در علم مهندسی عمران درسی به نام « استاتیک » یا ایستایی وجود دارد و مفهومش در علمِ شیرینِ فیزیک این است که برای ایستادن و نیفتادن یک سازه یا بنا باید مجموع برآیند نیروهای وارده بر آن سازه در سه راستای x و y و z برابر صفر باشد. این درس را سال ها من در دانشگاه تدریس کرده ام و پیش نیاز درس « مقاومت مصالح » و آن هم پیش نیاز درسِ «تحلیل سازه » است.
آغاز تا پایانِ علم « مقاومت مصالح » هیچ چیز جذابی ندارد الا همین مبحث فَتیگ، خستگی سازه در اثر بارگذاری متناوب ؛ هیچ کدام از این بارگذاریها به تنهایی از توان سازه خارج نیست. اما همین متناوب بودن شان است که خستهاش میکند. طاقتش تمام میشود و میریزد.
این دقیقا همان دلیلی است که بیشتر ما آدمها بابتش میمیریم. بابت فَتیگ، بابت تکرار بارهای کوچکی که تمام نمیشوند اما تمام میکنند. ما عمدتاً از خستگی میمیریم. فقط اشکالش این است در گزارش مرگ هیچ کس نمینویسند (دلیل مرگ، چیست.!) یا در بعضی از مرگ ها شخص بعد از فوتش فرار می کند.!
مثلاً؛ مردم آبادان به زیر سه آوار ماندند:
1 ) آوار ریزش ساختمان که خیلی ها مُردند.! و یک نفر هم بعد از مرگ فرار کرد!
2) آوار شبکههای مجازی و ماهوارهها که روشنگری به مفهوم واقعی کردند و نقش رسانه بودن خودشان را ایفا نمودند.
3 ) آوار بیلیاقتی بعضی ها که به گفته ی دولت مردمی، مسئولان دولت قبل در صدر این آوارها بودند که بیدار نشدند و احساس مسئولیت نکردند!
البته دولت فعلی در محل حادثه حاضر شد، دستور داد هرچه زودتر مشکلات حل شود.شاید با فرمایشات دستوری مشکلات برطرف شود!
نتیجه گیری
بالاخره یک روز علم « مقاومت مصالح » را باید پیوند بزنند به علم پزشکی قانونی، یعنی ما تقریباً با مقوله مقاومت مصالح و فَتیگ یا همان خستگی در مصالح و سازه ها و فلزات آشنا هستم ولی به نظرم اگر لازم باشد مقاومت مصالح را با چیزی پیوند بزنند، علم پزشکی قانونی نیست، بلکه روانکاوی است . خیلی مهم نیست که در گزارش مرگ هر آدمی چه می نویسند. فقط ای کاش همان طور که فرمولی برای اندازهگیری میزان تحمل یک سازه و فَتیگ وجود داشت، یک فرمولی هم برای اندازه گیری میزان تحمل هر انسانی بود.
آن وقت شاید می شد یک سیستم هشدار دهنده روی هر کسی نصب کرد تا در مواقع حساس، مانند ( جراحی های اقتصادی ) دولت ها، بعد از تحمل فشارهای متناوب، یک پیامی مخابره کند مبنی بر اینکه :
« هشدار! انسان مورد نظر به فَتیگ نزدیک می شود ، لطفاً اگر او را دوست دارید، کمی راحتش بگذارید، به او احترام بگذارید، او را اولویت قراردهید تا خستگی بارهای متناوب را آزاد کرده و سپس، آمادهی ادامه دادن خواهد بود. در غیر این صورت شاهد فروپاشی و مرگ تدریجی آنها خواهید بود.
لطفا مراقب بار اضافی و متناوب بر روی مردم، خانواده مان به ویژه همسر ، فرزندان و همکاران مان باشیم تا در اثر « خستگی سازه » فرو نریزند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چون این مطلب از مطالب یک بنده خدایی هست
انشاالله که نویسنده بیان کند کدوم دانشگاه درس استاتیک رو ایشون تدریس کردند..لطفا مقالات ومتن دیگران را به نام خود بیان نکنیم
لطفاً بنده خدا را بفرمائید کیه.؟
من درس استاتیک را چند ترم درس دس دادم و ارتباط نزدیکی با علم فیزیک دارد.
سپاس
از صدای معلم تقاضا دارم این مطلب را از نظر دزدی ادبی و کپی پیست بررسی کند اگر کپی رایت رعایت نشده باشد مقاله را پایین بکشد و حدف کند تا حق کسی زائل نشود