کوتاه سخنی با آقای رئیسی، رئیس جمهور حکومت اسلامی
آیا می دانید ایران کشوری با تاریخ دیرین و تأثیر گذار در تمدن بشری است؟ از تاریخ کهن ایران چه می دانید؟ از تاریخ باستان، تاریخ بعد از اسلام و تاریخ معاصر ایران چه می دانید؟ آیا می دانید ملت ایران دارای تاریخ مشترک هزاران ساله است؟ تاریخ مشترک داشتن به چه معنی است؟ شما گفتید، فقر و بی عدالتی و زد و بند زیبندۀ ملت ایران نیست. آیا می دانید همۀ اینها با رفع انسداد سیاسی در جامعه مرتفع می گردد؟
آیا می دانید مقام داشتن در چنین کشوری چه مسئولیت و ارزش و اعتباری دارد؟ اصلاً می دانید مسئولیت داشتن به چه معنی است؟ راستی از نظر شما هویت ایرانی بر چه پایه هایی استوار است؟ آیا در مخیلۀ شما چنین باوری می گنجد که « ایران ملتی واحد است که وجب به وجب آن متعلق به تک تک ایرانیان می باشد و پایه های هویت ملی آنها عبارتند از :
- تاریخ مشترک چند هزار ساله؛
- خط و زبان و ادب پارسی به عنوان زبان علم و هنر و فرهنگ ایران فراتر از زبان رسمی؛
- جشن های ملی؛
- عرفان ایرانی؛ »
استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب «دفتر روشنایی» می نویسد : «عرفان چیزی نیست مگر نگاهِ هنری و جمال شناسانه نسبت به الاهیّات و دین . . .» راستی نظر شما دربارۀ عرفان ایرانی چیست؟ آیا شما به دین نگاهِ هنری و جمال شناسانه دارید؟ همان نگاهی که از سلطان عارفان بایزید بسطامی گرفته تا ابوالحسن خرقانی، ابوسعید بوالخیر، عین القضات همدانی، شبلی، سهرودی، محمدمعشوق، غزالی، مولوی و . . . داشتند؟ به قول حافظ اين بزرگان رسولانی هستند (سليمان زمانند) که رسالتشان تعالی روح و کمال انسان است،
گرچه شیرین دهنان پادشهانند ولی او سلیمان زمانست که خاتم با اوست
روی خوبست وکمال هنر و دامن پاک لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست
نه نگاهی که دلقک فرومایه ای به نام عرفان حلقه، شو اجرا می کرد!
آقای رئیسی
از این نامها کدام یک را می شناسید؟ از کدام یک جمله ای در خاطرتان نقش بسته است؟ راستی چه تعریفی از حقوق بشر دارید؟ آیا تعریف حقوق بشر را از زبان کسانی که نگاهِ هنری و جمال شناسانه نسبت به الاهیّات و دین دارند، شنیده اید؟ دیگر تعریفها را از حقوق بشر چطور؟ شنیده اید؟
آقای رئیسی
آیا سیاست را علم می دانید؟ از علم سیاست چه می دانید؟ از روابط بین الملل چه؟
آقای رئیسی آیا می دانید اختلاف نظر در جامعه منشأ جریان فکری می باشد؟ اگر می دانید، چرا اختلاف نظر در جامعه را برنمی تابید؟ آیا می دانید جلوگیری از فعالیت نهادهای مدنی و اتحادیه های صنفی و قلع و قمع احزاب منجر به اختناق، فساد و نشر جهالت در جامعه می شود؟
شما گفتید، فقر و بی عدالتی و زد و بند زیبندۀ ملت ایران نیست. آیا می دانید همۀ اینها با رفع انسداد سیاسی در جامعه مرتفع می گردد؟
آقای رئیسی
در نظر شما اقتصاد علم است یا تقسیم بیت المال با چرتکه؟ آیا برنامه های اقتصادی را می توان با انسداد سیاسی در داخل کشور و بی تدبیری در روابط بین الملل پیش برد؟
آقای رئیسی
آیا می دانید اگر برنامه ريزي هاي ما عاقلانه و دورانديشانه باشد بيگانگان براي ارتباط با يك عاقل برنامه ريزي می کنند نه يك سفيه؟ و بسیار پرسشهای دیگر.
می دانم دغدغۀ بسیار دارید که بدانید به همه ناهار رسیده یا نه؛ لذا بیش از این مزاحم اوقات شریف نمی شوم.
آخرین روز سال 1401 خورشیدی، هنوز حقوق معلمان را واریز نشده بود. بعد از ظهر ساعت 2 گذشته بود که تقریباً نصف حقوق واریز شد. با خود فکر کردم نامه ای برای این تحقیر و اهانت آشکار بنویسم.
آقای رئیسی
مطالبۀ حقوق نه درخواست سیاسی است و نه توطئۀ بیگانگان. اما کشور را به جایی رسانده اید که دست روی هر چه می گذاریم، برچسب سیاسی و امنیتی می زنید. سیاست زدگی کشور یک سیاهکاری و حماقت گسترده است و علاج آن جز با فضای باز سیاسی درمان نخواهد شد. به عبارت دیگر تا زمانی که به آزادی سیاسی نرسیدیم، سخن از معیشت صِرف، جز گدایی از حکومت چیز دیگری نخواهد بود. با کسب آزادی سیاسی است که ملت به حقوق مادی و معنوی خود خواهند رسید.
( آقای رئیسی اکنون ساعت 1:50 بامداد است و حدوداً یک ساعت از تحویل سال 1402 می گذرد به معلمها حقوق ندادند. آیا به شما ناهار دادند؟ )
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
متن نامه عباس مقتدایی به سید ابراهیم رئیسی به شرح زیر است:
در طول چندین روز گذشته کاملا مشهود بود که ناهماهاهنگی و گروکشی و عدم توان برای به تفاهم رسیدن میان وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه بودجه کشور مشهود است.
معلم خشمگین و عصبانی، به دلیل واریز نشدن حقوق معلمان تا روز ۲۹ اسفندماه، در آموزش و پرورش منطقه کلاردشت را گِل گرفت.
آقای کاشفی در سخنی به رئیس جمهور سئوالاتی را مطرح می کند این نوع سئوالات را استفهام انکاری می نامند یعنی اگر ازاو سئوال می شود که تمدن ایرانی ویا مشاهیر ایرانی را می شناسید این سئوال جمله استفهام است که خبر از عدم شناخت ایشان می دهد
ومقام سوال استفهام انکاری نشان از علم ودانش سئوال کننده نسبت به مخاطب است که مخاطب را خوب می شناسد دوران تحصیل و تعلیم و کردا روگفتار آن را با اشراف علم دارد و به خود اجازه تحقیر با ادبیاتی مانند محاسبه به چرتکه به خودشان اجازه می دهند اینگونه ادبیات از جریانی در کشور نشات می گیرد که مخالفان را بی شناسنامه وبی سواد می دانند و فضای فرهنگی را به فضای امنیتی تبدیل می کنند که عده ای در جامعه بعلت نگاه چرتکه ای نباید جایگاه اجتماعی داشته باشند وهمه کسانی که به این سنخ از شخصیت حمایت می کنند عقب افتاده وچرتکه ای هستند
والعاقبه للمتقین