وقتی میرزا یوسف خان مستشارالدوله رساله «یک کلمه» را نوشت هنوز 36 سال به انقلاب مشروطیت مانده بود. کار او بسیار شجاعانه بوده چون ۳۶سال قبل از انقلاب مشروطیت در کتابش می نویسد:
«تمامی مردم ایران اعم از زن و مرد و شاه و گدا باید در مقابل قانون مساوی باشند»! و این در زمانی بود که نویسنده سیاحت نامه ابراهیم بیگ از زبان یکی از مخالفان قانون نوشته بود: «هر كس بخواهد در ايران قانون بگذارد بايد سى هزار مسئلۀ شرعى را در آتش بسوزاند»!
(زینالعابدین مراغه ای، سیاحتنامه ابراهیم بیگ...ج ۳، ص ۶۷۶)
رساله «یک کلمه» مستشارالدوله ترجمه ای است از مقدمه قانون اساسی فرانسه و یا اعلامیه حقوق بشر که برای اولین بار به زبان فارسی به ایران می رسد و ترقی کشور را فقط در یک کلمه یعنی «قانون» می داند. به قول آدمیت، او در ایران اولین کسی است که در «یک کلمه» می گفت:
«منشاء قدرت اراده مردم است».
او در کتابش کوشش کرده اصول قانون اساسی فرانسه را با مبانی اسلامی تطبیق دهد تا خشم مخالفانش را برنیانگیزد.
مستشارالدّوله سپس در اواخر عمر، نامه مفصّلى به مظفرالدّين ميرزای وليعهد نوشته و ضمن انتقاد از حكومت استبدادى، اصلاحات مملكتى و ايجاد حكومت قانون و برقرارى آزادى و مساوات را خواستار شده و گوشزد كرده بود كه:
«اگر زمامداران ايران خود درصدد تأسيس مجلس مقنّنه برنيايند، سير حوادث تاريخ آن را بر ما تحميل خواهد كرد».
اگر چه پیش بینی اش بعدا با انقلاب مشروطه درست بود اما نوشتن کتاب «یک کلمه» بلای جانش شد . او را سالها در زنجیر کرده و در زندان قزوین محبوس اش ساخته و برای شکنجه اش، کتابش را بر سرش می کوفتند...!
حاج سیاح که خود در این زمان در حبس بوده و مستشارالدوله را که هشتاد سال داشته دیده و در مورد حال و روز او می نویسد:
«با وجود اینکه مستشارالدوله مریض بود به گردنش زنجیری افکنده و به پایش خلیلی زده بودند»
(خاطرات حاج سیاه...ص383)
پر واضح است که آن روزها در آن برهوت جهل، کتاب «یک کلمه» مستشارالدوله هیچ پژواکی در خور، در ارباب قدرت و در مردم ایجاد نکرد اما این گناهِ او نبود، امثال او در واقع، صلیبِ عقب ماندگی مردم و میهنِ خود را به دوش می کشیدند!
سرانجام، مستشارالدوله پس از سالها تحمل زندان و زنجیر، خسته و شکسته در کنج انزوای خانه اش در 29 مه 1894درگذشت .
در زمان مرگ، نویسنده « یک کلمه » چنان بی صاحب مانده بود که تنها معدودی از حمالان شهر حضور یافتند تا جنازه اش را به قبرستان معروف قبر آقا در جنوب تهران حمل کنند!
زمانِ به زندان بردنش مصادف با عید قربان بود و دخترش در حاشیه کتاب «یک کلمه» چاپ تبریز چنین نوشت:
«به تاریخ 1308ماه ذیحجه در روز عید اضحی وقت غروب به جهت وطن پرستی...خائنین دولتی متهم نموده محکومش ساختند...سه سال و پنجاه و پنج روز مدت محبوسش طول کشید . در تاریخ هزار و سیصد و یازده در پنجم شوال به رحمت خدا پیوست...رسم است در عید به ملت ایران قربان دادیم».
در واقع این فرزند برجسته آذربایجان در ظلمات استبداد، قربانیِ جهلِ مردم ایران شد تا بلکه بیدار گردند و اسب چموش و وحشیِِ قدرت را به قفس قانون سوق دهند.
( تاریخ تحلیلی ایران )
نظرات بینندگان
پیشقراول سایر روشنفکران ایرانی گردیده است و افتخاری بالاتر از این
نصیب چند تن می گردد؟
بالاخره یک نفر می بایست حرکت اول را آغاز نماید و گرنه حرکتی صورت نمی گیرد.
بهتر است بجای سرزنش مردم برای جهل، حاکمان را نشانه رویم که جهل مردم ، هیزم آتش زر و زور و تزویر آنان است.
هنوز هم وطن نیازمند همان یک کلمه است.
قانون
دوای درد این مملکت است
من افتخار میکنم که نواده چنین مردی هستم