روزگار غریبی است برادر!
بهنام خداوند جان و خرد
ای برادر تو همه اندیشهای
مابقی خود استخوان و ریشهای
آنچه بر زبان آقای صحرایی، سرپرست وزارت آموزش و پرورش، در مقام رییس دانشگاه فرهنگیان و در گفت و گو با دانشجو معلمان استان سیستان و بلوچستان ( 1 ) جاری شده، حقیقتا غریب و حیرت انگیز است. او رسما و با تاکیدی که میخواهد برای احدی تردید باقی نگذارد، دانشجو معلمان را انذار میدهد که جوهر شهروندی را باید به فراموشی بسپارند!!!
مضمون سخنش این است که دیگران میتوانند شهروند باشند، اما شهروندی صفت مناسبی برای معلم و دانشجومعلم نیست! از این مضمون میتوان نتیجه گرفت که نزد او معلم باید شهامت و شجاعتی را که لازمهی اصلاح و تعالی جامعه است بوسیده و کنار بگذارد و با فریب خود و دیگران، سرگرم ایفای یک نقش مکانیکی و ماشینی بشود. نقشی که در آن با کارگردانی آقای صحرایی صرفا به مداحی و ثناگویی نظام اجتماعی میپردازد و تمام همتش را بهکار میگیرد تا مسئولیت پذیری اجتماعی را در خود بمیراند! وه که چه پندار سستبنیادی که، معالاسف، با لعاب دین و آیین و تربیت اراسته و عرضه میشود. و وای بر پرورش نسل آینده به دست معلمانی که از اظهار عقیده عاجزند و از ترس نان ترجیح میدهند فقط سر خویش گیرند و گلیم خود از آب بیرون بکشند.
اگر از من بپرسند تو تفاوت میان معلم و غیر معلم را در چه میبینی؟ در پاسخ خواهم گفت درست برعکس. تفاوت در این است که معلم بنا به صفت معلمی باید نقش شهروندي خود را جدیتر گرفته و آگاهانه تر، دلسوزانهتر و فکورانهتر از دیگران به اجرای آن بپردازد. گرچه باور هم دارم که رسالت معلم رادیکالیزه کردن جو جامعه نیست.
جناب صحرایی به روایت رزومه، یک عنصر آکادمیک و دانشگاهی است و با طرح چنین باور و اندیشهای ناخواسته بر این ویژگی خود قلم بطلان میکشد و صوری بودن آن را بر ملا میکند. چرا که چنین اظهاراتی از سوی یک آکادمسین زمانی که ردای یک مدیر دولتی را بر تن کرده است، پیش و بیش از آنکه مخاطبان را از تفکر اصلاحگرانه منع کند، به عاری بودن از ویژگی جوهری دانشگاهی یا طلبه حق و حقیقت بودن شهادت میدهد.
به گمان من این تبیین از شخصیت و منش معلم شاهکاری از اندیشهورزی پرابلماتیک است که با خود معجونی از ضد انسانی بودن، ضد اسلامی بودن و ضد توسعه بودن را یکجا دارد و از این جهت گوی سبقت را از هر نوع پریشانگویی دربارهی معلم به عنوان عامل کلیدی تربیت ربوده و شایسته دریافت بالاترین نشان است.
فاعتبروا یا اولیالالباب
( کانال مجمع فرهنگیان ایران اسلامی )
( 1 ) سخنان رضا مراد صحرایی در جمع دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان هرمزگان
نظرات بینندگان
می کنند.
اگر امروزه اعتراض فرهنگیان بلند است به دلیل این است که نظامداران یعنی مسئولان قانون نویس به قانون خویش پایبند نبوده و عمل نکرده اند.اینگونه نظامداران عملا به نظام یعنی مجموعه قوانین شرعی و انسانی دهن کجی کرده و قبول ندارند.در قانون رتبه بندی نظامداران قانون کردند که حقوق معلم کمتر از 80 درصد عضو هیئت علمی نباشد پس چرا عمل نکردند؟دیگر اینکه رنگ و بوی صحبتتان بیشتر امنیتی و نگاه پادگانی به مجموعه آ.پ است.ای کاش نظامهای تربیتی و ایسمهای تربیتی را یک مروری می کردید.در عجبم از ریاست جمهور با چنین انتضابی.الله اکبر
حال خوب است که از زبان خودشان هم گفته می شود.
بله این همان پندار نهان نگاه به معلم است. به معلم های اطرافم نگاه می کنم جماعتی در رنگ همین حکومت اند، بدون فکر و اصل و نسب و وجدان ملی. افرادی که حتی کوچکترین درکی از جایگاه شغلی خود ندارند و با بقال و نقال تفاوتی ندارند (البته تقصیری شاید ندارند و واقعا هم همین اند و به دلیل عدم شایسته سالاری و خواست چنین افرادی، وارد این شغل می شوند.
اگر چنین افرادی در این ارگان نبود و نمی شد که باشد، این ها به این راحتی نمی توانستند بر این مردم حکومت کنند
مگر مابقی غیر از این داستان، حرکت کردند. عمده گلوگاه رخوت
نظام آموزشی ایران در همین نکته کلیدی، نهفته است. اگر این چسبندگی از بین رود همه چیز حل خواهد بود.
آقای مهر محمدی، احسنت پسندیده گفتید، اما کاش زمان ریاست دانشگاه فرهنگیان خودتان، شما نیز وصف حال این زخم عمیق و مزمن نبودید.
آنگاه در این فاصله زمانی، معلمانی واقف به حقوق شهروندی بسیاری تربیت می شدند و گِره کور را همان معلمان نه با دندان که با شعور، مهارت و فنِ معلمی خود باز
می کردند.
ملت و کشور ایران را پهلوانان لب گود تخریب می سازند. عالِمان
بی عملی که موعظه گری فریبکارند.
. نمی تواند معلم متقلب شود اما مدیر، مهندس ، پزشک و قاضی ممی تواند متقلب باشد.
. (مطمئن هستید ایشان هرگز در حراست نبوده اند؟)
. نگاه ایشان به تفاوت فراگیری دانش و مهارت در دو دانشگاه سراسری و فرهنگیان، خود گواهی این است که فرد شایسته ای برای وزارت نیست.
. پس دانشجوی فرهنگیان، تعهد به شستشوی مغزی داده اند؟
امیدوارم ایشان از ورطه هر دو پست، برکنار شوند که مهره ای
بسیار آسیب زا برای تربیت معلم و نظام آموزشی خواهند بود.
جناب رئیس جمهور، اوضاع بدِ ما را بدتر نکنید.
می ماند محتاجان نان و دینار
که خمیر بازی دست مدیران و مسئولان هستند و در نوع و شکلِ قالبِ خود اختیاری ندارند.
همه درد ما در همین واقعیت نهفته است. درد بی درمانی که فقط مختص ایران است.
شاید منتظرند تا از چنین اندیشه ای منجمد، معجزاتی صورت گیرد؟
یعنی اگر فردا طرح رتبه بندی فقط در سطح حقوق، اجرایی شود آن گاه این سیاهی لشکر خرسند و راضی
به سکوت خود ادامه خواهند داد؟
افزایش حقوق معلم نیاز به طرح و معجزه ندارد. اگر این تفکر از سوی وزیر فهم شود، معلمان یک نفس آسوده می کشند.
چرا معترض فردی چنین بی کفایت به عنوان سرپرست نیستید؟ با ترفند تعریف و تمجیدی که در پیش گرفته، حتما وزیر خواهند شد. چون مثل همیشه قحط الرجال است.
مشکل ما فقط تعیین رتبه ۱ تا ۵
نیست.
هر دکتری،فهیم و دانا و توانا نیست.
آیا خط قرمز نظام گفتگو ونقد واعتراض است ویا براندازی واغتساش است نقد واعتراض عالمان وحقمدارانه تقویت نظام است ومغایرتی با دانشجو معلم ندارند
ملت متقلب بدون تقلب به جایی
نمی رسد چون عدالت و قانون وجود ندارد.