جمهوری اسلامی تصریح کرده که در روزگار « جنگ روایت ها » به سر می برد، به این معنا که در هجوم رسانه هایی که از صبح تا شام می کوشند که دستاوردهای آن را انکار کنند به دنبال این است که روایت هایی واقعی از پیشرفت های اش را در داخل و خارج از ایران عرضه کند.
از دید جمهوری اسلامی مخاطبان داخلی رسانه ها افرادی منفعل اند که نسبت به واقعیت های موجود بی اطلاع بوده و در معرض شبیخون رسانه های فرامرزی قرار گرفته اند. همان کسانی که لازم است از رسانه های داخلی روایت های رسمی را دریافت کنند.
از همین منظر است که می توان سرمایه گذاری نظام سیاسی در انجام فعالیت های تبلیغاتی، سفارش روایت های رسمی، برکشیدن هنرمندان انقلابی، و تمایزگذاری میان هنر ارزشی و غیر ارزشی را بهتر درک کرد. این که باید از همه امکانات برای خلق موثرترین روایت ها بهره گرفت.
در همین راستا جمهوری اسلامی دو اقدام را در عرصه آموزش و پرورش پیگیری می کند :
از یک سو با بر قراری فیلترینگ شدید در گزینش معلمان آینده و جلوگیری از ورود مدرسان دگر اندیش به دانشگاه فرهنگیان می کوشد تا فرآیند انزوای (isolation ) دانشجویان از واقعیت های جامعه تکمیل شود، و از سوی دیگر سعی می کند تا روایت های رسمی را در متن کتاب های درسی بگنجاند.
به این فراز از متن کتاب جامعه شناسی یازدهم متوسطه توجه کنید :
« ناتوانی جهان غرب برای توجیه جهانی خود، در شرایطی که اقتصاد و سیاستش، به این حضور نیاز دارد، بعد دیگری از بحران معرفتی- علمی است... فرهنگی که توان معرفتی لازم برای دفاع از خود را ندارد به حیوان فرتوتی می ماند که آسیب پذیر شده است » .
به عبارت ساده تر کتاب متاثر از همان آفت روایت زدگی حاکم می خواهد بگوید که با ظهور اندیشه های پست مدرن دیگر غرب امکان توجیه برتری خود را از دست داده است حال آن که اگر این اتفاق هم افتاده باشد نه به دلیل نقصان روایت سازی در غرب بلکه به دلیل وجود اقتصادهای نوظهور در جهان است.
مولفان کتاب نمی خواهند بپذیرند که غرب بیش از اتکا به رسانه ها برای توجیه برتری خود، بر مجموعه ای از واقعیت های عینی در عرصه های اقتصاد و سیاست مانند؛ سهم بالا در اقتصاد جهان، فرآیند دموکراتیک تصمیم گیری ها، سرمایه اجتماعی قابل توجه، و حکمرانی کارآمد متکی است.
ورود جهان به دوران پست مدرن اگر چه رویداد مهمی به شمار می رود ولی هنوز نتوانسته هیمنه مدرنیته را از سپهر اندیشه جهان کنار زند. از سوی دیگر پست مدرنیته با تاکید بر نسبی بودن همه چیز همچون تیزآبی تلقی می شود که سنت و اقتدارگرایی برخاسته از آن را نیز در خود حل می کند.
شاید بتوان بخشی از کژ خوانی واقعیت های جهانی در ایران را به رونق اندیشه های آخرالزمانی نسبت داد که اکنون در لایه های فرهنگی جمهوری اسلامی زیر عناوینی مانند؛ نوید فروپاشی تمدن غرب، وعده نابودی فلان کشور، حاکمیت نظم شرقی بر جهان، و پایان یافتن حاکمیت لیبرال دموکراسی جریان دارد.
روایت زدگی اگر چه می تواند توجیه آسانی برای شکست ها باشد و بحران دستاورد نظام سیاسی را متوجه توطئه دشمنان سازد ولی با دور ماندن از واقعیت های حاکم بر عرصه های اقتصاد و سیاست در ایران و جهان، تصمیم گیرندگان را دچار خطای راهبردی ساخته و آن ها را از اندیشیدن به اصلاحات ساختاری باز می دارد.
کانال نویسنده
نظرات بینندگان
مشخص است که فکر بازی دارند
و انطور که دیده ام این ها آنقدر که از فکرهای باز می ترسند از هیچ چیزی نمی ترسند وگرنه آقای صولتی حرف های آنچنانی نمی زنند که خلاف علنی باشد.