این گروه همیشه بازیچه بوده اند، در دوران جنگ سرد توسط ایالات متحده، برای مبارزه با حکومت دست نشانده شوروی به وجود آمدند، گروهی متشکل از طلبه های دینی در مدارس تحت حمایت عربستان در پاکستان که نام طالبان را بر خود گذاشته با شعار «اجرای شریعت اسلامی» موفق شدند شهرها را یکی پس از دیگری گرفته و در ۱۹۹۶م. موفق شدند پایتخت، کابل، را تسخیر کرده و محمد نجیب الله، آخرین رئیس جمهور تحت حمایت شوروی را که به دفتر سازمان ملل متحد پناهنده شده بود بکشند.
به محض تسلط بر جامعه، تسمه از گرده خلق برکشیدند:
زنان و دختران را به قفسِ خانه ها برگردانده و زنان را با برقع ها پوشانده و مردان را با ریش های پرپشت شبیه خودشان! تلویزیون، سینما، تئاتر، موسیقی و عکاسی و هر آنچه رنگ و بوی امروزی داشت ممنوع کردند و مجازات های سنگسار و قطع دست در افغانستانِ نگون بخت گسترده شد...
در دسامبر ۲۰۰۱ م ارباب (آمریکا) در راس ائتلافی از کشورهای متحدش، به طالبان حمله کرده و آنها را سرنگون کرد. در غیبت سیاهِ طالبان، جامعه افغانستان اندک اندک، رنگ زندگی به خود گرفته، کودکانِ دختر و پسر به مدرسه ها برگشتند، زنان دوباره به عرصه اجتماع آمده و رسانه های آزاد جان گرفتند و افغانستان گام هایی هر چند لرزان به سوی دموکراسی و جامعه جهانی برداشت...
اما اینک، مجموعه ای از عوامل داخلی و خارجی دست به دست هم داده تا بار دیگر مردم افغانستان را به قعر ارتجاع و سیاهی سوق دهند و در نتیجه در کمتر از یک ماه، تمامی امیدها و آرزوهای هزاران زن و مرد افغانی دود شد و به هوا رفت.
از جنبه خارجی :
خیانت آشکار و شرم آور اربابِ بزرگِ طالبان یعنی آمریکا در درجه اول و در درجه بعدی نقش همیشگی پاکستان و البته همچنین، زغال خوب هم بی تاثیر نبوده یعنی خنده های غیرظریف در بغل کردن سران طالبان در تهران...!
اما از جنبه داخلی:
باید از حکومت بیست ساله ی اخیرِ افغانستان یاد کرد که در این مدت بیست سال، به جای تقویت نهادهای مدنی و نظامی و ارتش مردمی در مقابل شمشیرِ داموکلس طالبان که هر لحظه بر فرازِ جامعه نگون بخت افغانستان استوار بود، افتادند به فساد و تجملات و دور شدن از توده مردم افغانستان...
و نتیجه آن شد که وقتی لشکر ارتجاعی طالبان، شهرها را یکی پس از دیگری فتح می کرد و جلوتر می آمد، مردم، بی تفاوت تر از همیشه، تنها نظاره گرِ ارباب جدید بودند و بس...
فاتحین مرتجع، قول داده اند آزادی ها و عدالت را رعایت خواهند کرد...
اما پر واضح است که برای چنین گروهی و ذهنیات ایشان، صحبت از رعایت آزادی های فردی، مخصوصا رعایت حقوق زنان و دختران و تحصیل آنها... به منزله ی گِردَکانی است برگنبد!
آنان چون عشقه ایی هستند که بر درخت نحیف افغانستان می پیچند تا آرام آرام آنرا از توان و رمق بیندازند و خشک اش کنند...
و این یکبار دیگر، برای تمامی ملتهای ستمدیده، نشان می دهد که هرگز نجات بخشی از بیرون نخواهد آمد.
زمانی در تاریکی ترین روزهای جنگ ویتنام ، سناتور جورج آیکن (1898-1984) به دولت آمریكا توصیه كرد:
«اعلان پیروزی کن و به خانه برگرد»...
اکنون نیز، یکبار دیگر، اربابِ بزرگ، اعلام پیروزی کرده به خانه خود برمی گردد.
و شوربخت مردمی که از تغییر سرنوشت خودشان عاجز می شوند و مدام، بیهوده «در انتظار گودو» می نشینند...!
کانال تاریخ تحلیلی ایران
نظرات بینندگان