1.حجت الاسلام رئیسی ، رئیس جمهور ، روز پنج شنبه 14 بهمن در شهر ری اعلام نمود که اجرای سند 2030 در دولت قبل به دستگاه ها ابلاغ نشده بود. وی ادامه تاکید کرد که ما در جمهوری اسلامی ایران سند تحول بنیادین داریم و قطعاً بر همان مبنا عمل خواهیم کرد. قرارگاه ، شورا و کارگروه تشکیل می شوند ، معلم متهم می شود ، کتاب های درسی تغییر می کنند، سند 2030 مورد حمله قرار می گیرد ، در مدح سند تحول چکامه ها سروده می شوند و سله ها داده می شوند ؛ با همه این ها نه مشکلی حل نمی شود و تنها بر انبوه مشکلات افزوده می گردد .
سخن فوق تکرار دوگانه ساختگی میان سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و سند 2030 است .
گفتمان حاکم بر آموزش و پرورش همواره دوگانه فوق را طرح می کند و بر آن تاکید دارد .
2. ماجرای سند 2030 از زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 96 آغاز شد و از آن به عنوان حربه ای برای حمله به یک کاندیدا تبدیل و استفاده گردید.
مخالفین 2030 اعلام می کردند که سند فوق قصد زیر سوال بردن اعتقادات و اخلاق اسلامی و ریشه کن کردن جامعه اسلامی را دارد .
با آغاز فعالیت دولت جدید ؛ سرپرست وقت وزارت آموزش و پرورش در شهریور 1400 ممنوعیت اجرا یا استفاده از سند 2030 را اعلام کرد؛ در حالی که پیش از آن اجرای سند فوق اعلام نشده بود که اکنون لغو گردد .
مهم تر از سند نویسی ، اندیشه و رویکردی است که جهت گیری آموزش و پرورش را مشخص می کند . خرداد امسال خبری منتشر شد که رئیس مرکز امور بین الملل وزارت آموزش و پرورش در سفر به پاریس در نشست مربوط به سند 2030 شرکت کرده است. این خبر با واکنش خبرگزاری های همسو با دولت روبه رو شد .
در مناظره ای که روز شنبه 8 بهمن شبکه چهار میان انسیه خزعلی معاون امور زنان دولت فعلی و معصومه ابتکار معاون امور زنان دولت قبل برگزار شد ، خزعلی اعلام کرد که بخش آموزش سند 2030 با تحفظ پذیرفته شده است . هرچند خزعلی در یک توئیت حرف خود را پس گرفت ولی اظهار نظر وی نشان داد دولت فعلی از یک سو مجبور است برای حفظ ظاهر سند 2030 را رد کند ولی بر اساس مقررات بین المللی چاره ای جز همکاری با آن ندارد .
3. سند 2030 به صورت یک دعوای سیاسی درآمده است که محتوا و مفاد آن نقشی در این دعوا ندارد .شاید بسیاری از مخالفان سند یک بار هم متن آن را مطالعه نکرده اند. مهم ترین هدف نویسندگان سند فوق « توسعه پایدار » عنوان شده است . بیشتر اهدافی که در سند 2030 ذکر شده اند تضادی با سیاست های رسمی موجود ندارند .
هدف چهارم این سند تضمین آموزش با کیفیت ، برابر ، همه گیر و ترویج فرصت های یادگیری مادام العمر برای همه تا پایان عمر است . مفاد بخش فوق بر تضمین دسترسی به آموزش برای همه پسران و دختران ، توسعه مهارت های فنی و حرف های و آموزش عالی تاکید می کند .
4 . سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در سال 1390 تصویب شد و از آن زمان به عنوان مهم ترین راهنمای برنامه ها و قوانین و مقررات آموزش و پرورش محسوب می شود . هدف سند فوق این است که دانش آموزان را به حیات طیبه برساند . مدافعان سند هیچ گونه تخطی از سند را برنمی تابند و با توجه به ابهام داشتن سند، دست بازی برای مخالفت با هر طرحی به بهانه مغایرت با سند تحول دارند .
در طول دوران دولت حجت الاسلام روحانی نیز فضای رسمی وزارت آموزش و پرورش در اختیار مدافعین سند بود و هرگز اجازه کوچک ترین انتقادی به سند تحول داده نشد .
سند تحول بنیادین از نگاه مدافعان آن در حد یکی از پدیده های معجزه آمیز توصیف می گردد که اجرای آن همه مشکلات را حل می کند. مشخص نیست چه زمانی و چگونه این معجزه قرن اجرا خواهد شد ؟
تاکنون به انتقادها در مورد سند تحول بنیادین پاسخی داده نشده است.
5 . سند تحول بنیادین آموزش و پرورش یا سند 2030 و هر سند دیگری محصول فکر و اندیشه انسان هاست و امکان خطا و اشتباه در آن ها وجود دارد . مهم تر از اینکه از یک سند دفاع شود یا مورد نقد و حمله قرار گیرد ؛ هدفی است که سند فوق باید تامین کند .
در طول مدت فعالیت دولت روحانی وزرای آموزش و پروش راهکارهایی برای اجرای سند تحول ارائه کردند و شوراها و کارگروه های متعددی تشکیل شدند ولی همواره این نقد به وزرای فوق وارد می شد که سند را اجرا نمی کنند . در طول دوران دولت حجت الاسلام روحانی نیز فضای رسمی وزارت آموزش و پرورش در اختیار مدافعین سند بود و هرگز اجازه کوچک ترین انتقادی به سند تحول داده نشد .
در دولت فعلی هم بر اساس ادبیات رایج این دولت ، قرارگاهی برای اجرای سند تحول تشکیل شده است اما همچنان سند نمی توند از قفس فضاهای اداری و بوروکراتیک خارج شود و به مدرسه برسد . مدرسه به عنوان قلب آموزش و پرورش مشکلاتی دارد و جامعه آبستن تحولات و تغییرات اساسی شده است .ولی سندتحول به جای پاسخ گویی به آن ها و ارائه راهکار در مورد مشکلات و تحولات جاری راه خود را می رود.
7. مهم تر از سند نویسی ، اندیشه و رویکردی است که جهت گیری آموزش و پرورش را مشخص می کند . اگر اندیشه و رویکرد فوق قدرت درک تحولات و پاسخ گویی به آن را نداشته باشد، نهاد آموزش و پرورش درمانده خواهد بود . نمونه بارز این ناکامی فقدان درک تحولات حوادث 4 ماه گذشته از طرف مقامات آموزش و پرورش است .
بیشتر معترضان در طول حوادث شهریور و بعد از آن را دانش آموزان تشکیل می دادند.
مسئولان آموزش و پرورش و مدافعان سند تحول بنیادین پاسخی برای تبیین چرایی اعتراضات صورت گرفته و نسبت آن با اندیشه ها و جهت گیری های اساسی آموزش و پرورش نداشتند ؛ لذا تلاش کردند معلمان ، فضای مجازی و سایر عوامل فرعی را متهم کنند .
6. فلاکت در فرهنگ دهخدا ناداری معنی شده است .
فلاکت نظری آموزش و پرورش به این معناست که دست آموزش و پرورش در عرصه نظری و اندیشه راهنمایی که پاسخ گوی شرایط فعلی باشد خالیست . سند تحول بنیادین در فضایی خیالی نوشته شده است و برای بخشی از جریان های سیاسی و عده ای از کارمندان سند نویس مناسب است .شعارهایی داده می شود و برای شرکت در جلسات پاداش و اضافه کار پرداخت می شود ولی تحولی ایجاد نمی شود .
دوگانه سازی سند تحول و سند 2030 نیز نشانه بارز همین فقدان فکر و اندیشه راهنما و گره گشاست .
فلاکت نظری موجب پرداختن به نقش ایوان و بی توجهی به مسائل اساسی آموزش و پرورش شده است .
قرارگاه ، شورا و کارگروه تشکیل می شوند ، معلم متهم می شود ، کتاب های درسی تغییر می کنند، سند 2030 مورد حمله قرار می گیرد ، در مدح سند تحول چکامه ها سروده می شوند و صله ها داده می شوند ؛ با همه این ها نه مشکلی حل نمی شود و تنها بر انبوه مشکلات افزوده می گردد .
نخستین گام برای تحول بنیادین در آموزش و پرورش پذیرش همین فلاکت و ناداری نظری است .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
drsmhhosseini
در عجبم از شورای نگهبان که چنین فردی را تایید صلاحیت می کند