انگلیس به عنوان یکی از قدرتهای سلطه جوی جهان به مدت طولانی نفوذ مستقیم یا غیر مستقیم خود را در بسیاری از کشورها اعمال مینمود. این اقدامات مداخله جویانه چه به شکل دخالت مستقیم و به دست گرفتن کامل حکومت و یا به شکل غیر مستقیم و به شیوه استعمار نو ( همانند ایران ) صورت میگرفت. این نفوذ که از اوایل قرن بیستم با شدت بیشتری افزایش یافت در تمامی موارد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی گستردگی چشم گیری داشت. البته انگلیس در زمان پهلوی دوم شریکی به نام آمریکا داشت و نفوذش تا حدودی کاهش یافت. پس از کودتای 28 مرداد 1332 دولت انگلیس به قدرتی درجه دو در مداخله در امور ایران تبدیل گردید.
از دهه 1960 مبحث دیپلماسی عمومی به عنوان یک سیاست راهبردی توسط کشورهای غربی به ویژه انگلیس به مفهوم خاص در دوران جنگ سرد رواج یافت اما به جرات میتوان گفت انگلیس در به کارگیری این شیوه و حضور فرهنگی در کشورهای تحت نفوذ نسبت به دیگران سرآمد بود. شیوههای انگلیس اگر چه مشابه دهههای گذشته بود اما در هفتاد سال اخیر بر دو محور اساسی «شورای فرهنگی انگلیس و سرویس جهانی بی بی سی» پایه گذاری گردید. این دو نهاد فرهنگی برنامههای میان مدت و درازمدتی را برای ایران پیش بینی نموده و تعامل مستمری با نهادهای فرهنگی ایران داشته و نفوذ تدریجی و فرهنگی در ایران را دنبال مینمودند.
یکی از کسانی در تاریخ معاصر ایران علاوه بر مبارزه سیاسی به منظور ملی نمودن صنعت نفت، با استعمار انگلیس مبارزه فرهنگی نموده است دکتر مصدق نخست وزیر ایران در سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲ است. مصدق که حتی در منابع انگلیسی نیز بر غیرت ملی، علاقه به استقلال ملی، علاقه مند بر توسعه و پیشرفت و علاقه به رهایی از سلطه بیگانگان وی مورد تاکید قرار گرفته است در مواضع خود بارها بر دشمنی مستمر دولتهای استعماری و به ویژه دولت انگلیس با ایران و موانعی که آنها با مداخلات آشکار و پنهان خود در راه پیشرفت و رشد ایران ایجاد کرده اند تاکید داشت.
وی با توجه به بحرانهای مختلفی که با آن روبه رو بوده است تلاش نمود از مداخلات فرهنگی انگلیس در عرصه فرهنگ ایران نیز غافل نشود و برای مقابله با آن الگوهای ایرانی را مطرح نمود.
( دکتر محمد مصدق )
در یکی از نمونههای تاریخی نقل میشود که دکتر مصدق در دیدار 28 شهریور 1331 با دکتر مهدی آذر وزیر فرهنگ کابینه اش به وی گفته است که « شنیده است مولفان انگلیسی زبان کتابهای مرجع و به ویژه در زمینههای فرهنگ، تاریخ و حتی ادبیات در تالیفات خود، سهم ایران در پیشبرد فرهنگ و تمدن بشر و ادبیات را نادیده می گیرند و در این زمینهها نامی از وطن ما نمی برند که نادیده گرفتن حق تاریخی ما و مخدوش ساختن حقایق تاریخ است. از آنجا که خریداران عمده این کتب سازمانهای دولتی آن ممالک هستند برای قراردادن در کتابخانههای عمومی، مدارس و ادارات، به احتمال زیاد مولفان در سالهای پس از ملی شدن نفت و درگیری با انگلستان دست به خودسانسوری زده اند تا ایرادی به آنان هنگام خرید دولتی کتب گرفته نشود. این کار ( از قلم انداختن حقایق) پیشبرد، این خطر ملی را دارد که انگلیسی زبانها گذشته ما و زحمات ایرانیان به پیشبرد تمدن بشر را متوجه نشوند که به نوعی سلب حق است».
( دکتر مهدی آذر - وزیر فرهنگ دولت دکتر محمد مصدق )
مصدق در این دیدار تاکید داشته است « به وابستگان فرهنگی ما در ممالک دیگر بگویید که بروند کتابهای مرجع انتشار یافته در دو سال اخیر و کتابهایی را که در دست چاپ است و بعدا منتشر می شوند را ببینند تا اگر نام ایران حذف شده باشد اعتراض کنیم. لازم نیست که خرج تراشی کنند و کتابها را بخرند، بروند در کتابخانهها و کتابفروشیها این قبیل کتابها را ورق بزنند و گزارش کنند. هرگونه سانسور در این زمینه را در روزنامهها منتشر سازید تا ملت مورد نظر متوجه شود. این کار مولفان خارجی را متوجه هشیاری و بیداری ما می کند و دست از این کار می کشند».
در این دیدار، دکتر مصدق همچنین به دکتر آذر گفته بود که «به معلمان مدارس بخشنامه شود که سوژه انشاء دانش آموزان را از میان اندرزهای گرانبهای شعراء و نویسندگان وطن انتخاب کنند و نیز از موضوعات روز. معلمان باید قبلا توضیح فراوان درباره سوژه بدهند و دانش آموزان را با روش تحقیق آشنا سازند. این انشاءها و تحقیقات در کلاس مطرح شود تا نسل جوان روشن باشد. به مدیران و ناظمان مدارس بگویید که در سر صف دانش آموزان از دادن اندرز و اطلاع به نوجوانان خودداری نکنند. و البته این اندرزها نباید خشک و دستوری باشد، مثال لازم است و در عین حال یادآور شوید که تعمیرات جزیی مدارس و میز و نیمکتها توسط فراشهای مدارس به عمل آید تا برای کوبیدن یک میخ به تخته برای دولت خرج تراشی نشود».
این دستور مصدق به وزیر فرهنگ کابینه در حالی است که وزیر فرهنگ کابینه به شدت درگیر موضوعات داخلی است. دکتر مهدی آذر پس از واقعه 30 تیر 1331 که یک بار دیگر دکتر مصدق به ریاست دولت منصوب گردید، به وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) برگزیده شد. وی هنگام تصدی این پست تعدادی از فرهنگیان باسابقه را دعوت به همکاری نمود و شورای عالی فرهنگی این وزراتخانه را تشکیل داد. این شورا بعدها تصمیمات مهمیاتخاذ و لایحههای قانونی را تدوین و ارائه نمود. شمس قناتآبادی او را مناسب این شغل نمیدانست، حسین مکی وی را متهم به بدرفتاری و بازداشت دانشجویان معترض کرد. پس از کودتای 28 مرداد 1332 و بازداشت دکتر مصدق که وزرای او مخفی شدند. دکتر آذر نیز از جملة این افراد بود و مدتی در اختفا به سر میبرد اما سرانجام دستگیر و زندانی شد. وی در مراحل مختلف بازجویی همواره بر قانونی بودن دولت مصدق تاکید داشت.
دکتر آذر در 27 دی ماه 1332 همراه با چند تن از صاحب منصبان دولت مصدق از زندان آزاد شد اما از فعالیت سیاسی کناره نگرفت و همچنان به فعالیت در حزب ایران ادامه داد. وی نامزد نهضت مقاومت ملی برای انتخابات دومین دوره مجلس سنا گردید. در سال 1335 و بدنبال فعالیت یاران مصدق در خصوص برگزاری انتخابات آزاد فشارهای حکومت افزایش یافت منزل مسکونی دکتر آذر تحت کنترل و اشغال ماموران رژیم وقت درآمد.
( 1 ) مجله بخارا
نظرات بینندگان
شنیدم مرحوم مصدق وصیت کرده جسدش بعد از تبعید و حصر در کنار شهدای کودتای۲۸مرداد دفن شود اما هنوز به وصیتش عمل نشده
همچون دفن دکتر شریعتی و همسرش در حسینیه ارشاد ....
ملک تاج خانم ملقب به نجم السلطنه مادر محمد مصدق است اما ارزش او به خط شکنی است که در قرن گذشته کرد.