« هر کس به فکر تغییر جهان است. اما هیچ کس به فکر تغییر خویش نیست »
(لئو تولستوی)
نظام دیکتاتوری این گونه نیست که فرد یا گروه زورگویی به آنی پیدا شوند و خود را فراتر از هر نهاد و قانونی دانسته و به اعمال دیکتاتوری مبادرت نمایند. این ساختارها و نگرش مردم این جوامع است که دیگر اجازه ظهور فردی مانند هیتلر یا لویی چهاردهم و جیمز اول را نمیدهند .
نظام دموکراتیک هم این گونه نیست که به آنی فرد یا گروهی پیدا شوند که به حقوق مردم احترام گذاشته و با رعایت قانون برای خود نیز حقوقی همچون سایر شهروندان قائل شوند.
دیکتاتوری و دموکراسی و یا هر نظام سیاسی دیگری دو وجه یا دو روی مقابل هم دارد. در یک سوی هر نظام سیاسی حاکمان و فرمانروایان هستند و در سوی دیگر شهروندان و اتباع آن سرزمین که اجازه پیدایش شکلهای مختلف نظام سیاسی را فراهم می نمایند.
( دموکراسی : از مردم ، توسط مردم و برای مردم )
بدون شک در آلمان امروز هم افراد زیادی هستند که دوست دارند به مانند هیتلر یک حزب سیاسی شبیه حزب نازی تشکیل داده و خود را برتر از قانون، «پیشوا» بنامند و با نظریات و توهمات نژادپرستانه و فاشیستی سعی در حمله به کشورهای مختلف و رهبری جهان را داشته باشند. یا در فرانسه و بریتانیا بسیاری یافت می شوند که علاقه دارند، به مانند « لویی شانزدهم » و « جیمز اول » حکمرانی کرده و رفتار و گفتار و کردار خود را عین قانون و کشور و دولت و ملت بنامند، اما این ساختارها و نگرش مردم این جوامع است که دیگر اجازه ظهور فردی مانند هیتلر یا لویی چهاردهم و جیمز اول را نمیدهند و حتی اگر چنین افردای با چنین روحیاتی پیدا شوند و به فرض در یک انتخابات هم حضور یافته و با شیوه های مختلف پیروز انتخابات شوند، هم دوباره این قدرت افکار عمومی و جامعه است که فراقانونی بودن و خودرایی آنها را نمی پذیرد و اجازه رفتار دلبخواهی در امور داخلی و بین المللی را به آنها نمیدهد.
( یکپارچگی فصل مشترک سخنان ، باورها و کنش ها )
باید به خاطر داشت برای برقراری نظام دیکتاتوری نیاز به مردمانی دیکتاتورپذیر و نهادها و ساختارهای ضعیف و شکننده و برای برقراری نظام دموکراتیک به مردمانی آگاه بااعتماد به نفس و خودباوری بالا نیاز است.
به خاطر داشته باشیم اگر فردی با خصوصیت و ویژگی های شخصیتی دونالد ترامپ در کشورهای خاورمیانه یا چین و روسیه به قدرت رسیده بود [با توجه به فرهنگ عمومی این جوامع] به این راحتی حاضر به کناره گیری از قدرت نمی شد.
کانال خرمگس
نظرات بینندگان
استاد قنبری دست مریزاد بر شما معلم فرهیخته که با قلم شیوای خود در گسترش این اندیشه پرداخته اید :
باید به خاطر داشت برای برقراری نظام دیکتاتوری نیاز به مردمانی دیکتاتورپذیر و نهادها و ساختارهای ضعیف و شکننده و برای برقراری نظام دموکراتیک به مردمانی آگاه بااعتماد به نفس و خودباوری بالا نیاز است.
با تقدیم شایسته ترین احترامات ارادتمند شما شهسوارزاده
«آیا موهوم پرستی نیست که صرف عدد یا اکثریت سبب خِرَد خواهد شد؟ آیا نمیبینیم که در سراسر جهان تودهی مردم ابلهتر، خشنتر و ظالمتر از افراد اندک و پراکندهای است که تربیت و دانش، آنان را از دیگر مردمان جدا ساخته است.» [افلاطون. کتاب جمهوریت]
عنوان معلم ثالث شناخته میشود.
در حوزهء اندیشمندان و فیلسوفان و پیامبران و ائمهء هدی طبقه بندی و اولویت و اول و دوم و سوم نداریم.این دسته از طبقه بندیها را هر کجا دیدید مختص به دون فکران و خوراکی تدارک دیده شده برای آنان است.مابینشان تفریقی نیست.
دعوا که نداریم. فقط درست ترین را درست یاد بگیریم.
واقعیت و ذات فلسفه با اعتقاد یا باور
و نگرش چون من و شمایی ، شکل
نمی گیرد. هر علم اصولی برای خود دارد که خوانندگان آن در سراسر جهان، آن اصول و مجموعه را محتوای علمی
می دانند.
«دموکراسی مظهر حاکمیت طبقهی پست جامعه است». [ارسطو. سیاست]
«يكى از بزرگترين تفاوتها كه ميان رژيم اسلام و رژيم دموكراسى هست، اين است كه در حكومتهاى دموكراسى از آنجا كه اساس كار بهره گيرى مادى است، قهراً روحِ استخدامِ غير و بهره كشى از ديگران در كالبدش دميده شده و اين همان استكبار بشرى است كه همه چيز را تحت ارادهی انسانِ حاكم و عمل او قرار مىدهد؛ حتى انسانهاى ديگر را و به او اجازه مىدهد از هر راهى كه خواست، انسانهاى ديگر را تيولِ خود كند و بدون هيچ قيد و شرطى بر تمامى خواسته ها و آرزوهايى كه از ساير انسانها دارد مسلط باشد.
و اين بعينه همان ديكتاتورى شاهى است كه در اعصار گذشته وجود داشت.(رجانیوز-شناسهء خبر:122357.دوشنبه 10 مهر 1391).
برترینها:
خبرنگارها از وزیر اقتصاد در مورد مولدسازی و دغدغههای مردم میپرسند؛ اما خبرنگار صدا و سیما میپرسد تا حالا چند تا جوراب کادو گرفتی؟! ( به مناسبت روز پدر این سئوال شده)