« سازگاری مدام با ناامیدی ، ایرانیان را به ادراکی تقدیرگرا – که رهایی را در زمان نامعلومی وعده می دهد – پای بند کرده است ؛ این ادراک که در زمان نامعلوم و در آینده ای مقدر با درآمدن دستی از آستین غیب نجات می یابند و به سعادت می رسند .
ایرانیان در این انتظار مدام ، قایل اند که آن چه باید می شده ، شده و آن چه باید بشود ، خواهد شد . آن چه در لحظه ی حال هست نیر« قسمت » شان از تقدیری درک ناپذیر است . چاره ی آنان فقط رضا به قسمت خود دادن بوده است و در انتظار وقوع آن چه باید « قسمت » خود بدانند ، زندگی را در لحظه حال با ناامیدی پشت سر گذاشتن .
اگر ادغام در ناامیدی و درماندگی و سرخوردگی نشای از آن موجب کاهش اشتیاق به زندگی و زوال سریع نیروی فعالیت انسان می شود باید گفت که ایرانیان مردمانی هستند که به سرعت پیر می شوند . دوره جوانی ایرانیان ، دوره طلب و مبارزه با جهان برای کسب دستاورد ، به سرعت سپری می شود .
ایرانیان چه به سرعت سوداها و رویاهای خود را فرو می گذارند .
برای آنان آن چه باقی می ماند احتضار مدام در زندگی روزمره بی دست آورد است .
احتضار تواَم با حسرت که چه کارها می توانستند بکنند و نکرده اند .
حسرتی که حتی در حیرت ، مورد پرسش قرار نمی گیرد .... » ( 1 )
***
از میان آن همه سنت ها و آیین های نیکو که میراث نیاکان ماست (2 ) ؛ به نظر می رسد تنها سه مناسبت باقی مانده باشد :
1- یلدا
2- چهارشنبه سوری
3- نوروز
اما باید دید که خروجی و یا برون داد این ها مناسبت ها در حال حاضر چیست ؟
اساسا چرا این مناسبت ها و سنت ها وضع شده و به اصطلاح فلسفه ی زایش آنان چه بوده است ؟
تا جایی که می دانم و می فهمم هدف از این مناسبت ها در فرهنگ ایرانی ، افزودن به درجه ی همبستگی و الفت در جامعه ای است که جامع انواع و اقسام فرهنگ ها ، زبان ها و قومیت ها می باشد .
اما پرسش این است که در حال حاضر با چه نوع خروجی رو به رو هستیم ؟
در شب یلدا ، اقوام و خانواده ها سعی می کنند که یک « دورهمی » داشته باشند .
معمولا محتوای این نشست معمولا حول مسائل زیر می چرخد :
- مقایسه داشته ها و این که من از تو بیشتر دارم و بر عکس .
- بدگویی و بعضا باز کردن گره های کوری که پیش تر می توانست با گفت و گو و در سطح برابر و با ابزار « تفکر انتقادی » باز شود اما چنین چیزی اتفاق نیفتاده است .
- غُرغُر کردن و ناله کردن از وضعیت موجود و برخی اوقات فحش دادن و بد و بیراه گفتن به مسئولان و مقامات بی آن که سهم خود را در این « جنگل بی قانون و وضعیت بلبشو » به صورت دقیق و شفاف مشخص کنیم ، آن را بپذیریم و مسئولیت پذیر باشیم .
این غُرغُرها و ناله ها هیچ گاه در جامعه ی ایرانی وارد سطح بالاتر و اصطلاحا « فرا غرغر » نشده است و در همان پله اول از سطح بندی نیازهای زیستی و حیاتی ( مزلو ) مانده است .
- با ظهور شبکه های اجتماعی و گسترش آن در این دورهمی ها معمولا وقت و زمان افراد حاضر به گشت و گذار در آن فضا می گذرد بی آن که گفت و گویی صورت بگیرد و یا دوستی ها عمیق تر و پایدارتر شوند .
چیزی که می توان در یک کلمه خلاصه کرد :
« رفع تکلیف » .
و این که بعدا دیگران حرف در نیاورند و پشت ما صفحه نگذارند و....
در مورد سنت های شماره دو و سه نیز پیش تر به تفصیل نوشته ام اما به صورت خلاصه ، خروجی چهارشنبه سوری می شود ایجاد فضای رعب و وحشت و تنفر و هوایی که به شدت آلوده می شود و غیر قابل تنفس .
البته همین وضعیت در شب یلدا هم رخ می دهد .
به برکت بنزین سه هزار تومانی که یک سوم بهای آب آشامیدنی است ؛ خانواده ها به سرعت خود را به یکدیگر می رسانند تا اعلام حضور کرده و پروسه معیوب و ناقص خلقیات ایرانی بودن و ایرانی ماندن را در مسیر « غلط » تکرار کنند اما فردای آن روز هیچ تغییر و اتفاق خاصی در نوع تفکر و برخوردها رخ نمی دهد و روزمرگی و استحاله با قدرت تمام به راه خود ادامه می دهد .
در مورد سنت شماره سوم ( نوروز ) هم آن چه می ماند خستگی و کسالت و کسادی ناشی از تعطیلات طولانی ( یک ماهه ) در حالی که سال نو با شعار « تحول و تحول خواهی » شروع می شود .
هنر وزیر ارشاد جمهوری اسلامی هم آن است که برای یلدا از عبارت « رفت و آمد و صله ارحام » استفاده می کند تا مبادا متهم به به فاصله گرفتن از ارزش ها نزد هم فکرانش شده و « مساله دار » شود . ( 3 )
پرسش این است که قرار دادن این همه مناسبت ها در تقویم آیا حال جامعه ی ما را « خوب » کرده است ؟
هنر مردم نیز در استحاله و بی معنا کردن این سنت ها می شود به طریقی که شرح آن رفت . هدف از این مناسبت ها در فرهنگ ایرانی ، افزودن به درجه ی همبستگی و الفت در جامعه ای است که جامع انواع و اقسام فرهنگ ها ، زبان ها و قومیت ها می باشد .
هر دو و به دو طریق متفاوت اما با « هم پایانی یکسان » این سنت ها را « لوث » و بی معنا می کنند .
در جمع بندی می توان چنین بیان کرد که جامعه ی ایران از شکل پیوسته ( مولکولی ) فاصله گرفته و به وضعیت گسسته یا اتمیزه رسیده است که برآیند کلی این وضعیت حرکت به سوی « آنومی » است .
این جا را مطالعه فرمایید :
جامعه گسسته (اتمیزه) و جامعه پیوسته (مولکولی) و حرکت جامعه ایران به سوی آنومی ( این جا )
به زبان ساده باید اذعان کرد که مشکل اصلی این جامعه در حال حاضر نه تحریم است و نه دزدی و اختلاس و نه آن 100 بحرانی که مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری در گزارشی با عنوان «آیندهپژوهی ایران ۹۶» فهرست کرده بود . ( این جا )
مشکل ما ؛ فقدان عقلانیت و خردورزی و ضدیت تمام و بی مثال با « تفکر انتقادی » است .
مساله ای که قرن ها قبل ؛ مولانا آن را در خلاصه ترین و عالی ترین شکل بیان کرده است :
راه هموار است و زیرش دام ها
قحط معنی در میان نام ها
(1 ) در پیرامون خودمداری ایرانیان ( رساله ای در روان شناسی اجتماعی مردم ایران ) ، حسن قاضی مرادی ، نشر اختران ، چاپ نهم 1397 – ص 170
( 2 )
برخی جشن های ایرانی بر پایه سال نامه جلالی :
1 فروردین / جشن نوروز
نخستین شنبه فروردین / جشن اولین شنبه سال
نخستین 4 شنبه فروردین / جشن اولین چهارشنبه سال
6 فروردین / جشن امید ، روز شادباش نویسی، زادروز زرتشت
10 فروردین / جشن آبانگاه
13 فروردین / جشن سیزده به در
17 فروردین / جشن سروشگان
19 فروردین / جشن فروردینگان
2 اردیبهشت / جشن گیاه آوری
3 اردیبهشت / جشن اردیبهشتگان
10 اردیبهشت / جشن چهلم نوروز
15 اردیبهشت / جشن میانه بهار ، روز پیام آوری زردشت
1 خرداد / جشن گرما (ارغاسوان)
6 خرداد / جشن خردادگان1 تیر / جشن آب پاشونک ، جشن آغاز تابستان
6 تیر / جشن نیلوفر
9 تیر / روز جانباز
10 تیر / جشن تیرگان
15 تیر / جشن گیاه خواری
7 مرداد / جشن مردادگان
10 مرداد / جشن چله تابستان
15 مرداد / جشن میانه تابستان
18 مرداد / جشن می خواره
1 شهریور / جشن خنکی هوا
( فغدیه)
3 شهریور / جشن کشمین
4 شهریور / جشن شهریورگان ، عروج مانی
15 شهریور / بازار جشن
31 شهریور / جشن پایان تابستان
1 مهر / جشن میترا
(سال نو هخامنشی)
13 مهر / جشن تیر روزی
10 مهر / جشن مهرگان
21 مهر / جشن رام روزی
7 آبان / روز مرد و روز پدر
10 آبان / جشن آبانگان
15 آبان / جشن میانه پائیز
1 آذر / آذر جشن
9 آذر / جشن آذرگان
25 آذر / روز مادر
30 آذر / جشن شب یلدا ، جشن پایان پائیز
1 دی / جشن خرم روز ، اولین جشن دیگان
2 دی / روز برادر و خواهر
5 دی / بازار جشن
8 دی / دومین جشن دیگان
14 دی / جشن گیاه خواری ( سیر سور )
15 دی / سومین جشن دیگان ، جشن پیکرتراشی
16 دی / جشن درامیزنان ، جشن درفشها
23 دی / چهارمین جشن دیگان
2 بهمن / جشن بهمنگان
5 بهمن / جشن نوسره
10 بهمن / آبان روز ، جشن سده ، آتش افروزی بر بام ها
15 بهمن / جشن میانه زمستان
22 بهمن / جشن بادروزی
29 بهمن / جشن سپندارمذگان و روز عشق و روز زن
1 اسفند / جشن اسفندی ، جشن آبسالان
5 اسفند / جشن اسفندگان ، جشن برزگران
6 اسفند / جشن وخشنکام
19 اسفند / جشن نوروز رودها
20 اسفند / جشن گلدان
واپسین 3شنبه اسفند / جشن چارشنبه سوری
29 یا 30 اسفند / جشن پایان زمستان
( 3 )
نظرات بینندگان
چه کسانی از پر تعداد بودن این بسته ها برای نیازمندان کشور شرمسارند؟
این بسته ها، افتخار مدیران ماست برای خفت و خوار شمردن مردمی که در هر قشری نیازمند نامیده
می شوند.
چند میلیون بسته؟
هر کس به کسی نازد ما هم به مدیران نیازمند زای مان نازیم!
ما حسرت نان شب به دل داریم/یلدای شما به ما چه مربوط است...؟!
در این اوضاع و احوال معیشتی مردم نمایش دادن جلوه های رنگین یلدا از سوی برخی از هم میهنان که همواره بدنبال دیده شدن در فضای مجازی هستند بیانگر چیزی جز فقر فرهنگی است؟!!
درود
کدام تحقیر ؟
در یادداشت از سخن و رفتار وزیر ارشاد انتقاد شده که چرا با کلمات و مفاهیم بازی می کند و مگر با تغییر مناسبت ها ، مشکلی حل می شود ؟
این انتقاد بر شما و هم فکران شما هم وارد است .
رفتار و رویکرد مردم به ویژه در حوزه « سبک زندگی » باید مورد نقد و واکاوی قرار گیرد .
شما توضیح دهید کجای این یادداشت غیراقعی و یا اغراق گویی است ؟
در کنار نقد رفتار حاکمان ، رفتار و رویکرد مردم هم باید مورد نقد جدی قرار گیرد چرا که پاهای هر حکومتی بر دوش مردمان آن استوار است .
متاسفانه پوپولیسم رایج در جامعه ی ایرانی که بارزترین شکل آن « تعارف » و « مجیزگویی » است عقل و خردورزی را از ما ربوده است .
منطقی ترین و طبیعی ترین واکنش در برابر نقد باید تفکر و سپس اصلاح رفتار و نگرش باشد نه آن که نقاد را تخطئه کنید و نقش « قربانی » را ستایش !
باید از ایفای « نقش قربانی » و خرید ترحم خارج شد و وارد فاز مطالبه گری آگاهانه و عقل نقاد شد .
پایدار باشید .