« قانون رتبه بندی معلمان » مدت هاست تصویب و به دولت ابلاغ شده است و باید اجرا گردد . مقدمات اجرای قانون رتبه بندی در حال انجام است ولی قانون فعلی و آئین نامه آن با یک دهه انتظار جامعه معلمان متفاوت است . معلمان انتظار داشتند که با تصویب رتبه بندی تحول اساسی در میزان حقوق آن ها به وجود آید و عدالت مطلوب آنها تا حدی به نتیجه برسد.
سرنوشت فعلی رتبه بندی به ابهام ها و ایرادهای اساسی آن بر می گردد . وجود نهاد بی طرف برای رتبه بندی ، جلب حمایت بدنه معلمان و تغییر نگرش ایدئولوژیک به معلم نیز از مواردی می باشد که لازمه رتبه بندی است .
اول : رتبه بندی به چه کاری می آید ؟
از سال 1390 بر اساس سند تحول بنیادین از رتبه بندی فرهنگیان به عنوان راهکاری برای تحول در آموزش و پرورش نام برده شد. هیچ گاه در طول یک دهه گذشته مشخص نگردید که رتبه بندی کدام مشکل آموزش و پرورش و معلمان را حل خواهد کرد ؟ اصرار برخی جریان ها و وزرای سابق بر اجرای رتبه بندی و بیانیه های پیاپی برخی تشکل ها فضایی را به وجود آورد که حتی پرسش از ماهیت رتبه بندی با جواب های تلخ رو به رو می شد . اینکه یک معلم را معلم و دبیر بنامیم یا اینکه مربی معلم یا استاد معلم باشد چه تفاوتی دارد؟ ابهام در تعریف جایگاه و کارکرد رتبه بندی و فقدان گفت و شنود موثر و مستمر در مورد آن از مهم ترین عوامل شکل گیری معضل فعلی است . رتبه بندی در میانه کارزار سیاستمدارانی که آن را فرصت مناسبی برای فشار به دولت قبل می دانستند و تشکل هایی که خیابانی شدن اعتراض را مقدم بر منطق و گفت و شنود می دانند قربانی شد و ابعاد آن مورد توجه و بررسی و نقد قرار نگرفت.
دوم : بی توجهی به تجربیات گذشته
مدت هاست که معلمان به رتبه های مختلف تقسیم شده اند که در ابتدا با سخت گیری و بررسی مدارک انجام می شد. به تدریج رتبه بندی فوق به صورت معمولی با توجه به بالارفتن سنوات هر معلمی صورت می گرفت. آئین نامه نویسی در مورد قانون رتبه بندی نیز مشمول رتبه بندی فوق خواهد شد . آنچه مسئولان به آ ن توجه ندارند مطالبات بدنه معلمان است که به اجبار دولت و وزارت آموزش و پرورش را مجبور به تمکین خواهد کرد. به دلیل بی توجهی به تجربیات گذشته ، رتبه بندی نیز به زودی به سرنوشت طرح تقسیم معلمان به رتبه های پایه ، ارشد ، خبره و عالی دچار خواهد شد . بررسی انتقادی چرایی ناکامی تجربیات پیشین مانند قانون مدیریت خدمات کشوری و .... می توانست رتبه بندی را به سرنوشت امروزی تبدیل نکند .
سوم: بی توجهی به ملزومات رتبه بندی
بر اساس ماده 1 قانون رتبه بندی : « افزایش کیفی فرآیند تعلیم و تربیت، اعتلای کرامت و منزلت اجتماعی معلمان، استقرار نظام پرداخت ها بر اساس تخصص و شایستگیها، عملکرد رقابتی معلمان، مهندسی نیروی انسانی، توسعه مستمر و نظام مند شایستگیهای عمومی، تخصصی، حرفه ای و تربیتی و کیفیت عملکرد معلمان، تقویت انگیزه و رضایت مندی شغلی و ارتقای تعهد و تقویت هویت حرفه ای معلمان براساس نقشه جامع علمی کشور و سند تحول بنیادین آموزش و پرورش » هدف این قانون برشمرده شده اند . ولی در متن قانون ارتباط اهداف فوق با روش رتبه بندی مشخص نیست .
رتبه بندی در شرایط مطلوب تا حدی اهداف فوق را تامین می کند ولی در شرایطی که آموزش و پرورش با ده ها مشکل و معضل روبه رو است سخن گفتن از رتبه بندی به یک شوخی شبیه است . فقدان نگاه جامع به نیروی انسانی آموزش و پرورش از جمله مواردی است که اهداف فوق را دست نیافتنی خواهد نمود . وجود نهاد بی طرف برای رتبه بندی ، جلب حمایت بدنه معلمان و تغییر نگرش ایدئولوژیک به معلم نیز از مواردی می باشد که لازمه رتبه بندی است . بندهایی از معیار های رتبه بندی مثل ساعت های ضمن خدمت و تقدیر نامه نیز در شرایطی که ضمن خدمت ها بی کیفیت و فاقد هر نوع آموزش است و تقدیر نامه ها نیز در عموم موارد عادلانه صادر نمی گردد به جایگاه رتبه بندی ضربه می زند . با توجه به موارد فوق لازمه های رتبه بندی در شرایط فعلی وجود ندارد .
چهارم : نگرش غیر حرفه ای به معلمی
به رسمیت شناختن حرفه معلمی به عنوان یک حرفه تخصصی یکی از مهم ترین مواردی است که در رتبه بندی مورد بی توجهی قرار گرفته است . حرفه ای شدن معلمی به این معناست که معلم نه به عنوان کارمند دولت که به عنوان یک حرفه مستقل همچون پزشک ، مهندس و دارای شرایط و ویژگی های مختص خود دیده شود . در صورت به رسمیت شناختن حرفه معلمی معیار های سنجش و ارزیابی آن نیز متفاوت خواهد بود . اگر معلم در فعالیت خود موثر و موفق باشد ولی مقاله یا کتابی نداشته باشد و از امتیازات رتبه بندی برخوردار نشود به نارضایتی بیشتر دامن می زند. بی توجهی به معیارها و سنجه هایی که به صورت واقعی تر فعالیت حرفه ای معلمان را مورد بررسی قرار دهد مقدمه رتبه بندی موفق است . نگرش غیر حرفه ای به معلمی دلیل اصلی ناکامی قانون رتبه بندی می باشد.
پنجم : تفاوت مدرسه و دانشگاه
یکی از مهم ترین اشکالاتی که بر تهیه و تصویب رتبه بندی و به ویژه آئین نامه آن سایه انداخته است نگرش مساوی به مدرسه و دانشگاه است . به همین دلیل از معیارهایی در آئین نامه استفاده شده است که فراخور اساتید دانشگاه است در حالی که دانشگاه نهاد تولید علم است ولی مدرسه نهاد تولید علم نیست . اگر معلمی فاقد کتاب و مقاله باشد نیز از جایگاه معلمی وی کاسته نمی شود . این نگرش غلط نگرش یکسان به مدرسه و دانشگاه نمایانگر این است که مدرسه به عنوان قلب تپبنده آموزش و پرورش چندان مورد توجه جدی و اساسی مسئولان امر نیست و شناختی از آن وجود ندارد .
موارد فوق ؛ رتبه بندی را به یک « داستان پر آب چشم » تبدیل کرده است که نه تنها اهداف مذکور در ماده 1 قانون را جامه عمل نمی پوشاند که به نارضایتی در میان معلمان دامن خواهد زد و یک تجربه ناکام بر تجربیات ناکام گذشته می افزاید .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
جذب معلم باید از بین فارغ التحصیلان برتر مقاطع کارشناسی وارشد و دکتری و از طریق آزمون و مصاحبه انجام شود! پس تربیت این همه دانشجو و هزینه برای چیست؟ آیا فارغ التحصیل دانشگاه تهران و شیراز و ...کم سوادتر از فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان است؟ دانشگاه فرهنگیان باید فقط به عنوان مرکز پژوهشی وآموزش های مداوم و ضمن خدمت و بدو خدمت ، فعالیت کند. تربیت معلم برای زمانی بود که دانش آموختگان دانشگاهی، هرگز معلمی را برای شغل انتخاب نمی کردند چون هر جایی که دوست داشتند می توانستند استخدام شوند. حتی در حال حاضر هم اکثرا رتبه های پایین کنکور دانشگاه فرهنگیان را انتخاب می کنند.
جذب معلم باید از بین فارغ التحصیلان برتر مقاطع کارشناسی وارشد و دکتری و از طریق آزمون و مصاحبه انجام شود! پس تربیت این همه دانشجو و هزینه برای چیست؟ آیا فارغ التحصیل دانشگاه تهران و شیراز و ...کم سوادتر از فارغ التحصیل دانشگاه فرهنگیان است؟ دانشگاه فرهنگیان باید فقط به عنوان مرکز پژوهشی وآموزش های مداوم و ضمن خدمت و بدو خدمت ، فعالیت کند. تربیت معلم برای زمانی بود که دانش آموختگان دانشگاهی، هرگز معلمی را برای شغل انتخاب نمی کردند چون هر جایی که دوست داشتند می توانستند استخدام شوند. حتی در حال حاضر هم اکثرا رتبه های پایین کنکور دانشگاه فرهنگیان را انتخاب می کنند.
در کنار سواد باید علاقه به شغل معلمی وجود داشته باشدبانظرشما مخالفم که می فرمایید نیروهای دانشگاه فرهنگیان بی سواد هستند این نیروها برای معلم شدنتربیت می شوند قرار نیست دانشمند هسته ای باشندگرچه همان دانشمند هسته ای وقتی درکسوت معلمی قرارگیرد یک بیسواد است دانشجویی که چهار سال مورد آزمایش قرار گرفته وسربلند بیرون آمده توانایی لازم برای معلمی را خواهد داشت دانشگاه فرهنگیای به جای تضعیف باید تقویت شود درضمن اکثر سازمان ها از جمله انرژی اتمی دانشگاه خاص خودرا دارند
من هم بانظر شما موافقم وهمسن موارد را درکامنت عنوان کردم مشکلات بسیاری در آموزش وپرورش وجود دارد ولی نمی توان هیچ حرکت تحولی درآن صورت نداد مهمترین کار شیوه جذب درست معلم هست که نیاز است صورت بگیرد جذب راننده معلم مستخدم معلم نهضتی معلم وسایر روش ها غیر از تربیت معلم بسیار اشتباه است
واقعیت این است که وظیفه تربیت متخصص در هر رشته ای به عهده وزارت علوم است و ادارات موظف هستند از دانش آموختگان دانشگاهی استفاده کنند.
در ضمن چه کسی گفته که تربیت معلمی ها بیشتر به معلمی علاقه دارند! اتفاقا اکثرا از روی بی علاقگی و صرفا کسب شغل وارد دانشگاه فرهنگیان شده اند.
جذب معلم باسواد و باانگیزه از میان دانش آموختگان بهترین کار است و دانشگاه فرهنگیان فقط تحمیل هزینه اضافی بر آموزش و پرورش است.
آیا اساتید دانشگاه و کارمندان سایر ادارات که همگی فارغ التحصیل دانشگاه هستند، مشکل خاصی دارند؟
دانشگاه فرهنگیان باید تبدیل شود به :
مرکز پژوهش و آموزش های مداوم فرهنگیان و در تالیف و اعتبارسنجی کتب و برگزاری دوره های آموزشی بدو خدمت و ضمن خدمت و ارتقای صلاحیت معلمان فعالیت کند.
استعدادهای برتر می توانند از طریق دانشگاه فرهنگیان جذب شده آموزش ببینند وبه فعالیت معلمی بپردازند اینکه دررشته ای درس خوانده اند بازار کار ندارد واز سر ناچاری معلم شوند برای خود وسیستم آموزشی کشور مشکل ساز خواهد شد مدل دانشگاه داری سازمان ها یک مدل جهانی هست ومربوط به ایران نیست کارخانه های خودروسازهای جهانی مراکز نظامی دانشگاه دارند اگراین مدل درکشورما هم گسترش یابد هم نیروی کار متناسب با نیاز سازمان ها ترببت می شود وسازمان ها بانیروهای بی تجربه وغیر حرفه ای دانشگاه ها روبه رونیستند هم افراد متناسب با علاقه خود به دانشگاه وارد می شوند وآیند شغلی تضمین شده دارند
به فکر شغل دوم برای خودتان باشید
والسلام