اگر مساله معلمان را سه گانه توصیف، تبیین مسائل و مشکلات آموزش و پرورش و تجویز راه حلهایی برای برون رفت از وضع موجودِ نامطلوب به سوی وضع مطلوبِ ناموجود بدانیم، آنگاه به خطیر بودن این مساله و اهمیت نقش اندیشه در این پروژه پی خواهیم برد.
به زبان دیگر مجموعهای از معلمان خواستار تغییراتی هستند که در گام اول مربوط به وضعیت آموزش و پرورش و در گام بعد معطوف به سطح جامعه است.
قطعا این حرکت در درجه اول، حرکتی صنفی است نه سیاسی؛ البته طی این مسیر در فضا و شرایط آزاد و دموکراتیک امکان پذیرتر بوده و به نظر می رسد معلمان در شرایط کنونی طلایهدار تحرکی صنفی برای به دست آوردن این حق اولیه واساسی شهروندی میباشند.
در پاسخ به این پرسش که چرا یک خواسته صنفی والبته اعتراضی، سریعا سیاسی شده و از مسیر خود خارج میگردد باید گفت، ضعف کنشگری معلمان و همچنین فضای بسته سیاسی، دست به دست هم داده و این شرایط را رقم زده است.
در یک جامعه بسته حتی هنگامی که درباره حقوق صنفی نیز فعالیتی شود، ناخودآگاه وارد عرصه سیاست میشویم. ساختار اقتدار گرای حکومت، آموزش و پرورش و مدرسه اجازه چون و چرا نمیدهد و «باید»، «باید» است، خصوصا اگر این «باید» مذهبی باشد!
البته نباید از گرایشات حزبی و فکریِ بعضی از فعالان معلم (سیاسیون صنفینما)، همچنین توهمی که به صورت عمومی دچار آنیم و عدم تلاش فکری در تفکیک و مرزبندی فعالیتهای صنفی و سیاسی، غافل شد.
ناگفته نماند معلمان ایرانی و تشکلهایشان با معلمان سایر نقاط جهان نیز ارتباط چندانی ندارند و از تجربیات آنها چندان استفاده نکرده و نمی کنند. خوشبختانه امروزه شبکه های اجتماعی این امکان را فراهم کرده تا در ارتباطات جهانی از نحوه سازماندهی و فرایندهای پیگیری مطالبات معلمان در گوشه و کنار دنیا نکتههایی بیاموزیم.
همگان بر این باور هستند که اصلیترین عنصر نظام آموزش در کشورهای مختلف، معلماناند. ارتقای سطح اثرگذاری و کارآیی آنان باید در صدر اولویتهای نظام تصمیمگیر کشور باشد. البته مسئولیت تک تک معلمان و اراده سیاسی حکومت در تحقق این ارتقاء نبایستی فراموش شود.
به نظر می رسد توجه به مهمترین رکن آموزش و پرورشِ باکیفیت یعنی معلمانِ باکفایت، هنوز به مطالبهای عمومی در جامعه ما تبدیل نشده؛ به همین دلیل است که مسائل و مشکلات آموزش و پرورش حل ناشده باقی مانده و حتی هر روز بر آن نیز افزوده میشود.
جامعه شناسان میگویند مسائل و مشکلات آموزش و پرورش، آنگاه به عنوان یک مساله اجتماعی تلقی خواهند شد که حساسیت عمومی، به کمک رسانهها، اراده سیاسی مسئولان را به این مساله – مشکل – یا معضل و بحران جلب کند. اگر چنین شود امید به حل این امور روز به روز بیشتر میشود.
در پاسخ به این پرسش که چرا چنین نمیشود؟ می توان گفت جامعه ما در حال حاضر انباشتی از بحرانها را یک جا تجربه می کند که بسیاری از آنها به حکمرانیِ هدایتی، مستقر در جامعه بر میگردد به گونهای که حاکمیت با نگاه ایدئولوژیک خود بیشتر به دنبال مساله نماهاست تا مساله. مثلا به جای دغدغه پرورش نسلی پرسشگر، خلاق و توسعهگرا، نسلی هویتگرا، انقلابی و جهادی را جست و جو می کند.
ساختار اقتدار گرای حکومت، آموزش و پرورش و مدرسه اجازه چون و چرا نمیدهد و «باید»، «باید» است، خصوصا اگر این «باید» مذهبی باشد!
ساختاردینی حاکم بر جامعه صلاح بچه را از خود بچه که هیچ، از پدر و مادرش نیز بهتر میفهمد و حق خود میداند که همه را به مسیری که به حیات طیبه منتهی می شود هدایت کند.
راستی حق آموزش و حق تربیت را حکومت از کجا آورده است؟
حکومت هدایتی در استیفای حقی که خود برای خود تعریف کرده و ظاهرا از میان کتب فقهی استخراج نموده، جدی است ؛ او آنقدر خودرا ذی حق می داند که حتی نگاهش به معلمان نیز در این زمینه کاملا ابزاری بوده و هر کس که منقاد نیست، در گزینشهای سخت و نظارتهای سختتر حذف می شود.
ساختاری که خودرا در هدایت محق می داند ، حتی از محتوای کتب آموزش هم درجهت رسیدن به خواسته هایش سود برده و هر شبه علمی را به جای علم به ذهن و روان دانش آموز سرازیر می کند.
به باور نگارنده، معلمان برای پیگیری مطالبات خود، باید تشکل و سازمان داشته باشند (تعداد اعضای کنونی تشکلها مناسب نیست) ؛ باید مطالبه و خواسته مشخص واولویت بندی شده داشته و در روندی دموکراتیک نماینده و سخنگو انتخاب نمایند. نمیشود هرکس شعاری و سخنی متفاوت از دیگری بگوید و روشی دیگر برای رسیدن به آن اتخاذ کند و انتظار موفقیت داشته باشد.
حکومت نیز باید بداند با یک گفتوگوی منطقی و دوجانبه و مذاکراتی برد - برد مسئله را سامان دهد و یک مطالبه صنفی به درگیری خیابانی و افزودن زندانی و هزینههای آن چنانی نینجامد.
در انتها همچنان سوالات متعددی برای اندیشه وجود دارند.
معلمان که از سوءمدیریت و ناکارآمدی حکومت در تنگنایند و مطالباتشان بر زمین مانده، چه برخوردی کنند که منافع صنفی در راستای منافع ملی قرار گیرد و نه مخدوشکننده آن؟ چه ملاحظاتی را در انتخاب زمان طرح مطالبات و چگونگی آن میتوان لحاظ کرد؟
اکنون که ما در شرایط پیچیدهای قرار داریم به درایت و دوراندیشی نیازمندیم. در همین راستا، در وهله نخست و آخرین کلام :
1- مسئولان امر را به برخورد منطقی و متین با مطالبات درست اقشار مردم از جمله معلمان دعوت میکنم.
2- و به دوستان کنشگر می گویم نامعقول است که کسی بر روی جورچینی کار کند که باور دارد قطعات آن جور در نمی آیند.
حتی نگرش «نمی دانم که قطعات جور در می آیند یانه» به تمام و کمال عقلانی نیست، زیرا با چنین نگرشی احتمال می رود که با نخستین نشانهی دال بر اشکال دست از کار بکشیم.
مجله چشم انداز -۱۳۳
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چرا از اعتراضات صنفی فرهنگیان در ۵ش دیروز در برخی شهرهای ایران در مورد مشکلات رتبه بندی و نظام ناعادلانه پرداخت و همکاران دربند که اکثرا معترض مشکلات معیشتی و صنفی بودند تا سیاسی امنیتی و...
هیچ سایت داخلی حتی شما صدای معلم خبری پخش نکردید؟؟؟!!!!
جز رسانه های اون وری و فیلتری؟؟؟؟!!!