « عمر » شود
کوری عصاکش کور دگر شود
مدارس مسجد محور چه خروجی و گزارش و پژوهشی در کارگروهایشان ارائه داده اند که ادعای موفقیت دارند؟
متولیان این مدارس باید چه ویژگی هایی داشته باشند؟ صرف داشتن تعهد و تقوا که نمی شود دایه ی مهربان تر از مادر شد.
شاید باز هم باید به این سوال تکراری و مهم در جامعه امروزی پاسخ محکم بدهیم که تخصص بالاتر است یا تقوا ؟
- نقش طلاب و روحانیت در این مدارس چیست؟ مدارس دولتی عادی در آموزش پرورش ما یتیم شده و توسط مدارس خصوصی و مدارس دولتی خاص در حال بلعیده شدن هستند .
- متون و محتوای درسی و پرورشی مورد نظر در این مدارس چیست؟
- چه خانواده ها و اقشاری از جامعه تمایل دارند تا فرزندانشان در این مدارس تحصیل کنند؟
- هزینه و بودجه این مدارس از کجا تامین می شود؟
- آیا نباید نگران بود که تحجر در بستر آموزش این گونه مدارس شکل بگیرد؟
نگاه و مروری به مدارس مذهبی پاکستان داشته باشیم.
سال 1367 که تاسیس مدارس غیرانتفاعی تصویب شد و آموزش در این کشور کالا شد ؛ به تدریج شاهد ظهور مدارس متفاوتی با دلایل مختلف شده ایم. مانند همسر فلان مسئول که گفتند مدرسه غیرانتفاعی تاسیس کردیم چون مدرسه مناسبی برای پسرم وجود نداشت ...
ثروتمندان و سیاسیون و مسئولین خاص و دانشگاهیان و اینک مذهبیون هم با همین سطح تفکر بهتر دیدند فرزندانشان جدای از سایر اقشار جامعه اولین تجربه ی اجتماعی شدن شان را در محیطی کاملا ایزوله و جدای از سایر اقشار سپری کنند. با این روندی که سپری شد تشکیل مدارس مسجدمحور دور از انتظار نبود.
منیّت و خودخواهی و خود برتربینی عده ای هر قشری را به یک سو به انزوای آموزشی کشاند.
مدارس دولتی عادی در آموزش پرورش ما یتیم شده و توسط مدارس خصوصی و مدارس دولتی خاص در حال بلعیده شدن هستند .
در این آشفته بازار تنها راه علاج این است شیوه نامه ای تدوین شود که مدارس عشایری، شبانه روزی، استثنایی و اقلیت ها باید باقی بمانند و اما مدارس بزرگسالان، راه دور، تطبیقی، ایثارگران، شاهد، سمپاد، نمونه دولتی و هیات امنایی مسجد محور و.... « باید » که با مدارس دولتی عادی ادغام شوند.
مطالبه ی منطقی و بنیادین ؛
حذف تمامی مدارس غیردولتی با عناوین مختلف و ادغام آنها با مدارس دولتی است.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
اون شعر بهتر بود نوشته نمی شد باید به عقاید سایر اقوام احترام بگذاریم
تردید نکنید که آمدن طلاب و روحانیون به نظام آموزش عمومی کشور چنان عوارضی برای منزلت و جایگاه آنان خواهد داشت که با هیچ اقدام دیگری آن را نمیتوانید جبران کنید. بویژه از نظر سطح آموزشی و امتحانات و سایر موارد مسأله ساز خواهد شد.
.... و همچنان هم علیرغم تضعیف شدید، نهاد مهمی است و هنوز احتمال بازسازی آن در قالب یک نهاد اجتماعی که مستقل از قدرت باشد وجود دارد.
اجرا از این قرار است که دو اتفاق در رابطه با روحانیون و مساجد در آموزش عمومی در حال رخ دادن است. گر چه محدود است و در اجرا و ادامه نیز عوارضی خواهد داشت، ولی بطور طبیعی تبعات آن گریبان روحانیت و نهاد دین را خواهد گرفت.
به نظر میرسد که آقایان روحانیون و مراجع توجه کافی به وضعیت نزول جایگاه قشر خود ندارند و این دو اقدام نیز بیش از پیش این جایگاه را مخدوش خواهد کرد. مجموعه نظرسنجیها و پیمایشها در سالهای اخیر نشان میدهد که اعتماد به این قشر بسیار کم شده است و شاید بیش از نیمی از جامعه به آنان اعتماد کم و خیلی کم دارند، و در میان اقشار و گروههای اجتماعی کمترین اعتمادهای مردم را به خود جلب کرده یا از دست دادهاند.
نقد این مسائل هم به جا
اما مسئله این نیست
مسئله حکومت است
به هر شکل این کارها یکسری سرگرمی و مشغول کردن برای مردم است خودشان هم می دانند مسخره بازی بیش نیست
نه امکان ادغام مدرسه با مسجد وجود دارد و نه مردم استقبال خواهند کرد
این مسجد محور، چیزی شبیه همان بشقاب کرونایاب است
پس زیاد خودتان را اذیت نکنید
تمرکز خود را روی موضوع اصلی بگذارید
الیوم نویسنده انسان کم خردی ست و مراوده با او در حکم محاربه با امام زمان است.
فقط توجه داشته باشید که یکی از علل تاسیس مدارس مبارز با جهل و تحجر و خرافات در مکتب خانه ها و حوزه های علمیه بود حالا دوباره به تنظیمات قبل از مشروطیت و دوره قاجار ریست می شویم.
سکولاریسم بهترین راه حل برای این مشکلات است. آموزش سکولار یکی از بزرگترین دستاوردهای بشر برای این مشکلات است.
تکرار «تجربه قرون وسطی» در ایران
در کنار این وضع کیفی تحصیل، کمبود معلم متخصص و با تجربه هم دامن مدارس را گرفته که بیشتر سطح کیفی تحصیلات را کاهش میدهد.
معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش در مهر امسال تصریح کرده که در مدارس ایران ۲۰۰هزار معلم کم دارند.
وزارت آموزش و پرورش، ظاهرا برای جبران کمبود معلم به استخدام طلبه بجای افراد متخصص روی آورده است.
وزیر آموزش و پرورش دولت سیزدهم چند وقت پیش، در دیدار با نوری همدانی از مراجع تقلید گفته بود «۲۵هزار نفر از ۵۰هزار استخدامی جدید طلبهاند.»
در پی واکنش گسترده به این خبر، روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد: « رقم ۲۵هزار نفر طلبه استخدامی درست نیست و سه هزار نفر طلبه هستند.»
سخنگوی وزارت آموزش و پرورش پا را از این فراتر گذاشته و گفته بود ۳ هزار و ۵۰۰ روحانی و طلبه استخدامشده در آموزش و پرورش «پس از برگزاری آزمون» و «بدون هیچ سهمیهای» و حتی «بصورت خودجوش و بدون هماهنگی قبلی» به عنوان معلم پذیرفته شدهاند.
طلبهها و «تجربه قرون وسطی» در مدارس ایران
نوشت:
مدارس در دو سال گذشته، محیطی پرتنش بود. اعتراضهای دانش آموزان و حضور نهادهای انتظامی در مدارس، مسمومیت سریالی دانش آموزان در شهرهای ایران و پیدا نشدن منشا آن و در نهایت خبر حضور طلبهها در مدارس، فضای خاصی به محیط آموزشی و مدارس ایران دادهاست. اولین قربانی این تنشها، دانش آموزان و افت تحصیلی آنها بود.
سطح پایین کیفیت تحصیلی دانش آموزان، موضوع جدیدی نیست، ولی براساس آمارها در سال تحصیلی ۱۴۰۲، این کاهش شدت یافت.
میانگین معدل دانشآموزان در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۴۰۲ به ترتیب در رشته علوم تجربی،از ۱۳/۷۷ به ۱۱/۲۳، رشته علوم ریاضی، میانگین معدل از ۱۳/۲۸ به ۱۰/۷۹ و در رشته علوم انسانی، میانگین معدل دانشآموزان از حدود ۱۰/۷۶ به ۸/۷۵ رسید و این افت تحصیلی در استانهای با محرومیت بالا، بیشتر است.
خبرآنلاین به نقل از رضا امیدی، جامعهشناس نوشت: «نقشه وضعیت معدل استانها تا حد زیادی منطبق با نقشه فقر کشور است.»
حضور طلبهها در مشاغل مختلفی خبرساز شده است، آنها در بانکها، ایستگاههای آتشنشانی، شرکتهای خودروسازی استخدام شده و حتی در مشاغلی مانند روانشناسی مشغول شدند، اما حضور در مدارس با واکنشهای بیشتری روبر شد.
شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران درباره جایگزینی معلمان مدارس با طلاب و روحانیون توسط آموزش و پرورش هشدار داده و گفته که این کار به هدف «پاکسازی مدارس از نیروی آموزشی متخصص» است.
«در حال تجربه قرون وسطی در ایران هستیم. در دوران قرون وسطی، وقتیکه مسیحیت بر اروپا حاکم شده بود، روحانیون را به عنوان مبلغان دینی در مدارس استخدام کردند و نتیجه این کار از بین رفتن دین بود.»
«بعد از اعتراض سال ۱۴۰۱ که نقش دانش آموزان در آن پررنگ بود، مقامات حکومتی به این نتیجه رسیدند که سیستم آموزشی ایران برای مسائل مذهبی و مخصوصا حجاب ناکارآمد بوده و باید روی این مساله کار کنند. به همین دلیل طرحهای زیادی را پیشنهاد و اجرایی کردند. حتی برخی از تحلیلگران مسمومیت دانش آموزان را در همین تحلیل گنجانده بودند که با ایجاد رعب و وحشت، فضای خاصی ایجاد شده تا در مورد حجاب و مسائل دینی تعهد بیشتری داشته باشند. هرچند که تا امروز نتیجهای نگرفتند.»
از سوی دیگر، یکی دیگر از راههایی که دولت و مجلس در پیش گرفتهاند این است که در مساجد مدرسه ایجاد کنند. برای این منظور، مجلس طی روزهای اخیر طرحی را مصوب کرده که در مساجد مدرسهسازی کنند که البته بابت آن شهریه هم دریافت میکنند. در حقیقت ارتقای سطح کیفی و کمی مدارس به لحاظ تحصیلی اهمیت زیادی ندارد بلکه آنچه مهم است نگاه ایدئولوژیک است. این رویه سبب شده تا افرادی که از تمکن مالی بیشتری برخوردار هستند فرزندان خود را در کشورهای همسایه مانند ترکیه ثبت نام کنند.
او با تاکید بر اثر منفی این اقدامات بر سطح کیفی تحصیل گفت: «ظاهرا مقامات سیاسی و مذهبی درک درستی از اعتراض و دلزدگی دانشآموزان و این نسل ندارند و تصور میکنند که با حضور بیشتر طلبهها در نظام آموزشی، مدارس رنگ مذهبی به خود میگیرند در حالی که تلقی جامعه و خانوادهها از حضور طلبهها دقیقا برعکس است و حضور آنها ممکن است سبب بروز تنشهای آموزشی شده و تاثیر منفی بر روند آموزشی دانش آموزان دارد چرا که این افراد هیچ آموزش خاصی ندیدند و تنها مسائل مذهبی را اموختند که حتی برای مسائل مذهبی هم این آموزش لازم برای انتقال دانش به کودکان را ندیدهاند.»
تحقیقات رادیوفردا نشان میدهد که اجرای برنامه موسوم به «طرح امین»، مهمترین طرح حکومت برای گسترش و سازمانیافته کردن حضور طلاب و روحانیان در مدارس ایران، از زمان روی کار آمدن دولت ابراهیم رئیسی شتابی تازه گرفته است، بهطوری که تعداد مبلغان مذهبی در مدارس ظرف سه سال، بیش از شش برابر افزایش یافته است.
بررسیهای گروه دادهکاوی رادیوفردا نشان میدهد که در حال حاضر به ازای دستکم هر هفت معلم، یک طلبه در آموزش و پرورش به فعالیت «تبلیغی» مشغول است و هزینۀ کلی طرحهای تبلیغی حوزه، از جمله «طرح امین»، برای کشور چهار برابر بودجهای است که دولت صرف نهضت سوادآموزی میکند.
«طرح امین» تنها اقدام عملی حکومت برای گسترش حضور روحانیان در مدارس نیست، هرچند به نظر میرسد مهمترینِ آنها است که بر نهادینهسازی و تقویت همکاری مدرسه با حوزههای علمیه و نیز «حضور نظاممند» روحانیان و مبلغان در مدارس تأکید دارد.
به ازای دستکم هر هفت معلم، یک طلبه در مدارس حضور دارد(ارزیابی شده)
برآوردهای گروه دادهکاوی رادیوفردا نشان میدهد هماکنون بین ۵۰ هزار تا ۷۰ هزار طلبه و روحانی با عنوان مبلغ «طرح امین» یا «امام جماعت» در مدارس مشغول فعالیت هستند، در حالیکه تعداد معلمان حدود ۵۴۰ هزار نفر است.
مقامات ایرانی اطلاعات دقیق و گزارشهای مستندی دربارۀ سازوکار مالی «جذب» طلاب در قالب «طرح امین» منتشر نمیکنند، اما در قانون بودجۀ سال ۱۴۰۲ مبلغ یکهزار و ۳۰۰ میلیارد تومان به این طرح، که زیر ردیف بودجۀ شورای عالی حوزههای علمیه قید شده، و نیز دیگر «طرحهای تبلیغی» آن اختصاص یافته است. این رقم حدود دو برابر بودجۀ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، چهار برابر بودجۀ نهضت سوادآموزی و سه برابر بودجۀ آموزش و پرورش استنثایی کشور است.
....
این فقط گوشه ای از پول چاپی است
بروید ببینید چه مسابقه ها و طرح های دیگر در تمام ارگان ها ریخت و پاش نمی شود
هزاران هزار میلیارد دلار این ها به جیب می زنند به نام دین و مذهب و بدون بازده معنوی و اخلاقی
البته این یکی ازنهادهای .... است اینگونه نهاد ها مانند....
این ها فساد های سیتماتیک واداری است فساد که فقط اختلاس نیست که هرازگاهی لو می رود
آن وقت این پول ها به جای اینکه خرج مردم تهیدست شود به این شکل در جیب عده خاصی می شود
وبه قهقراه میره.
خاک دوعالم برسر مسولین ابله و بی سواد ما
یعنی ساختاری که انسان ها یاد بگیرند و بتوانند مسالمت آمیز و محترم در کنار یکدیگر زندگی کنند
حال یکی مسلمان یکی بودایی یکی بی دین
چیزی که کشورهای توسعه یافته به ان دست پیدا کرده اند
اگر چنین نباشد تنها فساد و تباهی و رنج شکل می گیرد
کوری عصاکش کور دگر شود
جمله فوق یک جمله صحیح و درست و به جا است.
درود بر کسی که حرف حق می زند
یا شاید بعضی هاتون یه آخوند بد دیدین به همه ی آخوندا نسبت ناروا میزنید
از خدا بترسید
یه تلنگر به خودتون بزنید و همین طور تهمت نزنید
از خداتونم باشه که بچه هاتون مسجدی بار بیان
چن تا مثل هم اینجا جمع شدین و دارین به اراجیف نویسنده جواب میدین
افرادی که مثل منن کم نیستن شما از ترستون بارگزاری نمیکنید