چنان که می دانیم معلمان به لحاظ آماری نسبت به مشاغل دیگر از تعداد قابل ملاحظهای در سطح جامعه برخوردارند. تعداد زیاد معلمان در مقایسه با تعداد کم سایر مشاغل، ایجاب میکند که آنان در همکاری با یکدیگر بتوانند تحولات مهمی را در عرصه سیاسی- اجتماعی رقم زنند. برای مثال وقتی معلمی، نامزد انتخاباتی در شورای شهر یا نمایندگی مجلس میشود، معمولاً انتظار بر این است که همکارانش به حمایت از وی پرداخته و پیروزی وی را در میدان انتخاباتی رقم زنند؛ اما معمولاً در عمل چنین امری رخ نمیدهد. اکنون سوال نوشته حاضر این است که چرا معلمان از همکاران خود در مقام نامزد انتخاباتی چندان حمایتی به عمل نمیآورند؟
پاسخ این سوال را می توان ناشی از دو عامل عمده دانست: اول اینکه شغل معلمی ظاهرا شغلی است که در آن، معلمان در کنار هم مشغول فعالیت هستند؛ در حالی که به واقع چنین نیست. به این معنی که معلمان در واقع نه به صورت اجتماعی بلکه به صورت انفرادی و در کلاس های جداگانه، مشغول کار خود هستند. بنابراین آنان ارتباط تنگاتنگ و توام با نیازمندی متقابل با یکدیگر ندارند. چنانکه آنان در ۶ ساعت کاری در یک روز تنها نیم ساعت آن هم برای صرف چایی در کنار هم هستند.
عامل دوم این است که شغل معلمی به دلیل حقوق و مزایای بسیار ناچیز، عملا معلمان را به لحاظ مالی و اقتصادی ضعیف نگه می دارد. بنابراین ضعف اقتصادی معلمان موجب میشود که آنان در رسیدن به اهداف سیاسی- اجتماعی چون نامزدی در انتخابات، ناتوان باشند. به این معنی که آنان به لحاظ مالی چندان قادر به پرداخت هزینه های انتخاباتی و تبلیغاتی خود نمی شوند؛ از طرف دیگر همکارانشان نیز باز به دلیل ضعف اقتصادی، قادر به حمایت مالی از همکار خود در رقابت انتخابات نمی شوند. به این ترتیب ضعف اقتصادی با خود ضعف در سایر ابعاد یعنی ضعف سیاسی (قدرت) و ضعف اجتماعی (پرستیژ) را به دنبال میآورد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تفاوتی که میان 1و10 هست کمتر از تفاوتی هست که بین 0 و 2 است!
1 اگر حسن مدیریت داشته باشد به 20 میرسد! ولی صفر بیچاره و به استضعاف کشیده شده، اگر با خودش جمع شود یا در هرچه ضرب شود باز خودش است!
در هر صورت شهید رجایی یک معلم بود و به ریاست جمهوری رسید!
از آخر متن:
"ضعف اقتصادی با خود ضعف در سایر ابعاد یعنی ضعف سیاسی (قدرت) و ضعف اجتماعی (پرستیژ) را به دنبال میآورد."
به نظرم جمله صحیح نیست. عده ای با
توانایی های خود قدرت و پرستیژ را کسب می کنند. بیشتر مشاهیر و دانشمندان، فقیر بوده اند اما
توانسته اند. ارزش های ذاتی و اکتسابی انسانها را فقط در پول خلاصه
نکنید. اقتصاد شرط لازم هست اما کافی نیست. پول برای ظاهربینان
منفعت طلب، وسیله ای برای قدرت و شخصیت اجتماعی محسوب می شود، اما همه افراد ظاهربین و منفعت جو نیستند.
یا عدم اعتماد به نفس نیست.
آگاهی از جریان و عواقب انتخابات در کشور نیز دلیل موجهی برای این تصمیم است.
معلمان کسانی هستند که مسئولیت
تعلیم و تربیت سی یا ۱۵۰ نفر را در یک سال تحصیلی دوره دبیرستان برعهده
دارند و به خوبی می دانند عدم تعهد نسبت به وظایف، یعنی شکست در مسئولیت. در سطح جامعه یعنی فاجعه
هدر رفت سرمایه های ملی.
از دیگر سو، امروزه اعتماد اجتماعی آحاد جامعه به معلم، زیر سئوال شک و تردید، قرار دارد، چون درجامعه به تدریج از تعداد معلم حرفه ای، کاسته
می شود.
زلنسکی کمدین، فقط با بازی نقش معلم در یک فیلم، اعتماد جامعه را برای رئیس جمهور شدن کسب کرد.
این یادداشت، دانش یا اطلاعاتی برای یادگیری ارائه نمی دهد و نگاهی بسیار سطحی و ناقص نسبت به موضوع دارد.
انتقاد حجت الاسلام مختاری امام جمعه شهر ساوجبلاغ البرز از سیاست ها و بی تدبیری های دولت و تحمیل فشار اقتصادی به مردم.