طی دهههای گذشته، گفتمان حاکم بر عرصهٔ آموزش و فرهنگ و هنر و رسانه به هر میزان که تلاش کرد تا با ساخت برنامهها و نوشتن کتب درسی که در آنها به ظاهر و پوشش و دین و اخلاقیات و آرمانهای بزرگ، توجه کرده و نسلهای جدید و نوجوانان را در جهانِ دلخواه خود پرورش دهد، با واکنش منفی این نسل مواجه شد. آموزش و پرورش ما دههها سعی کرد دانشآموزان را به رعایت حجاب و پوشش اسلامی ترغیب کند و در پایان چیزی که مشاهده کرد رقص و آواز دستهجمعی دانشآموزان در حیات مدرسه با آهنگهای «ساسی مانکن» بود.
آنچه در این سالها رخ داد، دخالت دولت در زندگی خصوصی نسلی بود که به جای آن که بهصورت سنتی ارزشهای اخلاقی و فرهنگی را از والدین و خانواده و در مدارس بیاموزد، تبدیل به آموزشهای اجباری و تذکرهای پیدرپی افراد غریبه و حکومتی در کوچه و خیابان شد. این مسئله در عمل نه تنها باعث پیروی این نسل از دستورات تحکمآمیز ماموران ارشاد نشد، بلکه در عمل به فروپاشی اقتدار والدین و ریشسفیدان و خانواده و مدرسه نیز منجر گشت و نسل جدید دیگر هر توصیهٔ اخلاقی از سوی والدین و خانواده و نظام آموزشی را هم به حالت دستور و دخالتی از سوی نیروی زورگو فهمکرد و خواهناخواه والدین و معلم را نیز در مقابل خود تعریف کرده و هیچ فرد و نهاد دارای مشروعیت و حق تربیتی را به رسمیت نشناخت.
ظهور و محبوبیت آنی برخی چهره هایِ مجازی و بلاگرها که همانند قارچ در حال روییدن هستند و اقبال سریع نسل جدید به این افراد و سبک زندگی و موسیقی آنها، بیشتر از آنکه کنشی آگاهانه و از روی انتخاب باشد، واکنشی به آن شرایط اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه بود.
نسل جدید بهخوبی به پوچی و بیمعنایی و ابتذال حاکم بر این سبک زندگی و موسیقیای که توسط «باندهای قمار و موسیقی» ترویج و تبلیغ میشود آگاه است و اتفاقاً یکی از دلایل اصلی انتخاب و گزینش آنها هم علاقه به همین جفنگگویی و بلاهت و بیمعنایی تبلیغ شده توسط آنهاست.
نسل جدید به خوبی میداند که ترانههای خوانده شده و سبک زندگی چهرههای معروف اینستاگرامی هیچ ارزش اخلاقی و ادبی و فرهنگی ندارد و اتفاقاً همین مسئله است که باعث اقبال آنها میشود. این نسل هیچ کلان روایت ملی و میهنی و اخلاقی و دینی را نمیپذیرد و تمام ارزشهای نسل قبل را به سخره میگیرد.
رکیکگویی و استفاده از الفاظ توهینآمیز، ترانههای درهم و بیمعنی، آرایشهای ظاهری و لباسهای عجیب و غریب و در کل رفتارهایی که در جامعه غیرنرمال به شمار میرود، همان چیزهایی است که این نسل از آنها طلب میکند و آنها هم بهخوبی این حاجت را برآورده مینمایند. آنها با ایجاد سر و صداهای عجیب، استفاده از واژههای غیرمعمول و رکیک، بهسخره گرفتن اشعار بزرگان، تمسخر آرمان هایی مانند وطن و ازخودگذشتی و ایثار و رفتارهای خارج از قاعده به نیاز این نسل پاسخ میدهند.
آنها نمایندهٔ نسلی گریزان از گفتمانهای معنابخش اعم از دین و دانشگاه و اخلاق هستند. نسلی که حتی از تصویر خویشتن بیزار است. سبک زندگی و موسیقی آنها موسیقی و الگوی زیستن در عصر شکست کلان روایت هاست. عصری که بخشی از نسل نوجوان و جوان با آگاهی آن را به عنوان الگوی زیستی خود پذیرفته است.
کانال خرمگس
نظرات بینندگان