برای مقایسه سیستمهای آموزشی در دو کشور ژاپن و ایران، چند پارامتر را ارزیابی و بررسی میکنیم تا به یک جمعبندی مناسب در این قیاس دست یابیم.
1- فشار کار بر معلمان:
ژاپن با جمعیت ۱۲۵ میلیون نفر، ۴۵۲,۸۴۹ معلم برای ۹,۳۷۳,۲۹۵ نفر دانشآموز در دوره ابتدایی دارد یعنی هر معلم بهطور متوسط ۲۰.۷ دانشآموز دارد.
*در ایران ۲۶۵,۰۵۷ نفر معلم ابتدایی برای آموزش ۸,۲۷۸,۲۸۲ نفر دانشآموز فعالیت دارند یعنی هر معلم بهطور متوسط باید ۳۱.۶ نفر دانشآموز را آموزش دهد.
در مقطع متوسطه هم اوضاع تقریبا به همین اندازه بغرنج و شرمآور است.
2- محتوای آموزشی:
در ژاپن و در دوره ابتدایی کلاس اول ۸۵۰ ساعت و دوم ۹۱۰ ساعت، سوم ۹۸۰ ساعت و کلاسهای چهارم، پنجم و ششم هم هر کدام ۱۰۱۵ ساعت آموزش میبینند که کلاس های اول و دوم ۱۳۶ ساعت و سایر پایهها هم ۲۸۰ ساعت ریاضیات و علوم میخوانند و بقیه آموزشها هم مربوط به زبان ژاپنی، فعالیتهای زندگی، موزیک، کاردستی، خانهسازی، تربیتبدنی و آموزش اخلاق است.
در کشور ما متاسفانه بسیاری از آموزشهای دوره ابتدایی، رویکرد حفظ مطالب و دانش علوم پایه دارد و از علوم انسانی کاربردی در زندگی، چندان خبری نیست. نسبت بالای دروس ریاضی، علوم و دروس غیرکاربردی، گویای ناکارآمدی نظام آموزشی است.
پس با توجه به دو مقایسه قبل، هر معلم در ایران، تقریبا یکونیم برابر معلم همسطح خود در ژاپن تحت فشار کارِ تدریس قرار دارد.
3- مقررات و قوانین:
طی سی سال خدمت، شاهد شش بار تغییرات اساسی در سیستم آموزشی بوده و تقریبا هر ساله قوانین، مقررات و بخشنامهها تغییر کرده و هر قانونی با آمدن وزیر و مدیرکل جدید، تفسیری تازه به خود گرفت در حالیکه سالهاست، ساختار کلیِ مقررات آموزش در کشور ژاپن، تقریبا بدون تغییر حفظ شدهاست . و حتی امپراطور و نخست وزیر هم توان تغییر در مقررات را نداشته و ندارند.
ویلیام الیوت گریفین در ۱۸۷۰ اعلام کرد که دانشآموزان ژاپنی باید با فروتنی، خلاقیت، اطاعت، احترام و ادب خود، دل معلم خود را شاد کنند. خارجیهایی که در مدارس ژاپنی درس خواندهاند میگویند که این گفته گریفین هنوز در مدارس ژاپن اجرا میشود.
یعنی حدود ۱۵۰ سال است که اصول آموزش در کشوری مانند ژاپن، تغییرات اساسی نداشته است، حتی پس از ویرانی تمام زیرساختهای کشور در جنگ جهانی دوم.
پس از جنگ جهانی دوم، یک پیام آشکار از طرف مردم ژاپن به تمام دنیا ارسال شد، و آن پیام فقط یک تصویر بود: تصویرِ تشکیلِ کلاسهای درسِ دانشآموزان بر خرابههای بهجا مانده از جنگ. تصویری که اکنون و پس از هشتاد سال، معنی آن را به وضوح میتوان درک کرد.
( ژاپن - هیروشیما پس از جنگ جهانی دوم - 1945 )
4- بودجه و اعتبارات:
در لایحه بودجه ۱۴۰۰ ایران که در حال اجراست، چیزی حدود ۲.۲۱ میلیارد یورو برای وزارت آموزش و پرورش در نظر گرفته شده است که البته اگر محقق شده و تخصیص داده شود در مقابل، کشور ژاپن سالانه بیش از ۲۰۰ میلیارد یورو در سیستم آموزشی کشورشان سرمایهگذاری میکند . تفاوت دیدگاه سرمایهگذاریِ ژاپنیها نسبت به حوزه آموزش در برابر نگاه تحقیرآمیز هزینهای و اضافی بودن معلمان در ایران، یکی از دلایل اختلاف سطح رفاه، اخلاق، قانونمداری و آرامش در میان دو کشور ژاپن و ایران است. اکنون نتایج این تفاوت فاحش در نگرش برنامهریزان و قانونگذاران به حوزه آموزش در دو کشور را در سرنوشت مردم مشاهده میکنیم.
5- انتخاب مدیران آموزشی:
معلمان در ژاپن برای ارتقا به پست مدیریت یا معاونت مدرسه، علاوه بر گذراندن آزمون تعیین صلاحیت حرفهای و گذراندن دوره یکساله مدیریت آموزشی در مراکز تربیت معلم، باید واجد شرایط ذیر باشند:
1- دارا بودن حداقل ۵۰ سال سن برای تصدی پست معاونت و ۵۴ سال سن برای مدیریت مدارس ابتدائی و متوسطه.
۲. دارا بودن حداقل ۲۰ سال تجربه موفق آموزشی برای مدیران و ۱۵ سال برای تصدی معاونت مدارس.
و چند شرط دیگر.
در کشور ما هم قواعد و مقرراتی برای کسب پستهای مدیریتی وجود دارند اما ناگفته مشخص است که این شرایط فقط برای کسانیاست که به لابیهای قدرت نزدیک نباشند، چون شاید فقط در ایران شخصی بدون هیچ سابقه آموزشگریِ رسمی و حتی بدون یک روز تجربه مدیریت در وزارت آموزش و پرورش، توسط رئیسجمهور برای پست وزارت به مجلس معرفی میشود.
وقتی وزیر آموزش و پرورش را با چنین شیوهای و از میان چنان افرادی انتخاب میکنیم، قطعا برای انتخابات مدیران مدارس، مدیران ادارات و مدیران کل معلوم است که چه اعمال نفوذهایی که انجام نخواهد شد.
6- فرهنگ عامه:
نگرش جامعه به تعلیم دهندگان میتواند نشانهای آشکار از آینده آنان باشد، سالهاست معلمان را قشری بیکار، غیرمفید و پرمصرف میدانیم که هزینههای زندگی و شغل آنان بر جامعه تحمیل میشود . مشمول کمکهای معیشتی بودن معلمان در ایران ، نتیجه تمام سیاستها و نگاههای تحقیرآمیز ما به نظام آموزشی کشور است. نتایج این نگرش بیمارگونه را نیز به سادگی میتوان در افول اخلاق، قانونشکنی، قانونگریزی، اختلاسهای بزرگ، ریاکاری، ظهور طبقات اجتماعی، رانتخواری وابستگان مسؤلین، نرخ بالای طلاق، ناهنجاریهای اجتماعی و ... مشاهده نمود.
اگر از شما پرسیدند که تفاوت ایران و ژاپن در چیست؟
بدون درنگ بگوئید: ما معلمان را زیادی، بیفایده و قشری مصرفی میدانیم و در ژاپن مردم به معلمان نزدیک نمیشوند تا پا بر سایه معلم هم نگذارند.
معلم گو ادب کم کن که من ناجنس شاگردم
پدر گو پند کمتر ده که من نااهل فرزندم
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
رشته تحصیلی وزرا هیچ ارتبلطی با وزارتخانه هایی که در راسش قرار گرفتند نداره
به تجربه كارشناسي دريافته ام كه در برابر داده هاي منتسب به مطالعه تطبيقي حساس باشم. بسياري از گزارش هاي با اصلاح تطبيقي يا برآمده از منابع قديمي است و يا برداشت از سايت هاي واسط با زبان هاي واسط است (مثلا ژاپني به انگليسي و بعد فارسي). حداقل كار درباره اتقان يك مطلب با تيتير مطالعه تطبيقي استناد به منبع يا منابع مطالب. متاسفانه اين مطلب همكار عزيزمان نيز از اين دسته است. از صداي معلم كه دغدغه پژوهشي دارند امنظار است اين مهم را بيشتر مراعات كند. موفق باشيد
معلم به معنای واقعی
این مطلب بسیار عالی بود
اینگونه مطالب تطبیقی، هر چه بیشتر بلشد بهتر هست
مطالب تطبیقی باعث می شود ما در زیرزمین نمانیم تا باعث سوء استفاده حکمرانان بی سواد و سوءاستفاده گر نشود.
۴۰ سال هست که با برنامه هایشان آموزش و پرورش ایران را فلج کرده اند
با مورد سوم شما بسیار موافقم