روز نهم خرداد وزیر جدید آموزش و پرورش از مجلس شورای اسلامی رای اعتماد گرفت و از این پس بر کرسی وزارت آموزش و پرورش خواهد نشست .
رضامراد صحرایی در حالی ردای وزارت را بر دوش گرفت که بدنه وزارت آموزش و پرورش به دلیل نتایج رتبه بندی سرخورده اند . تشکل های اصلاح طلب و صنفی هم روی خوشی به وزیر جدید نشان نداده اند . فضای دانش آموزی نیز از ابتدای سال گذشته بحرانی است و هر چند اعتراضات دانش آموزان بروز چندانی ندارد ولی دغدغه های دانش آموزان با فضای ذهنی مدیران آموزش و پرورش متفاوت است .
صحرایی در جلسه رای اعتماد برنامه های خود را به این ترتیب اعلام کرد :
« اول اجرایی سازی سند تحول بنیادین ؛ دوم تحول در ساز و کار جذب، تربیت و ارتقای معلمان ؛ سوم کارآمدسازی نظامات و ساز و کارهای راهبردی آموزش و پرورش ؛ چهارم عدالت تربیتی ؛ پنجم تمرکز بر مدرسه ؛ ششم کارآمدی نظام تامین و تخصیص منابع مالی آموزش و پرورش ؛ هفتم استانداردسازی و توسعه فضا و تجهیزات آموزشی و هشتم ارتقای توانمندیهای خانواده » . ولی شاید مهم ترین فراز سخنان وی جایی بود که که تاکید کرد :
« شخصیت معلم باید ساخته شود تا بتواند شخصیت دانش آموز را بسازد » .
جمله ی فوق نشانگر گفتمانی است که دولت فعلی و وزرای آموزش و پرورش آن را پیگیری می کنند و تفاوتی در نام و نام خانوادگی وزیر آموزش و پرورش ندارد .
انتظار دولت فعلی و گفتمان حامی آن ساختن شخصیت معلم برای ساختن شخصیت دانش آموز است . این رویکرد انسان را همچون خمیر خامی می بیند که می توان به آن شکل داد . همین نگاه ؛ گزینش های ایدئولوژیک ، حضور روحانیان در مدارس ، توسعه برنامه های دینی و نگاه مکانیکی به امور تربیتی را به وجود آورده است .
رویکرد فوق با وجود اینکه با محصولات آموزش و پرورش تفاوت های اساسی دارد ، همچنان بر حرف خود پافشاری می کند .
وقتی وزیر پیشنهادی تاکید دارد که : « تربیت و تزکیه مهمتر از تعلیم است . ما ۵۹ هزار مربی پرورشی کم داریم که امسال ۱۱ هزار معلم پرورشی جذب میکنیم و باید تا پنج سال آینده این روند ادامه داشته باشد تا این کمبود جبران شود » بدین معناست که به تحولات و مناسبات اجتماعی و فرهنگی توجهی نمی شود و با استخدام نیروی مربی پرورشی مسائل تربیت و تزکیه حل خواهد شد .
بخش زیادی از مشکلات آموزش و پرورش ؛ مسائل مالی ، معیشت معلمان و فقدان رسیدگی به مدارس است ولی مشکلات فوق وقتی در ذیل گفتمانی قرار می گیرد که به آموزش و پرورش به مثابه کارخانه آدم سازی می نگرد امکان حل شدن نخواهند داشت .
همه برنامه های هفت گانه ای که از سوی وزیر آموزش و پرورش ارائه شده نیز ذیل همین گفتمان قرار می گیرد ؛ گفتمانی که یک سویه بوده و از بالا هر نوع تنوع و گفت و گو را نفی می کند .
در طول سال های اخیر تحولات مهمی در عرصه های اجتماعی و فرهنگی جامعه ما رخ داده اند که در نظر سنجی ها و آمایش ها مشخص اند. نگرش دانش آموزان نسبت به مسائل اساسی مثل دین تغییر کرده است . مسائلی که در کتب درسی نوشته شده اند با مسائل موجود آموزش و پرورش و دانش آموزان و مباحث و سوالاتی که در سر کلاس ها طرح می شوند فاصله جدی دارند . بخش زیادی از مشکلات آموزش و پرورش ؛ مسائل مالی ، معیشت معلمان و فقدان رسیدگی به مدارس است ولی مشکلات فوق وقتی در ذیل گفتمانی قرار می گیرد که به آموزش و پرورش به مثابه کارخانه آدم سازی می نگرد امکان حل شدن نخواهند داشت .
رویکردی که به آموزش و پرورش به چشم کارخانه می نگرد و حق انتخاب انسان ها برای انتخاب نوع اندیشه و سبک زندگی را نفی می کنند در طول سال های گذشته بر ارکان مختلف آموزش و پرورش مدیریت کرده است . این رویکرد در دولت فعلی به صورت جدی پیگیر اهداف خود است.
سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به دلیل همین رویکرد بر زمین مانده است و از اتاق جلسات وزارت آموزش و پرورش و ادارات خارج نمی شود .
معلمان نیز به عنوان افراد تحصیل کرده که ارتباط مستقیم با جامعه ، خانواده ها و دانش آموزان دارند در قالب های رسمی نمی گنجند و طبیعی است که اندیشه های متفاوت داشته باشند . ساز و کارها و راهبردهای آموزش و پرورش نیز به دلیل نگاه غلط به انسان و دانش آموز ناکارآمدند. تمرکز بر مدرسه در گفتمان فعلی آموزش و پرورش به مدرسه بیشتر از یک واحد اداری تابع و مسلوب الاختیار نمی نگرد.
نگرش مزبور شکست خود را باور ندارد و مجبور می شود هر از چند گاهی نیروهای جدید به کار گیرد شاید که به هدف خود برسد در حالی که مسئله اصلی این است که آموزش و پرورش کارخانه آدم سازی نیست .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
وقتی طرز تفکر این است آیا آموزش و پرورش خواهد توانست انسانی بسازد در خور زیست امروزی؟یکی نبود به ایشان بفرماید که آقای عزیز در برابر پیشرفتهای امروزی اعم از مجازی و هوش مصنوعی و غیره که اینها معجزاتی امروزیند نباید و نمی توان تقابل کرد باید به آن ایمان آورد و باید خودمان و فرزندانمان را به روز کنیم .مگر فضای مجازی بد است و به نظر ایشان وحشی؟عقب ماندن از علم روز و تقابل با آن و عدم توان استفادهءصحیح از آن است که می گوییم بد است.درست مثل همان روزی که علما در ایران می گفتند نفت مادهءبدبو و نجسی است و بگذاریم خارجیها ببرند.برای همین است که هم در انتخاب آقای نوری و هم ایشان دوباره عرض می کنم برنامهء تکراری کهنه و قدیمی با تفکرات دههءقبل،جوابگوی نیاز نسل امروز دانش آموز نیست.به جای تقابل با پیشرفتهای روز باید سعی در همگام شدن داشت و حتا از آن خوب بهره جست و به پیشرفتش کمک کرد.قطع اینترنت هنگام کنکور آیا درست بود؟تاکی میخواهیم ندانیم و نیندیشیم.