در مقاله ای مرتبط در همین سایت صدای معلم ( این جا ) اشاره ای به فلسفه وجودی طلاب حوزه و مدارس علمیه شده است؛ به این اعتبار که این امکان و محل تحصیل مذهبی، که درجه حوزوی به محصلان و طلاب خود می دهد با غایت رسیدن این طلاب به مرتبه های یک مبلغ مذهبی می باشد یعنی این افراد با هدف مشخص در این مکان ورود کرده و آموزش هایی می بینند.
اما دلیل دیگر وجودی این مراکز مذهبی، گسترش صحیح مذهب مشخص و پاسداری از آن و جذب مردم به مناسک مذهبی و افزایش امیال مذهبی و گرایشات مذهبی در بین مردم می باشد.
با این وجود از نظر فلسفی و وجودی و هویتی، از این ساختار مذهبی در ایران تنها نامی باقی مانده است و همان طور که مشاهده می کنیم و در خبرها نگاهی می اندازیم متوجه می شویم این نهاد مذهبی در این اجتماع موفق به دستیابی به اهداف غایی وجودی خود نشده است و نه تنها این امکان بعد از 40 سال از انقلاب اسلامی محقق نشده بلکه با روش ها و رفتارهایی دنیوی و مدرن باعث ضربه زدن به این هدف وجودی شده است و در نتیجه منجر به کاهش استقبال مردم از اماکن مذهبی و حوزه های علمیه و همچنین مذهب گردیده و همینک این نهاد برای رونق کار خود، آموزش و پرورش ایران را مورد هدف قرار داده که یک ساختار متفاوت از نظر کارکردی دارد و با وعده استخدام در آموزش و پرورش در پی رونق مراکز خود می باشد؛ یعنی این نهاد بعد از حدود 40 سال از ورود و دخالت در نهادهای حاکمیتی متوجه نشده است که دلیل این کاهش یا حتی عدم توجه مردم به مذهب و مراکز مذهبی در همین رفتار دنیوی آنها هست؛ با این اوصاف می توان گفت که این استخدام طلاب در مدارس، شاید آخرین تلاش بیهوده این نهاد مذهبی برای نشان دادن رونق کار خود می باشد یا به عبارتی آنقدر برنامه ها و کارهای حوزه به ناکجاآباد رفته است و بدون کارکرد شده که بعد از 40 سال می خواهد از طرق دیگر خود را نشان دهد؛ پس لازم است که حوزه علمیه بار دیگر نگاهی ماهیتی و کارکردی به خود بیندازد. آیا بهتر نیست که حوزه علمیه مساجد و امکان مذهبی را دریابد و بیشتر با مردم ارتباط بگیرد و مدارس علمیه را در حد نیاز شکل دهد تا بیش از این به هستی مذهب و گرایشات مذهبی مردم این کشور آسیب نزند و همچنین خود را زیر سوال نبرد؟
دلایل خارج شدن حوزه از هویت خویش و بدون کارکرد شدن آن
1- گسترش بی اندازه مدارس علمیه و بدون هدف ماهیتی حوزه علمیه
در سال های اخیر حوزه و مدارس علمیه این نهاد مذهبی در ایران با سرعت بسیار زیاد رشد نمودند، به حدی که حتی در روستاهای کوچک، این مدارس را می بینیم و روز به روز حوزه تبدیل به صنعت آموزش مذهبی گردیده است و از رسالت و هویت خویش دور افتاده و با توجه به قدرت حاکمیتی که پشت متولیان آن قرار دارد برای به دست آوردن جایگاه دنیوی و ظاهری مذهبی هر کاری می کنند؛ از جمله ورود به ارگان های دیگر به وسیله استخدام طلاب؛ اما این حرکات حوزه که جنبه مادی و دنیوی دارد برای هستی و هویت حوزه و همچنین وجود مذهب در بین مردم بسیار خطرناک می نماید و همان طور که در این 40 سال مشاهده نموده ایم نتیجه ناگواری مانند مذهب گریزی و حتی رواج گرایشات ضد مذهبی را عاید جامعه ایران خواهد کرد.
از ویژگی های این مدارس این است که برای ترغیب مردم به طلبه شدن و واردن شدن به این مدارس هر کاری می کنند، مانند بورسیه کردن آنها، رسیدگی های مالی و معنوی. و اکثریت متقاضیان به خصوص در شهرهای کوچک و روستاها، زنان خانه دار و افراد بیکار و فقیر می باشند که به دلیل امتیازهای مالی آن وارد این مدارس می گردند.
اما حوزه با وجود امتیازات قرار داده شده در این مدارس، آن طور که فکر می کرد نشد و جذب طلاب بسیار ضعیف و مریض نتیجه داد؛ به قدری که بسیاری از این مدارس کارآیی خود را از دست داده و تعطیل شده اند و نه تنها این مدارس بلکه میزان تقاضا برای طلبگی در حوزه های علمیه مراکز استان و حتی قم نیز کاهش یافته است.
آن طور که از خبرها و بررسی ها مشخص می شود؛ حوزه علمیه در طرحی برای رونق این مراکز خود دست به اقدامی جدید زده است و آن وعده استخدام در آموزش و پرورش می باشد البته تنها به دلیل کاهش متقاضی، این اقدام، صورت نگرفته است بلکه چون کارآیی این مدارس از همان ابتدا مشخص نبوده و کارکردی نداشته اند برای رضایت فارغ التحصیلان این مدارس، دست به کار شده و آموزش و پرورش ایران را مورد هدف قرار داده اند زیرا همینک یکی از مکان های مستعد استخدام می باشد تا شاید بتوانند خود را از بی اعتباری و سقوط نجات دهند.
( طلبه های خانم خانه دار که عمدتا با تحصیلات دیپلم و زیر دیپلم وارد مدارس علمیه می گردند و بسیاری از آنها برای گذران وقت و یا کسب امتیازات مالی این مدارس طلبه می شوند و همچنین بسیاری از آنها از اقشار فرودست با سنین مختلف جامعه هستند )
هزاران مدرسه کوچک و بزرگ در سراسر کشور توسط حوزه علمیه در چند سال اخیر برپا شده است و صد ها هزار طلبه خروجی این مراکز بوده و این مراکز با وجود تبلیغات و تمهیدات و امکانات برای متقاضیان اما روز به روز بیشتر به حاشیه رفته اند . در این لینک می توانید لیست برخی از این مراکز را مشاهده کنید . ( این جا )
این طرح استخدام طلاب در آموزش و پرورش و در مدارس ایران یک دفعه اتفاق نیفتاده است و طرحی است که حوزه با در اختیار داشتن نهادهای تصمیم گیری حکومتی با ایجاد راه های قانونی در سال های اخیر شکل گرفته است. حتی این استخدام ها به تصویب مجلس شورای اسلامی نیز نرسیده است و این روند توسط یک شورای حاکمیتی به صورت خودسرانه بر مردم در حال تحمیل است.
گفته می شود که حدود 100 هزار طلبه خانم در مدارس در حال تلمذ هستند و 80 هزار نفر نیز فارغ التحصیل شده اند؛ حال اگر تعداد آقایان طلاب هم اضافه کنیم احتمالا حدود 300 تا 400 هزار نفر در سال امکان پرورش طلبه داریم و به زبان ساده حدود نیم میلیون طلبه وجود دارد. حال حوزه علمیه با این تعداد طلبه که عمرشان را در راه حوزه صرف کرده اند و مدرک آنها کارآیی چندانی ندارد؛ چه کار باید بکند؟
نتیجه آن که ؛
چه جایی بهتر از آموزش و پرورش که با کمبود معلم هم مواجه شده است !
در متن زیر آمده است که 10 درصد استخدام ها آموزش و پرورش از میان طلبه ها باشد، یعنی شکل دادن سهمیه برای طلبه ها، یعنی رانتی دیگر و سهمیه ای دیگر برای استخدام طلبه ها بدون حتی کسب کردن اولویت های معلمی و استخدامی. این یک فاجعه ملی خواهد بود. فاجعه ای خاموش.
به خبر زیر دقت کنید :
«عبدالکریم بهجت پور ، با بیان اینکه مصوبهای در شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره وضعیت اشتغال طلاب تصویب شده است، تأکید کرد: بر اساس این مصوبه ۱۰ درصد استخدام آموزش و پرورش از میان طلبه ها باشد. وی با بیان اینکه این مصوبه در مراحل نهایی قرار دارد، افزود: استفاده از ظرفیت طلاب و دانش آموختگان حوزههای علمیه و مدارس مذهبی یکی از راه های ارتقای معرفتی آتیه سازان ایران اسلامی است.
مدیر حوزه های علمیه خواهران کشور ابراز کرد: ۵۰۰ مدرسه حوزه علمیه در مقاطع مختلف وجود دارند و بیش از ۱۰۰ هزار طلبه خانم در سه سطح مختلف در حوزههای علمیه سراسر کشور درس میخوانند.
وی با بیان اینکه بیش از ۸۰ هزار طلبه زن از حوزههای علمیه کشور دانشآموخته شدهاند، ابراز داشت: شش هزار مدرس در مراکز حوزههای علمیه خواهران کشور مشغول تدریس هستند که بخش عمدهای از آنها خانم هستند./ایسنا »
( کودکان و نوجوانان فقیر روستایی که اغلب به دلیل بیکاری یا نیاز مالی جذب این مدارس می گردند)
در این لینک (https://b2n.ir/n00797 ) بحث و خبرهایی مرتبط با عنوان « چگونه طلبه جذب کنیم » جمع شده است . با بررسی آن متوجه می شویم که چگونه این مدارس برای ترغیب و تشویق مردم برای ورود به مدارس خود تلاش می کنند و چقدر مشکل جذب طلبه دارند؛ مدارسی که یک دفعه در هر جایی رشد می کنند از یک روستای کوچک گرفته تا محله های یک شهر بزرگ. و اینک با گروگان گرفتن و سوء استفاده از استخدام در آموزش و پرورش در حال رونق دادن به کار و بار خود شده اند. آیا این صنعت مدارس مذهبی نیست؟
2.خالی شدن مساجد به دلیل سیاست ها و روش های نادرست حوزه در ارتباط با مردم
البته مساجد نیز تحت لوای این مراکز مذهبی و حوزه علمیه اوضاع فاجعه باری پیدا کرده است که این وضعیت نیز بیش از 20 سال است که استمرار داشته و روز به روز بدتر شده است و در نتیجه از هر طریق برای جذب و رونق دادن مساجد تلاش کرده اند و همان طور که می بینیم حوزه و تصمیم گیرندگان آن در حدود 20 سال گذشته تلاش های بسیار زیادی برای جا دادن خود بین مردم انجام داده اند و حتی به شکل ظاهری هم که شده برای نشان دادن وجهه خود و مقبولیت خود بین مردم کارهایی می کنند اما آن طور که مشخص است هر حرکت آنها وضع را وخیم تر نموده و مردم را مذهب گریزتر کرده است و مذهب و کارکرد حوزه به جای انجام فعالیت های وجودی خود مانند تبلیغ و انجام مراسم و ترغیب مردم به مذهب، تبدیل به نهادی برای رسیدن به شغل و منافع دنیایی گردیده و در حال حاضر نیز با وعده استخدام در آموزش و پرورش با بهانه های مختلف در پی ایجاد مقبولیت و محبوبیت بین مردم می باشد که به طور طبیعی و طبق تجربه 40 ساله مطمئنا این افعال غیر مذهبی و غیرمنطقی توسط یک نهاد مذهبی در جامعه ایران منجر به بدتر شدن اوضاع مذهب در ایران خواهد شد.
خالی شدن مساجد و دور شدن مردم از مذهب و مسجد به دلیل سیاست های دنیوی و خودسرانه حوزه علمیه که می توانید این وضعیت را در اطراف خود ملاحظه کنید و نیازی به سند های مختلف نیست. و همینک نیز این نهاد مذهبی با ورود به مدارس می خواهد مدراس را نیز از کارکرد خود خارج و مسخ کرده و باعث مشکلاتی برای همین مقدار گرایشات مذهبی در جامعه شود.
به این خبر توجه کنید :
«فرمانده سپاه ناحیه کرمانشاه با بیان اینکه شورای عالی مساجد باید روحانی محور باشد، گفت: مساجد در گذشته بر خلاف امروز شاهد حضور جوانان عاشق بود، هم اکنون استقبال جوانان کاهش یافته، در حالی که مسئولین درگیر اختلافات ریز و جزئی هستند دشمنان اسلام و انقلاب از هر فرصتی برای ضربه زدن به این کشور استفاده میکنند. / آفتاب نیوز »
فرج الله صید محمدی مسئله عدم استقبال مردم از مساجد و خالی شدن آن ها را واکاوی کرده و یکی از دلایل آن را خارج شدن مساجد و حوزه از هویت خود دانسته است یعنی تبدیل شدن آن ها به مکانی برای به دست آوردن شغل و استخدام در ارگان ها دولتی. (در این لینک متن کامل آقای صیدمحمدی را مطالعه کنید https://b2n.ir/x09634 )
3- ورود حوزه علمیه با استخدام طلاب در مدارس و وزارت آموزش و پرورش جهت بقا
همان طور که گفته شد حوزه علمیه با توجه به وضعیت موجود و سیاست های اشتباه و ورود به ارگانی دیگر جهت بقا و ارتباط با مردم و گسترش و حفظ وجود مدارس علمیه نشان دهنده بی برنامگی و بی هدفی و دور شدن از هدف غایی وجودی خود می باشد و می توان از این رفتار استنباط کرد که حوزه حرفی برای گفتن و نتیجه ای مثبت برای نشان دادن ندارد و کارکرد خود را از دست داده و به ناچار و به ظاهر هم که شده می خواهد با اتصال به یک ارگان حکومتی دیگر خود را نشان دهد و همینک استخدام طلاب در مدارس را چاره کار خود و نظام اسلامی قرار داده است که این حرکت نه تنها به استقلال و هویت یک ارگان آموزشی مدرن و با اهداف متفاوت و ساختار متفاوت ضربه خواهد زد بلکه بیش از پیش باعث ضعف و رنجش مذهب و گرایشات مذهبی در بین عامه مردم خواهد شد.
آیا بهتر نیست که حوزه علمیه مساجد و امکان مذهبی را دریابد و بیشتر با مردم ارتباط بگیرد و مدارس علمیه را در حد نیاز شکل دهد تا بیش از این به هستی مذهب و گرایشات مذهبی مردم این کشور آسیب نزند و همچنین خود را زیر سوال نبرد؟
«کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی»
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
چه روحانی و چه غیر روحانی
چه حوزوی و چه دانشگاهی و چه غیر ایندو
چه نهضتی و چه غیرنهضتی
چه رسمی و چه غیر رسمی
چه آزمون داده و چه غیر آزمون داده
چه حق التدریسی و چه غیر حق التدریسی
به حق چهارده معصوم، آمین یا رب العالمین
چه مسئولین بی وجدان و با وجدان
چه مسئولین ظالم و غیر ظالم
چه مسئولین مرفع و بی درد چه بادرد
چه مسئولین خدانشناس و چه مسئولین پست فطرت جاهل مال دوست
چرا مغالطه می کنی؟ آینه ای یا معترض؟
به عنوان مثال در مورد خط سومی که نوشتی" چه مسئولین ظالم و غیر ظالم" که این مجموعه کامل تمام مسئولین است.
تمامی افرادی که نوشتم ممکن است ظالم باشند، من که دیگر افراد غیرظالم را در مجموعه خود وارد نکردم و در ضمن ابعادی از غیر ظالم، دو وجه و وحهه می توانند داشته باشد، بی خاصیت یا مجاهد
لعنت الله علی القوم الغاصبین و ... و الظالمین
چه این باشد چه آن، هر کس که این صفتهای رذیله در اوست و نه غیر ظالم و با وجدان
اسلام و به خصوص نهاد های مذهبی مثل دوره پس از رنسانس دیگر کم کم باید بروند به مکان های خودشان و انسان ها را راحت بگذارند
در ایران هم مذهب رنگ باخته و به زودی می گیرد فقط ظواهر آن مانده
جوانترها دیگر اسلام نمی دانند چی هست