برون سپاری راهبردی است که استفاده از آن در سازمان ها هر روز دامنه وسیع تری پیدا می کند. اصطلاح خصوصی سازی یا برون سپاری به انتقال فعالیت های غیر راهبردی سازمان از بخش دولتی به بخش غیر دولتی اطلاق می شود .در ایران، با توجه به سیاست های کلان دولتی و تحولات پیش روی سازمان ها در راستای برون سپاری فعالیت ها، اجرای خصوصی سازی و کوچک سازی بخش دولتی برابر قانون خدمات کشوری، اصل 44 قانون اساسی، چشم انداز 20 ساله 1404 جمهوری اسلامی ایران و برنامه پنجم توسعه و جهانی شدن، از الزامات راهبردی و اهداف سازمانی است .
برون سپاری به معنای واگذاری اختیار انجام یک مسئولیت یا وظیفه سازمانی و یا حق تصمیم گیری به سایر عوامل برون سازمانی است ، لذا در برون سپاری نه تنها فعالیت ها منتقل می شوند بلکه ممکن است عوامل تولید و حق تصمیم گیری هم واگذار گردند . بنابراین بسیاری از مدیران سازمان های خصوصی، دولتی و حتی مؤسسات آموزشی به واسطه مزایای فراوان برون سپاری، این استراتژی را جزء اهداف کلان سازمان خود قرار داده اند. از جمله مهم ترین دلایل انتخاب استراتژی برون سپاری در وزارت آموزش و پرورش، می توان به مواردی مانند کاهش هزینه های آموزش، بهره گیری از خدمات کیفی و تخصصی تر، آزاد سازی منابع جهت به کار گیری در زمینه های تخصصی، شناسایی منابع مالی و انسانی و دست یابی به مزایای مهندسی مجدد اشاره نمود. از سوی دیگر راهبرد برون سپاری به مدیران سازمان ها اجازه می دهد تا با تغییر ساختار اساسی فرآیندهای تجاری و بهبود چشمگیر فرصت ها، شرایط لازم جهت بروز کارآفرینی تحقق یابد.
طی سال های اخیر مسائلی چون شتاب تحولات محیطی، عدم اطمینان به آینده، افزایش هزینه ها، بزرگ شدن بی اندازه وزارت آموزش و پرورش و نیز محدودیت های قانونی سبب شده اند، مدیران این وزارتخانه در الگوی فکری خود تجدید نظر کرده، و به منظور دست یابی به یک محیط با بهره وری بالا، به رهیافتی نو به نام برون سپاری، در جهت کوچک سازی و کاهش تصدی گری روی آورند. البته این برون سپاری ها بیشتر با هدف کاهش هزینه ها در آموزش و پرورش اتفاق افتاده است.شکل گیری مدارس حمایتی نمونه ای از این برون سپاری هاست .
برون سپاری می تواند در زمینه های مختلف در نهاد تعلیم و تربیت صورت گیرد ؛ از جمله در فرایندهای داخلی، منابع انسانی، اماکن و تجهیزات، آموزش و امور مالی . یکی از نقدهای جدی به آموزش و پرورش این است که نهاد ارزیابی در این سیستم واجد فلسفه مطلوب به ویژه متناسب با تغییرات پر شتاب کنونی نیست.
فرایندهای داخلی
این وجه بر چگونگی انجام فعالیت های داخلی سازمان متمرکز است، نوع فن آوری یا تجهیزات مورد استفاده و میزان وابستگی فعالیت های مورد نظر با سایر فعالیتهای سازمان در این وجه مورد بررسی قرار می گیرند. در این حیطه آموزش و پرورش می تواند بخشی از فعالیت های غیرضروری و غیر اساسی اداری مانند فن آوری اطلاعات را مطابق آیین نامه ها و دستورالعمل ها برون سپاری کند. زمانی که انجام برخی فعالیت ها در حوزه تخصصی سایر مؤسسات باشد، انجام داخلی چنین فعالیت هایی مستلزم سرمایه گذاری زیاد، بر تجهیزات و دارایی هایی است که تنها برای انجام همان فعالیت ها کاربرد دارند. بنابراین هر چه فعالیت از حوزه فعالیت های تخصصی وزارت آموزش و پرورش دورتر باشد تمایل به برون سپاری آن افزایش می یابد.
یکی از مهمترین فرایندهای داخلی در سازمان آموزش و پرورش که امکان برون سپاری آن وجود دارد فرایند ارزشیابی است.
ارزشيابي آموزشي Educational Evaluation
ارزشيابي آموزشي به عنوان جوانترين شاخه علمي حوزه تخصصي علوم تربيتي در راستاي ارتقاي كيفيت نظامهاي آموزشي در نيم قرن اخير رشد يافته است. ارزشيابي آموزشي را مي توان فرآيند تعيين، تهيه و فراهم آوردن اطلاعات توصيفي و قضاوتي در باره ارزش يا اهميت هدفهاي آموزشي، برنامه ها، عمليات و نتايج آن به منظور هدايت تصميم گيري، پاسخ گويي و اطلاع رساني فعاليت هاي آموزشي دانست كه در جهت كاهش فاصله ميان نتايج جاري و نتايج مطلوب شفافيت و كارآمد كردن نظام هاي آموزشي، اطمينان از چگونگي تحقق اهداف از پيش تعيين شده و مأموريت هاي آموزشي گام بر مي دارد.
در واقع ارزشیابی به یک فرآیند نظام دار برای جمع آوری، تحلیل و تفسیر اطلاعات گفته می شود و به این منظور تعیین می شود که آیا هدف های موردنظر تحقق یافته اند یا در حال تحقق یافتن هستند و به چه میزانی.
از ملزومات وجود فرايند ارزشيابي دقيق – عيني ، مستقل و مطلوب ، دست يابي به منابع علمي و طراحي فرايند بر اساس مستندات علمي است . ارزشيابي عبارت است از جمع آوري سيستماتيك داده ها، تجزيه و تحليل و به كارگيري اطلاعات كه منجر به قضاوت ها و توصيه هاي ناظر به كيفيت مي شود.
فلسفه ارزشيابي بهبود و ارتقاء فرايندها است اما خود ارزشيابي نيز مي بايد مورد نظارت و قضاوت قرار گيرد.
فرا ارزشيابي يا ارزشيابي ارزشيابي ها و ارزشيابي كننده ها تلاشي براي كاهش سوگيري و افزايش دقت وعينيت نتايج است . در فرا ارزشيابي مفيد بودن، هزينه اثر بخشي و كفايت تكنيكي فرايندهاي انجام شده ي ارزشيابي با روش سیستماتيك بررسي مي گردد و نتايج آن توسط صاحبان فرايند بررسي شده و در مورد اعتبار ارزشيابي، ادامه برنامه ، تغيير فرايند ، تصميم گيري و قضاوت مي شود.
یکی از نقدهای جدی به آموزش و پرورش این است که نهاد ارزیابی در این سیستم واجد فلسفه مطلوب به ویژه متناسب با تغییرات پر شتاب کنونی نیست. دور ماندن نهاد آموزش و پرورش از تحولات در حوزه های نظری، فلسفی و بینشی در این سالها مفهوم ارزیابی را با چالش های جدی روبه رو ساخته است.
ارزشیابی شامل ارزشیابی معلم و ارزشیابی دانش آموز می شود. در واقع در نظام سنجش مطلوب هم معلم و هم دانش آموز باید به طور علمی سنجش و ارزیابی شوند.
در سال های اخیر نظام ارزیابی هم در معلمان و هم در دانش آموزان با کاستی های شدیدی روبه رو بوده است و در این رابطه پیشنهاد می گردد تا در راستای تمرکز زدایی و برون سپاری در آموزش و پرورش نهادی مستقل از سیستم اداری ، این وظیفه را بر عهده گیرد. این نهاد برای کمک به سنجش مطلوب معلمان و دانش آموزان باید استانداردهای لازم را دارا باشد و به صورت تخصصی به این مهم رسیدگی کند و سلیقه گرایی که یکی از آفات بزرگ ارزشیابی است را با صلاحیت های حرفه ای جبران کند.
اکنون وجود چنین نهادی به دلایل مختلف می باید یکی از اولویت های آموزش و پرورش باشد.
در ذیل به برخی از این دلایل اشاره می شود :
یکم: افزایش میزان تاثیر معدل سالهای تحصیلی دانش آموزان و کم رنگ شدن نقش کنکور در پذیرفته شدن دانشگاه ، وجود نهاد ارزیابی مستقل و مبتنی بر آزمون های استاندارد برای رسیدن به عدالت آموزشی را الزام آور می کند. در نظام سنجش مطلوب هم معلم و هم دانش آموز باید به طور علمی سنجش و ارزیابی شوند.
دوم : طرح رتبه بندی معلمان مبتنی بر شایستگی های معلمان است که این موضوع وجود نهاد ارزیاب مستقل را می طلبد تا بدین وسیله از هر گونه سلیقه گرایی در تشخیص صلاحیت های حرفه ای معلمان پرهیز گردد.
سوم : ارزشیابی به عنوان یکی از مهمترین سرفصل های برنامه ریزی آموزشی باید مبتنی بر پیشرفتهای نظری و فلسفی باشد. متاسفانه به دلایل متعدد ارزشیابی در آموزش و پرورش کنونی از فقدان پیوستار علمی مبتنی بر دستاوردهای جدید در حوزه تعلیم و تربیت رنج می برد.این مهم وجود یک نهاد مستقل واجد صلاحیتهای مطلوب جهت ارزشیابی علمی را تاکید می کند.
چهارم: عدالت آموزشی با مفهوم ارزشیابی گره خورده است. غفلت از امر ارزیابی صحیح ،رسیدن به عدالت آموزشی را با چالش جدی روبه رو می کند.لذا وجود سازمان یا نهادی که وظیفه ذاتی آن ارزیابی علمی باشد دقیقا در راستای رسیدن به عدالت اجتماعی است.
پنجم: تمرکز زدایی تجربه موفق بشری در رسیدن به توسعه همه جانبه است.این اصل در آموزش و پرورش هم جاری و ساری می تواند باشد.برای چابک کردن، پاسخ گو کردن و نهایتا باورمند کردن به توسعه همه جانبه باید از ظرفیت برون سپاری بهره گرفت و قطعا ارزشیابی در آموزش و پرورش واجد امکان تمرکز زدایی هست.
امید است دست اندرکاران و تصمیم سازان در جهت رسیدن به آموزش و پرورش مترقی پیشنهاد این یادداشت را به صورت جدی مورد توجه خود قرار دهند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان