آموزش ، کارکرد مشترک دو نهاد دانشگاه و آموزش و پرورش است که باعث می شود معلمین و بخشی از اساتید دانشگاه، همکاری مشترک داشته باشند. نمونه بارز این همکاری، تدوین کتب درسی مدارس با همکاری معلمین و اساتید رشته های علوم تربیتی و آموزشی است.
جدا از زمینه فوق، اهداف و رسالت استادان و معلمان، غالبا از هم دور بوده و هر کدام وظایف کاری و مطالبات صنفی و آرمانی متفاوتی را داشته اند.
در سالهای اخیر شرایطی چیره گشته که لزوم همکاری و تشریک مساعی عموم معلمین و دانشگاهیان را چند برابر کرده است. البته در هر شغل و صنفی، شاغلینی وجود دارند که اعتنایی به رسالت و آرمان شغلی خود نداشته و در کارشان کوتاهی یا خیانت می کنند. صحبت من شامل این دسته نمی شود.
به عنوان استاد دانشگاه، شاهد موجی از معلمین متعهد و مسئولیت شناسی هستم که به درستی و مستدل، آسیب ها و کجروی های موجود در وضعیت فعلی آموزش و نیز تبعات منفی بحران های اجتماعی و اقتصادی در امر آموزش و تربیت را گوشزد می کنند. به نظرم تبار فکری و حرفه ای این معلمین به صمد بهرنگی برمی گردد. قطعا این دلسوزان، نگران و منتقد موارد زیر هستند:
- ناهمخوانی محتویات کتابهای برخی دروس عمومی و دینی با واقعیتهای زندگی و جامعه و نیز با دانش نوین بشر از منشاء حیات و کائنات و علم ژنتیک و مغز و روان، که لزوم اصلاح و مطابقت مباحث و منابع این دروس با علوم نوین را ایجاب می کند.
- ناتوانی در اثرگذاری مطلوب از حیث فکری و تربیتی روی دانش آموزان و نگرانی از دانش آموزانی که متحمل آسیب های اجتماعی و معیشتی هستند.
- نقض استانداردهای تدریس: مسلما امر تدریس و معلمی باید بر عهده افراد مسلط بر شیوه تدریس و تعامل با دانش آموز و نیز آگاه بر مطالب درسی گذاشته شود. درس آموزش دادن خطبه گفتن نیست. استخدام طلاب در آموزش و پرورش جهت تدریس دروسی مانند تاریخ، ناقض استانداردهای آموزشی است.
نکته اینست که دانشگاه و دانشگاهیان نیز متوجه و متضرر موارد فوق هستند. این امر باعث ایجاد جبهه مشترکی متشکل از معلمان و استادان می شود. اکنون که متوجه وفور دغدغه های مشترک این دو گروه شدیم، چند مورد قرینه با موارد قبلی را مطرح می کنیم.
* آسیبهای اجتماعی و معیشتی روی روند و کیفیت تحصیل دانشجویان تاثیرات منفی و بسیار بازدارنده دارند. در نتیجه نگرانی های آموزشی به نقد شرایط اجتماعی و نابه هنجاریهای اقتصادی کشور منجر می شود.
* زایل یا بی اثر شدن گفتمان و مرجعیت فکری دانشگاه حتی روی مخاطبین خود مانند دانشجویان و اقشار فرهیخته و از طرف دیگر ظهور آفتی جدید و مهلک به اسم سلبریتیزه شدن فرهنگ و آگاهی اجتماعی و نیز تاثیر سلبریتی ها روی افکار عمومی از جمله نسل جوان.
* ناهمخوانی محتویات و استدلال های دروس عمومی در حوزه های انسان شناسی، اخلاق و جهان بینی با دانش های نوین علوم شناختی، زیست شناسی و روانشناسی تکاملی، کیهان شناسی و غیره که لزوم اصلاح و مطابقت این دروس با این دانشها را ملزم می کند. منابع اغلب دروس معارف دانشگاهی در گذشته دور تالیف شده اند مانند کتب شهید مطهری. گرچه ایشان در زمانه خود نواندیش دینی بودند ولی با توجه به تحولات عظیم در دانش بشری، ضروری است محتویات دروس معارف با علوم و شیوه تفکر نوین، خود را تطبیق داده و با اتکاء بر شیوه های موجه استدلال و استنتاج، خود را مستدل کنند. لازم است در کنار گفتمان های دینی در مباحث انسان شناسی، اخلاق و جهان بینی، برخی گفتمان های بدیل نیز مطرح شده و دلایل ارجحیت ذکر شوند. زیرا دانشجویان و حتی دانش آموزان کنجکاو، قادر به یافتن منابع مشروح گفتمان تکامل، دستکاری ژنتیک، نحوه کار ذهن و روان و غیره هستند و نمی توان در تدریس مباحث، گفتمان های بدیل را کتمان کرده و ناگفته بگذاریم.
- برخی مدارس و مراکز حوزوی که مدارک عالیه مانند دکتری (Ph.D) صادر می کنند ناقض استانداردهای آموزشی و پژوهشی دانشگاهی و نافی استقلال آکادمیک و نهاد دانشگاه هستند. استانداردهای دانشگاهی با معیارهای سایر حوزه ها تفاوت بسیار بارزی دارد. در شیوه تفکر، تحصیل و پژوهش دانشگاهی، همه نظریات در بوته نقد و ارزیابی علمی و غیرایدئولوژیک گذاشته می شوند تا میزان کارایی، صحت و حقانیت آنها روشن شود. هیچ مصلحت یا گفتمان ایدئولوژیک از پیش خواسته شده، مانع این شیوه و گفتمان دانشگاهی نمی شود و نمی تواند پروژه حقیقت جویی را مسدود کند. به شخصی مدرک تحصیلی و درجه عالیه اعطا می شود که در این کارزار علمی، چکش خورده، پرورش یافته و معیارهای علمی، ملکه ذهنش شود.
در خاتمه با توجه به این نگرانی های مشترک، از همه معلمین و اساتید دعوت می شود تشریک مساعی کرده و برای کاستن مشکلات فوق همگام شوند. ایضا، معضلات و مطالبات فوق را به هر طرق و رسانه به آگاهی سایر معلمین، اساتید و افکار عمومی برسانند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
فردا نوبت دانشگاه باشد که خانه
به مهمان ناخوانده سپارد!
است.
دانشگاه چه زمانی مدرسه و معلم را محرم خود دانسته است که امروز قرار
است با وحدت خود بنیان اشغال
ظالمانه را بگیرد؟
استاد محترم، دانشگاه چنین فراخوانی
برای همکاری صادر نموده است یا
پیشنهاد فردی شماست؟
اگر دانشگاه، کو نوشتار فراخوان؟
اگر شما به تنهایی، ما نیز در اینجا به
تنهایی مخالفیم. و گرنه سیلی خروشان
و مانع از تحقق تدریس طلاب در مدارس می شدیم. این آب نیز قرار
است از سر آموزش و پرورش بگذرد و...........
۱- موسسه فناوری ماساچوست(آمریکا)
۲- دانشگاه آکسفورد(انگلیس)
۳- دانشگاه کمبریج (انگلیس) و دانشگاه استنفورد (آمریکا) رتبه سوم مشترک
۵- دانشگاه هاروارد(آمریکا)
۶- موسسه فناوری کالیفرنیا(آمریکا)
۷- کالج سلطنتی لندن(انگلیس)
۸- موسسه فناوری زوریخ(سوییس) و کالج دانشگاهی لندن(انگلیس) رتبه هشتم مشترک
۱۰- دانشگاه شیکاگو(آمریکا)
هجدهمین دوره این رتبهبندی به تازگی منتشر شد که نشان میدهد موسسه فناوری ماساچوست با اقتدار عنوان "برترین دانشگاه جهان" را از آن خود کرده است.
چینیها برای اولین بار، دو دانشگاه در میان ۲۰ دانشگاه برتر جهان دارند.
همچنین، دو دانشگاه برتر آسیایی نیز "دانشگاه ملی سنگاپور" در رتبه ۱۱ و "دانشگاه فناوری نانیانگ" در رتبه ۱۲ هستند.
در مورد دانشگاههای کشور خودمان نیز باید بگوییم که دانشگاه صنعتی شریف موفق شد برای پنجمین سال متوالی، با کسب مقام ۳۸۱ جهانی در جایگاه بهترین دانشگاه ایران در این رتبهبندی قرار گیرد.
می گذارد. رتبه ۱۱ و ۱۲ جهان دانشگاهی
پس بهتر است هر دو با هم و به اشتراک در سوگ آموزش بنشینند.