حدود دو ماه است که اعتراضات و تجمعاتی در برخی نقاط کشور در حال انجام است که نظم عمومی و امنیت جامعه را به مخاطره انداخته، عده ای از فرزندان این سرزمین جان خود را از دست داده اند، فضای مدارس و دانشگاهها ملتهب شده، تمرکز مسئولین و خدمتگزاران ناخواسته به حواشی این اعتراضات معطوف شده و مهمتر از همه بدخواهان این کشور و نظام که از اقتدار و پیشرفت ایران در برخی زمینه ها عصبانی هستند، از این فرصتها استفاده کرده و سعی در اختلاف افکنی و دمیدن در آتش این فتنه را دارند. دشمنان ملت بزرگ ایران در جنگ نرم و رسانه ای و با بزرگنمایی هایی دروغین، در پی گسترش این اغتشاشات در بین جوانان، دانش آموزان و دانشجویان هستند.
البته مشکلات اقتصادی، کم کاری برخی ارگانهای فرهنگی، جذاب نبودن برنامه های رسانه ملی و روی آوردن به ماهواره ها و شبکه های اجتماعی بیگانه، نداشتن پلتفرمهای ملی قوی در فضای مجازی، اجرای برخی سیاستهای غلط در امور فرهنگی و اجتماعی، بیکاری و ناامیدی جوانان از آینده، مهاجرت نخبگان از کشور، وجود فساد و اختلاس و رانت خواری در بعضی از سیستمهای اداری و بانکی، عدم نظارت دقیق و سلیقه ای عمل کردن در حوزه های مختلف، گوشه ای از مواردی است که علیرغم پیشرفتهای زیادی که در کشور انجام شده، باعث نگرانی و اعتراض مردم و به ویژه جوانان است.
در جنگ رسانه ای باید با سلاح رسانه به مقابله پرداخت و استفاده از ابزار دیگر مؤثر و کارا نیست و جنگیدن با ابزار فیزیکی در برابر امواج نامرئی، کاری بیهوده است. باید در این جنگ رسانه ای امواجی قوی تر با طول موجی ریزتر تولید کرد تا هم امواج دشمن را خنثی کند و هم نفوذ بیشتری داشته باشد.
رشد سریع علم و تکنولوژی و توسعه فضای مجازی و شبکه های اجتماعی مرز بین کشورها را از بین برده و همه کشورهای دنیا را به یک دهکده جهانی تبدیل کرده است. وقتی که جوانان بدون ملاحظه و بدون در نظر گرفتن شرایط، فرهنگ و ساختار اجتماعی، کشور خود را با سایر جوامع دیگر مقایسه می کنند بالطبع کاستیها و تفاوتهایی را می بینند و خواستار تغییر سریع وضع موجود می شوند. همان طور که جامعه جهانی در حال رشد و پیشرفت علمی است، لازم است که کشورهای دیگر نیز برنامه های خود را در زمینه های مختلف، مطابق این رشد سریع تغییر داده و به بهبود اوضاع و رسیدن به وضع مطلوب تلاش کنند.
جوانان این تغییرات را از خانواده شروع کرده و به مدارس، دانشگاهها و جامعه نیز منتقل می کنند. خانواده ها و مدارس به ناچار و بر اساس حس اعتماد و احترام با این موضوع کنار آمده اند ولی جامعه و محیطهای بزرگتر و دانشگاهی این تغییرات را به راحتی قبول ندارند و مقاومت می کنند.
کم توجهی به نخبگان علمی و فارغ التحصیلان دانشگاهی و ناامیدی از آینده، مهاجرت آنها را به دنبال داشته و باعث خروج سرمایه های انسانی و مالی فراوانی از ایران شده است. تمایل به مهاجرت در دانش آموزان نیز در سالهای گذشته بیشتر شده و این موضوع بسیار نگران کننده ای است که باید به درستی و به فوریت مدیریت شود.
نبود فضاهای مناسبی برای کرسی های آزاد اندیشی و بیان دیدگاههای موافق و مخالف و نداشتن برنامه های مدونی برای بیان نقدها و حتی اعتراضات جوانان در مدارس و دانشگاهها، عدم پاسخگویی به شبهات و سئوالات مهم جوانان، عدم انعطاف و عدم پذیرش کاستیها و کمبودها باعث شده است که این اعتراضات به کف خیابانها و محوطه های دانشگاهها کشیده شود و باعث شکسته شدن حرمت مدارس و دانشگاهها گردد.
همان طور که سرعت سریع علم و فن آوری ظاهر زندگی انسانها را مانند اسباب و لوازم خانگی و خودروها را تغییر داده، آموزش و یادگیری، برنامه های درسی(هدف، محتوا، روشهای تدریس و ارزشیابی)، قوانین حاکم بر جامعه نیز باید با همان سرعت اصلاح و تغییر مثبت داشته باشند. از آنجا که ریشه بسیاری از مشکلات را باید در آموزش و پرورش جست و جو کرد، یکی دیگر از عواملی که جوانان را در روزهای اخیر تحت تأثیر قرار داده، عدم تغییر برنامه های درسی مدارس و حتی دانشگاه هاست که باید با توجه به نیاز و شرایط فراگیران و نیاز جامعه تغییر کند. البته قبل از هر چیز باید کل جامعه و خانواده ها نیز با حداقل مشکلات اقتصادی روبه رو باشند و نگرشهای مثبتی برای همکاری در حل مشکلات جامعه داشته باشند تا آموزش های دانش آموزان بتواند راهگشا باشد و با مقاومت خانواده ها مواجه نشود.
در مدارس، معلمان و دبیران نیز باید از آرامش ذهنی و روانی برخوردار بوده و دغدغه های معیشتی نداشته باشند؛ لذا در دومین گام برای حل مسائل مبتلابه جامعه کنونی مانند اعتراضات و اغتشاشات، رسیدگی به وضع معیشت و دغدغه های معلمان که افسران سپاه پیشرفت هستند، ضروری است تا بتوانند دانش آموزان خود را به آرامش و صبوری دعوت کرده و کلامشان در دانش آموزان تأثیرپذیر باشد. متأسفانه موضوع رتبه بندی معلمان که قرار است برخی از این مشکلات را کاهش دهد بعد از سالها هنوز به نتیجه قطعی نرسیده و با افزایشی یکسان بین همه معلمان و فعلاً فقط در حد یک ترمیم حقوق، اجرایی خواهد شد.
علاوه بر دانش، بعد مهارتی و نگرشی نیز باید در فراگیران تقویت شود و به استعدادها و توانایی های دانش آموزان نیز توجه جدی شود. اگر چه در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به تربیت همه جانبه و شش ساحتی در آموزش و پرورش تأکید شده است ولی متأسفانه بسیاری از این ساحتها و قلمروها نادیده گرفته می شوند و فقط به تربیت تک بعدی و دانشی اکتفا می کند.
وقتی دانش آموزان با مهارت هایی چون گوش دادن، تحمل شنیدن حرف مخالف، تاب آوری، تفکر انتقادی، حل مسئله، صبر در مشکلات، سواد رسانه ای ، سواد اجتماعی و .... را آشنا نباشند در آینده نیز با مشکلات بیشتری روبه رو خواهند شد که نمونه های آن را در هفته های گذشته در اعتراضات شاهد بودیم.
گاهاً برنامه های درسی نامناسب و اصلاح نشده و عدم همسویی برنامه های درسی با نیاز و علایق فراگیران، غیرکاربردی بودن برخی دروس و محتواها، بی انگیزگی و نبود حس رقابت بین معلمان، سایه سنگین کنکور و مؤسسات کنکوری بر آموزش کشور و نبود امکانات آموزشی، ورزشی و پرورشی مناسب در مدارس و به طور کلی پاسخگو نبودن برخی مسئولین، از جمله مواردی است که نارضایتی دانش آموزان و خانواده ها را به همراه داشته و مدارس را به محیطهای کسل کننده تبدیل کرده و شادابی را از دانش آموزان ما گرفته است. این عوامل می توانند باعث سکوت، خاموشی و بی تفاوتی افراد نسبت به مسایل جامعه و گاهاً نارضایتی گردد که اگر این خواسته ها و دغدغه ها درست مدیریت نشوند باعث بروز مشکلات عدیده ای در جامعه خواهند شد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
کرده اند، اما طبق روال همیشگی ما باز در نگرش و بینش وابسته خود عقب مانده ایم.
نکند منظورتان پهپادهایی است که خواب را از چشمان آمریکایی ها ربوده
شما مدام از رویکرد علمی دم می زنید و این نوشتار و بعضا نظریات دیگران را در این حوزه زیر سوال می برید،در حالی که تمام اینها خودش یک ادبیات تحقیق است و مبنای آنها بر اساس مشاهدات میدانی و موجود در بطن جامعه است و خوانده های قبلی نویسندگان اعم از ریشه های انقلاب اسلامی-انقلاب فرانسه-انقلاب کارگری-اعتراضات مدنی-انقلابهای مخملین و نرم و امثال ذالک و نظرات جامعه شناختی و فرهنگی و تربیتی و قوانین مدنی است.و نتیجه گیریها هم درست است.به نظر شما تحقیق علمی چیست؟پایهء آن چیست؟شروع و پایانش کدام است؟از نظر شما که هر چه بنویسند تماما فرضیات خواهد بود پس لطف کنید هم خودتان و هم سطح دانشتان را معرفی نمایید تا به زعم شما این مدرک داران فرومانده در حل مسائل زندگی شخصی ،در محضرتان کار علمی و تحقیقاتی فرا بگیرند و اگر به قولتان اینها فرضیه بافیست شما لظف کنید یک کار علمی شاق انجام دهید تا مستفیذ شویم.
سلام:
فرمایشتان صحیح.اما شاید مقصود ناشناس عزیز این است که هریک گزاره های نوشتار و بیانات باید مستند باشد.مستند به یک کتاب-مقاله-روزنامه-عکس-شعار-نظرسنجی-و بیان روش تحقیق و مسئله و حل مسئله و نتیجه گیری پایانی و ارائه راهکار و پیشنهادات.مثلا وقتی نویسندهء نوشتارمشکل اقتصادی را عامل اعتراض می داند این مطلب را به نتایج تحقیق و نظر سنجی ای که 70 درصد اعتراضات را مشکل اقتصادی می دانند،ارجاع دهد.پرانتز باز کند و منبع و صفحه و سال بیاورد و در پایان هم منابع را ذکر کند.یعنی یک تحقیق شسته و رفته ارائه دهد.
راجع به مسائل اجتماعی وغیره باید مستند حرف زد وگرنه نویسند ه باید عنوان کند به نظر من علت این مسأله این موردیا موارداست
پزشکیان نماینده تبریز در مجلس گفت: هر کسی آمد حرف بزند گفتند با آقا مخالفی یعنی رهبری را مقابل مردم قرار دادند در صورتیکه خیلی از کارهایی که اینها می گویند به رهبری ربطی ندارد. ناتوانی در پاسخگویی، نداشتن علم و احساسی عمل کردن نتیجه اش این شده است که بیشتر افراد را از نظر اعتقادی با مشکل مواجه
کرده اند.
شاخص فلاکت از دهه هفتاد میلادی در میان اقتصاددانان شناخته شده است و هدف از محاسبه آن ایجاد یک مقدار عددی برای میزان فلاکتی است که افراد یک جامعه در اثر ناتوانی در کسب درآمد و کاهش قدرت خرید خود احساس می کنند.
براساس ارزیابی های کارشناسی این شاخص در یک اقتصاد سالم رقمی معادل ۶ تا ۷ را باید شامل شود در حالی که طی چند دهه اخیر در ایران این رقم به خاطر تورم لجام گسیخته همیشه بالای ۲۰ بوده است و در رکورد تاریخی خود در تابستان سال جاری به رقم ۵۲.۹ رسیده است.