« به جمشید بر گوهر افشاندند
مر آن روز را روز نو خواندند
سر سال نو هرمز فرودین
بر آسوده از رنج تن دل ز کین »
« به نوروز و مهر آن هم آراستست
دو جشن بزرگست و با خواستست
درود جهان بر کم آزار مرد
کسی کو ز دیهیم ما یاد کرد »
حکیم ابوالقاسم فردوسی
نوروز در راه است و ایرانیان علی رغم همه رنج ها ، غم ها ، مشقات و حرمان و عسرت روزگار در تدارک آیین بزرگداشت این جشن باستانی ، ملی ، تاریخی و هویتی خود هستند . جشنی که از پس قرون و اعصار و دوران ها پا به پای ایرانیان آمده و آنان را در شب ظلمت و تاریکی و تازیانه سرمای سوزان زمستان های تاریخ یار و غمخوارشان بوده و مژده ی امید و رهایی و زندگی داده است .
نوروز در اسطوره ی جمشید شاه که روز پیروزی و کامیابی جمشید بر دیوانی چون سرما ، تاریکی ، جهالت و خشونت است شروع می شود و در دوران پادشاهی کوروش و به ویژه داریوش شاه در تخت گاه داریوش یعنی تخت جمشید تجلی عینی و جهانی در قلمرو امپراتوری هخامنشیان می یابد .
نوروز به گفته استاد جلال الدین کزازی از منظر اسطوره شناسی و کیهان شناختی نیز جایگاه رفیعی داشته است . بازگشت به آغاز گیتی ، زایش انسان و بازگشت به خویشتن در نخستین روز از فصل بهار نوید فرصتی دوباره به آدمی می دهد تا بار دیگر خود را باز شناسد ، بیافریند و پای در راه بگذارد .
نوروز ، انسان ایرانی را از نا امیدی ، افسردگی ، خمودگی ، ایستایی و میرایی به در می کند و شور و شوق جنبش ، زایندگی ، آفرینندگی و حرکت و ساختن و پایداری می بخشد .
اما نوروز وجه فراخ و گشوده ی دیگری دارد و آن پهنای « حوزه ی تمدنی نوروز » است . فرهنگ و آیین نوروز به سبب برخورداری از بن مایه ی فرا نژادی ، فرا دینی ، فرا قومی ، فرا زبانی و فرا سیاسی ، محصور مرزهای جغرافیای کنونی ایران نیست بلکه لااقل دوازده کشور از کشورهای محدوده فلات ایران را شامل می شود . از کشورهای منطقه فرارود تا جلگه ی سند از میان رودان تا قفقاز و آسیای صغیر . این بن مایه ی نوروز حتی فلات ایران را در نوردیده و پای به حوزه بالکان ( آلبانی و کوزوو و بوسنی ) مدیترانه ( سوریه و مصر ) و شرق دور ( چین و ژاپن ) یا در آفریقا ( زنگبار ) گذاشته است . از این رو تمدن دیرپای ایرانی که در مرکزیت و محور کیهان شناسی نوروز دوستان ، نوروز شناسان و نوروز خواهان حوزه تمدنی نوروز قرار دارد تمدنی است که بر ستون های فرهنگی استوار شده است . این استوانه های فرهنگی با نژاد و قومیت و دین و زبان هیچ سرزمینی سر ستیز یا خصومت و حذف ندارد بلکه با طبع بشری آدمیان که جشن و شادی و سرور و بازی و رقص و دیدار و بخشش و دورهمی و مناسک خوراک پزی و همبستگی با طبیعت و بهار و آغاز زایندگی و روییدن و شکفتن است سازگاری تام و تمام دارد و همین رمز و راز استمرار و پایداری و نامیرایی آن است .
حوزه تمدنی نوروز با چنین وسعت و فراخی و ظرفیت عظیمی بهترین تحفه ی تاریخ دراز و باستانی ایران زمین برای ایران امروز و ایرانیان نسل حاضر است تا از این گنج بی پایان در راستای صلح ، گفت و گو ، ارتباط و تبادل میان مردمان این حوزه تمدنی ، تعمیق پیوندهای فرهنگی ، آیینی ، عاطفی و از جمله مناسبات علمی ، فکری و اقتصادی بهره ببرند و در جهان رو به رشد و توسعه سهمی در کاستن از رنج بشر و آسیب های وارده بر سیاره زمین و نیکبختی و خرمی آن داشته باشند . برای تعمیق و استمرار ارزش های نوروز و شکوفایی ناشناخته های میراث جاویدان نوروز ؛ نخبگان ، استادان ، آموزگاران و اهل قلم در این میان نقش تعیین کننده ای داشته و دارند .
اگر قوه عاقله و تفکر ایرانی از تعطیلات دراز و انحطاط مزمن خود بیدار شود و خانه فکر خود را سامان بخشد می تواند درون و برون خود را چونان دوره هایی از تاریخ دراز خود به لنگرگاه ثبات و آرامش و الهام بخش حکمت و حکومت و مدیریت در خاورمیانه ، آسیای غربی تا آسیای مرکزی و به طور اخص حوزه تمدنی نوروز مبدل سازد و بدین گونه نقش تاریخی خود را آن طور که باید ایفا کند .
وقوع جنگ ها و رقابت های سخت سیاسی ، اقتصادی ،مذهبی ، ایدئولوژیک مردم خاورمیانه و آسیای غربی و جنوب غربی را به شدت آزرده ، ناتوان و خسته کرده است و پیام نوروز برای شهروندان حوزه تمدنی نوروز و آسیای غربی می تواند نوید صلح و کرامت باشد .
نوروز مدعی برتری و استیلا و جهانگیری و ناب خواهی یا ارمغان بهشت و ظهور مدینه فاضله برای بشر نیست . نوروز به زبان و آیین و آداب و رسوم و مناسک مردمان این حوزه تمدنی به سادگی و زلالی و صمیمیت باد و باران و بهار به سخن و گفت و گو می نشیند ، با آنان همراهی و همدلی می کند ، به فرهنگ و آیین شان آواز می خواند و به آداب شان می رقصد و می نوشد و به شادی بر می خیزد و زندگی را در جان و جهان آدمیان جاری و ساری می سازد .
برای تعمیق و استمرار ارزش های نوروز و شکوفایی ناشناخته های میراث جاویدان نوروز ؛ نخبگان ، استادان ، آموزگاران و اهل قلم در این میان نقش تعیین کننده ای داشته و دارند . آنان در این بیداری و رهنمون فرزندان ایران زمین برای فهم و کشف زوایای روشنایی بخش و زندگی ساز حوزه تمدنی نوروز کمک شایانی می توانند داشته باشند .
نوروز فشرده و شناسنامه و نماینده تمدن کهن ایران است و فرزندان ایران بیش از پیش به دانستن و آموختن از آن در مدارس و دانشگاه ها نیازمندند . همبستگی نوروز با زمین و طبیعت همچنین با تاریخ و جامعه آن را به همه عصرها و نسل ها پیوند داده است .
نوروز نیاز همیشه ماست برای خودشناسی خودکاوی و بهبودی و بودن و استمرار و شکفتن .
گفتمان های سیاسی ، فرقه گرایانه ، ایدئولوژیک و تئولوژیک در دوران هایی ظهور می کنند و پس از مدتی دچار افول و فرسودگی می شوند و به تاریخ می پیوندند اما « گفتمان نوروز » هزاره ها را پشت سر گذاشته و تا اکنون خود را استمرار بخشیده و در حیات و جان و روح و روان ایرانی و حوزه تمدنی نوروز بروز و ظهور دارد .
بازگشت به نوروز و حوزه تمدنی نوروز بازگشت به ملیت و تمدن ایرانی ، بازگشت به هم زیستی با آدمیان و جهانیان فارغ از هر نژاد و آیین و باوری و بازگشت به دوستی و مهر با طبیعت و جانداران و بازگشت به نقطه آغاز است .
و فرجام کلام اینکه نوروز فراخوانی به « زندگی » است و زندگی ملموس ترین و واقعی ترین علت بودن آدمی است .
در فرهنگ نوروز ، مرگ ، غم ، اندوه ، سیاهی ، عزا ، جنگ ، خصومت و دگرستیزی جایگاهی ندارد نه آنکه در واقعیت چنین عناصر یا پلشتی هایی نیست بلکه بدان معنیست که محور و ملاک و ذات و سرشت بنیادین نوروز را زندگی و زایندگی تشکیل می دهد و نه پژمردگی و تاریکی و اندوه .
در سال نو همگام و هم نوا با گاه شماری ایرانی و نوروز عزیز و همراه با زایش بهار می گوییم و می خواهیم و می خوانیم که ای باورمندان به بهار و گرامی داران نوروز در پهنه ی گیتی هر روزتان نوروز باد .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان