سال ۱۴۰۱ سالی پرحادثه برای آموزش و پرورش بود. اعتراضات نیمه دوم سال بیشتر از خیابان در مدارس جریان داشت. طرح رتبهبندی به بنبست بیپولی برخورد کرد و وضعیت آموزش و پرورش وخیمتر شد . عدم پرداخت کامل حقوق معلمان در پایان این سال نشان داد که بحرانهای آموزش و پروش عمیقتر شده و اراده لازم برای مدیریت بحران در حوزه وجود ندارد. در سال ۱۴۰۱ بیبرنامگی و سردرگمی در عرصههای مختلف آموزش و پرورش زیر شعارها پنهان شدند. نهادهای رسمی و موثر نشان دادهاند که به انتقادات نسبت به سند تحول بیتوجهند و به جای رویکرد توسعه محور به آموزش و تلاش برای تربیت شهروند در جهت رویکرد ایدئولوژی محور و تربیت همفکر تلاش میکنند.
اعتراضات ۱۴۰۱: بیشتر معترضین نیمه دوم این سال را دانش آموزان تشکیل میدادند. با شروع سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ اعتراضی وسیعتر از آنچه در خیابان دیده میشد، در بستر مدارس به ویژه دبیرستانهای دخترانه جریان داشت. در اعتراضات فوق، دانشآموزانی که محصول نظام فرهنگی و آموزش و پرورش موجود هستند بر سیاستهای رسمی شوریده و آنها را نفی کردند. جدال بزرگی در عرصه مدرسه و کلاس شکل گرفت و نسل جدید، مهر شکست بر سیاستهای ایدئولوژیک زدند.
جدالی که مسئولان فرهنگی و آموزش و پرورش ترجیح دادند که آن را نادیده گرفته و به جای فهم درست تحولات، فرافکنی کنند. نهاد آموزش و پرورش بدون توجه به واقعیتهای موجود، همچنان بر اجرای سیاستهای قبلی خود اصرار میکند. اعتراضات سال ۱۴۰۱ خللی در تصورات آموزش و پرورش رسمی کشور ایجاد نکرده و در همچنان بر همان پاشنه میچرخد.
وضعیت وخیم آموزشی: سال ۱۴۰۱ دو گزارش از سوی مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی و فرهنگستان علوم منشتر شد که شرایط وخیم آموزش را نشان میداد. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس؛ بیش از ۹۱۱ هزار نفر در سال تحصیلی ۱۴۰۰- ۱۳۹۹ از تحصیل بازماندهاند و ۲۷۹ هزار دانشآموز نیز ترک تحصیل کردهاند. در بهترین شرایط ۷/۹۴ از کودکان بازمانده از تحصیل به چرخه آموزش بازنگشتهاند. اعتراضات سال ۱۴۰۱ خللی در تصورات آموزش و پرورش رسمی کشور ایجاد نکرده و در همچنان بر همان پاشنه میچرخد.
گزارش فرهنگستان علوم نیز اعلام میکرد که حدود ۳۰ درصد از جمعیت ۱۸ تا ۲۴ سال تحصیلات متوسطه دوم ندارند. براساس آخرین سرشماری عمومی (۱۳۹۵) ۵۶ درصد از جمعیت کشور فاقد تحصیلات کامل متوسطه بودهاند و نمرات آزمونهای نهایی پایه دوازدهم در سال تحصیلی ۹۸- ۷ حدود ۶/۱۲ بوده است. هردو گزارش مزبور از کیفیت پایین آموزش و گریز دانشآموزان از ادامه تحصیل خبر میدهند.
رتبهبندی یا انگیزهکشی: رتبهبندی فرهنگیان مهمترین خواسته معلمان در طول دهه نود بود و مطالبه گسترده بدنه معلمان نیز منجر به تصویب قانون رتبهبندی شد. در سال ۱۴۰۱ با تصویب آییننامه رتبهبندی مقدمات اجرای قانون فوق آغاز شد. شاخصهای مبهم رتبهبندی، روند غیر علمی و غیر عقلانی، فقدان زیرساختها و روشهای مناسب برای سنجش عملکرد معلمان، پیشاپیش از شکست رتبهبندی خبر میدادند. وزارت آموزش و پرورش در میانه و پایان سال ۱۴۰۱ با صدور احکامی، کوشید تا قانون رتبهبندی را اجرا کند، ولی به دلیل عدم اجرای صحیح و ناهماهنگی با سازمان برنامه و بودجه، موفق نشد که حقوق عادی معلمان را نیز در پایان سال پرداخت نماید. نتایج رتبهبندی نیز بیشتر به سرخوردگی بدنه معلمان و کشتن انگیزههای باقی مانده منجر شد.
توسعه یا ایدئولوژی: سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال ۱۳۹۰ تصویب شد و از آن زمان به عنوان مهمترین راهنمای برنامهها و قوانین و مقررات آموزش و پرورش محسوب میشود. هدف سند فوق این است که دانش آموزان را به حیات طیبه برساند. سند تحول مطلوب مدافعان آموزش و پرورش ایدئولوژیک است که میخواهند دانشآموزان را بدون توجه به واقعیتها و مناسبات اجتماعی و فرهنگی در طراز مطلوب خود تربیت نمایند.
سند فوق به دلیل بیتوجهی به نهاد مدرسه و مشکلات آن و عدم درک صحیح از شرایط کشور نسبتی با توسعه ندارد. وزارت آموزش و پرورش کوشید درسال ۱۴۰۱ با تشکیل قرارگاه، گامی برای اجرایی شدن سند بردارد. نهادهای رسمی و موثر نشان دادهاند که به انتقادات نسبت به سند تحول بیتوجهند و به جای رویکرد توسعه محور به آموزش و تلاش برای تربیت شهروند در جهت رویکرد ایدئولوژی محور و تربیت همفکر تلاش میکنند.
وزارت آموزش و پرورش درحالی سال ۱۴۰۱ را به پایان برده که نیازی به فهم و درک تحولات و مناسبات اجتماعی و فرهنگی کشور و واقعیتهای موجود احساس نمیکند. مسئولان آموزش و پرورش همانطور که سند تحول را الگوی مطلوب خود میدانند در برابر اعتراضات نیمه دوم سال ۱۴۰۱ نیز راهکاری جز فرافکنی نداشتند. وزارتخانهای که برنامهای برای بهبود شرایط وخیم آموزشی نداشته و با پیگیری رویکردی شعارگونه به مدرسه و آموزش، میکوشد با برجسته کردن سند تحول به دلجویی از یک جریان خاص بپردازد.
اجرای ناقص رتبهبندی و بیکفایتی در پرداخت حقوق معلمان نیز بر نارضایتی بدنه این قشر زحمتکش جامعه افزوده و زمینه اعتراضات معلمان در سال ۱۴۰۲ را فراهم کرده است.
بیبرنامگی و سردرگمی، وزارت آموزش و پرورش را در سال ۱۴۰۱ به تعلیق برده بود و چشم انداز سال ۱۴۰۲ نیز ادامه همان تعلیق است.
( امتداد )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
آیا واقعا حزب است؟
اصلا ما حزب داریم؟
حزب یا اتحادیه یا سازمان ، از طرف مردم شکل می گیرد تا صدای مردم برای کنترل رفتار سیاسیون و حکومت باشد آیا این چنین چیزهایی ما داریم؟ یا فقط نمایش های روحوضی اند؟!
شما یا آن سران حزب ها و سازمان ها و ... تا کنون چه تاثیری بر رفتار حکومت داشته اید؟
رسانه های مانند این جا منتقل کننده دغدغه مردم و مشکلات اند و احزاب باید چکیده کنش هایشان در برآوردن خواست های مردم باشند نه خود این جا و آنجا بنالند و رسانه و نوشته شوند
با توجه به تماممشکلات موجود احزابیدر کشضور وجود دارند که فعالیت می کنند ولی به دلایل متعدد احزاب قوی وتاثیر گذار که بتوانند تاثیر اساسی بگذارند وجود ندارد . متاسفانه تلاش های احزاب موجود برای فعالیت وبقا ومحدودیت های که در مورد آن ها به کار میرود نیزتا حدی در بین جامعه ناشناخته است .
با توجه به تمام مشکلات موجود احزابی در کشور وجود دارند که فعالیت می کنند ولی به دلایل متعدد احزاب قوی وتاثیر گذار که بتوانند تاثیر اساسی بگذارند وجود ندارد . متاسفانه تلاش های احزاب موجود برای فعالیت وبقا ومحدودیت های که در مورد آن ها به کار میرود نیزتا حدی در بین جامعه ناشناخته است .
تعدادی از دانش آموزان را بدون اینکه در مدرسه ای ثبت نام کنند، آموزش دادم؛ اکنون از همسالان با زحمت کمتر جلوتر هستند، از جمله یکی از اعضای خانواده را مدرسه نفرستادم و پشیمان نیز نیستم.