پیش گفتار
در بخش نخست ( این جا ) ، راجع به مفهوم، معنا و نحوه شکل گیری اعتماد اجتماعی بحث شد. در این بخش نظریه های کلاسیک و معاصر برخی از جامعه شناسان و اندیشمندان تقدیم می گردد. هدف اصلی آن است که به اهمیت این حلقه مفقوده در زندگی امروزی، بیشتر توجه کنیم و سهم خود را در ایجاد و تداوم آن شناخته و به جا آوریم. یکی از دلایل نارضایتی یا عدم موفقیت ما در بسیاری از حیطه ها، داشتن انتظار عمل از دیگران و غفلت از اهمیت رفتار و اثر خودمان است. تمامی آحاد جامعه در هر کوی و برزن، منطقه، شهرستان و استان، باید در برقراری اعتماد اجتماعی بکوشند. نقش سیاسیون در این خصوص از افراد عادی بیشتر است، چون امنیت یک کشور با تصمیمات و قوانین آنان، تعیین و تضمین می گردد. البته نباید اثر مهم نشاط اجتماعی و عدالت و برابری را برای تحقق اعتماد مابین طرفین در سطح خرد و کلان، نادیده گرفت. این سه عنصر، باعث خوشرویی، شعف و مهربانی بیشتر مردم با یکدیگر می شود و فاصله مابین آنان را کاهش می دهد.
نظریه های کلاسیک اعتماد اجتماعی
" اندیشه اعتماد یک جریان فکری چندین قرنی است و ریشه در گذشتههای بسیار دور دارد و در مسیر تطوّر خود پیچیده و گسترده شده است. جامعهشناسان کلاسیک مسأله اعتماد را در رابطه با نظم اجتماعی و از منظر کلان مورد بررسی قرار دادهاند. مهمترین مسأله برای بنیانگذاران جامعهشناسی، اعتماد و همبستگی اجتماعی است یعنی بدون انسجام و نوعی اعتماد، پایداری نظم اجتماعی غیر ممکن است.
* تونیس از جمله اندیشمندانی است که معتقد است روابط مبتنی بر اعتماد تنها در گمینشافت ( اجتماع یا جامعه معنوی ) وجود دارد و این نوع روابط در گزلشافت ( جامعه یا جامعه صوری ) با آن شدت وجود ندارد.
* جورج زیمل با طرح مبادله و بیان منافع پشت سر آن، اعتماد را یکی از مهمترین ضرورتهای مبادله قلمداد کرده است. به اعتقاد او بدون اعتماد عمومی افراد به یکدیگر، جامعه تجزیه میشود.
* ماکس وبر ضمن تأکید ویژه بر کنش اجتماعی و نیتمندی معانی، معتقد بود منافع، موتور کنش هستند و اعتماد همچون ارزشی که در لایههای پسین کنشهاست، میتواند به کمک منافع عملگرایانه ایجاد و مستحکم شود.
* دورکیم بر اساس تئوری مناسک، معتقد است افراد در غلیان ناشی از اعیاد و جشنهای اجتماعی از طریق اعمال مشترک و کردارهایی همانند، پایکوبان و غریوکشان به هم نزدیک شده و نوعی همدلی با هم پیدا میکنند و این همدلی و نزدیکی، اطمینان و اعتماد متقابل را ایجاد میکند." چنانچه اعتماد به نخبگان در سطح جامعه کاهش یابد، این اعتماد در جای دیگری شکل میگیرد. مثلا اگر اعتماد افراد به رسانههای داخلی خدشه دار شود، آنها به سوی منابع دیگر خبری متمایل میشوند.
نظریههای معاصر اعتماد اجتماعی
" در میان اندیشمندان معاصر نیز جایگاه و اهمیت اعتماد در نظریههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است، که در دهه هشتاد با تلاشهای فکری گسترده نیکلاس لومان (1979) و برنارد باربر (1983) از حاشیه به جایگاهی مهم در اندیشه اجتماعی نائل شده است."
آراء برخی از مهمترین نظریه پردازان در باره اعتماد:
1 - برنارد باربر (Bernard Barber) ؛ در خصوص اعتماد معتقد است: سه نوع انتظار وجود دارد که بخشی از صفات اساسی اعتماد را میسازد:
الف) کلیترین انتظار، انتظار پایداری و تحقق نظم اجتماعی اخلاقی و طبیعی است.
ب ) انتظار اجرای نقش تکنیکی کسانی است که همراه با ما در روابط و نظامهای اجتماعی وارد شدهاند.
ج ) انتظاراتی است که طرفین تعامل وظایف و مسئولیتهای خود را انجام میدهند. یعنی تکالیف و وظایفی که افراد را موظف میکند علایق دیگران را بر علایق فردی ترجیح بدهند.
از نظر باربر، اعتماد میتواند ابعاد متفاوتی به شرح ذیل داشته باشد:
* صداقت و درستی
*پای بندی بر اصول اخلاقی
* کارایی و کارآمدی یا توانایی اجرای وظایف محوله نقش
* ترجیح منافع جمعی به منافع فردی
2 - نیکلاس لومان (Niklas Luhmann) ؛ در باب کارکرد اعتماد نظر داده و معتقد است که نبود اعتماد در جامعه مشکلآفرین است. وی بدین خاطر تأکید کرده است که افراد باید به طور ارادی و به مقتضای زمان و ضرورت به دیگران اعتماد کنند. بنابراین از منظر لومان، اعتماد یک ساز و کار اجتماعی است که در آن انتظارات، اعمال و رفتار انسانها هدایت و تنظیم میشوند و نهایت امر این که به اعتقاد لومان در صورت اجرای درست قوانین در جامعه و اعمال قدرت مشروع از سوی متصدیان مربوطه، همکاری و مشارکت اعضای جامعه را در کلیه سطوح شاهد خواهیم بود، که این امر
از تبعات اعتماد به یکدیگر است و خود تقویت کننده اعتماد به دیگران است.
3 - دیوید جانسون (David W. Jansen) ؛ مسأله اعتماد را در سطح خُرد و بینشخصی و گروهها مورد بررسی قرار داده و معتقد است اعتماد برای رشد و گسترش روابط، جنبه ضروری دارد و اولین بحرانی که بیشتر روابط با آن مواجه میگردند مربوط به توانایی شخص در اعتماد کردن است. برای ایجاد ارتباط، فرد باید بتواند فضایی آکنده از اعتماد را ایجاد کند که ترسهای خود و دیگری از طرد و دفع شدن را کاهش داده و امید به پذیرش، حمایت و تأیید را ارتقاء بخشد. اعتماد یک خصیصه شخصیتی و بلاتغییر نیست. اعتماد جنبهای از روابط است که مدام در حال تغییر میباشد. هر آنچه که افراد انجام میدهند سطح اعتماد را در روابط افزایش یا کاهش میدهد. در ایجاد و حفظ اعتماد در روابط دوجانبه، کنشهای هر دو طرف از اهمیت زیادی برخوردار است.
از نظر جانسون، در یک رابطه مبتنی بر اعتماد عناصر زیر وجود دارد:
صراحت و باز بودن، سهیم کردن، پذیرش، حمایت، تمایلات همکاری جویانه، رفتار مبتنی بر اعتماد و رفتار قابل اعتماد.
اعتماد بینفردی از طریق مخاطره و تأیید ایجاد و از طریق مخاطره و عدم تأیید نابود میگردد. معمولا مردم خود را با انتظاراتی که دیگران دارند تطابق میدهند، اگر احساس کنند که به آنها اعتماد ندارید و انتظار دارید که قابل اعتماد باشید، اغلب به همین شیوه رفتار خواهند کرد. دیگران را غیرقابل اعتماد تلقی کردن، احتمالا یکی از منابع اصلی فشارها و تنشهایی است که به تضاد منجر میشود. عدم اعتماد به ایجاد تضاد کمک میکند و تضاد منجر به بیاعتمادی بیشتر میگردد. یکی از جنبههای کارایی گروه، شکلگیری و حفظ سطح بالایی از اعتماد در میان اعضای گروه است. اعضای گروه هر چه بیشتر به هم اعتماد کنند، فعالیت آنها موثرتر خواهد بود.
4 - کلاس اوفه (Claus Offe) ؛ در مقاله خود " چگونه به شهروندان اعتماد کنیم؟ " در توجیه ضرورت نیاز به عنصر اعتماد در جامعه، به نیازهای کلان جامعه برای برقراری نظم اشاره میکند و با فرض این که اعتماد در هر جامعهای موجود است، فعال نمودن و حفظ آن را بهجای ایجاد آن، امری صحیحتر میداند. وی انگیزههای فردی را برای پایداری و قوام اعتماد ناقص میبیند و برای تکمیل آن دو راهحل پیشنهاد میدهد:
* یکی توجه به گروهها (به طور کلی) به عنوان منبع تقویت هویتهای مشترک و احساس تعلق فرد.
* دیگری نهادهای جامعه که بر اساس توانمندی خود میتوانند اعتماد را در سطح جامعه گسترش دهند.
5 - جیمز کلمن (James Colema) ؛ بر اساس نظریههای انتخاب عقلانی و مبادله، کنشگران را عاملانی هدفمند در نظر میگیرد که به آن کنشی اقدام میکنند که احتمال موفقیت در آن بیشتر باشد و در این راه محاسبه سود و زیان خود را میکنند. اما در مبادلات اجتماعی، برخلاف مبادلات بازاری که هم زمان بده و بستان صورت میگیرد، بازیگران مجبورند منافع خود را سرمایهگذاری کنند تا پس از یک دوره زمانی، منافعی عاید آنان گردد و این مسأله عنصر خطر را وارد این مبادلات میکند. انجام اینگونه مبادلات مستلزم وجود اعتماد بین طرفین است.
همچنین در بحث کلمن، اطلاعات نقش مهم و تعیینکنندهای در فراگرد اعتماد بازی میکند و این نقش به اهمیت سود و زیان در موقعیت اعتماد برمیگردد. کلمن برای رسانههای همگانی نقش ویژهای بهعنوان منابع اطلاعاتی و نیز واسطههای اعتماد قائل است. به این معنی که با ظهور رسانهها و فراهم شدن امکان ارتباط سریع و دسترسی به اطلاعات، اعتماد مبتنی بر احساس و اوهام در بین افراد کاهش مییابد. علاوه بر این وسائل ارتباط جمعی نقش مهمی در اعتماد افراد به نهادهای اجتماعی دارند.
رسانهها میتوانند با ارائه گزارشهای انتقادی از جامعه، اعتماد به نهادهای رسمی و غیررسمی را کاهش دهند و بر عکس.
به طور کلی بحث کلمن درباره اعتماد متضمن نکات زیر است:
* اعتماد چه در سطح خرد و چه در سطح کلان، چنانچه به افراط گرایش پیدا نکند، منافع بیشتری نسبت به بیاعتمادی دارد.
* چنانچه اعتماد یک طرفه به سطح اعتماد متقابل ارتقاء یابد، تضمین بقاء اعتماد، بیشتر است.
* واسطههای اعتماد که در نقشهای مشاور، ضامن و سرمایهگذار ظاهر میشوند، در گسترش و کاهش اعتماد در جامعه مؤثر هستند و همه اعضای جامعه قابلیت ایفای این نقشها را دارند. موفقیت یا شکست آنها در مقوله اعتماد، بر دیدگاه آنها به جامعه و اعتماد اجتماعی تأثیر خواهد گذاشت.
* چنانچه اعتماد به نخبگان در سطح جامعه کاهش یابد، این اعتماد در جای دیگری شکل میگیرد. مثلا اگر اعتماد افراد به رسانههای داخلی خدشه دار شود، آنها به سوی منابع دیگر خبری متمایل میشوند.
* اعتماد و بی اعتمادی هر دو میل به خودافزایی داشته و حالت ثابتی ندارند.
6 - پیوتر زتومکا (Piotr Sztompka) ؛ نویسنده و پژوهشگر نامآور لهستانی، ضمن ارائه یک ارزیابی جامع از اعتماد، بحث خود را در کتاب "نظریه جامعهشناختی اعتماد" بر محورهای زیر استوار میکند:
چرخش نظریه جامعهشناختی از متغیرهای سخت به متغیرهای نرم، مفهوم و اندیشه اعتماد، انواع اعتماد، کارکردهای اعتماد، بنیادهای اعتماد، فرهنگ اعتماد و در نهایت اعتماد در نظامهای خودکامه و دموکراسی. همچنین وی اعتماد و تغییر اجتماعی را بر مبنای یک مطالعه موردی از کشور لهستان مورد مطالعه قرار داده است.
زتومکا با توجه به جهانی شدن و فرایند پویای وابستگی متقابل جهانی، دو مقوله اعتماد و همکاری را به عنوان یکی از پیشفرضهای اساسی در رویارویی با تحولات جهانی ذکر کرده است و نیز با پرداختن بیشتر به مسأله اعتماد، مخاطره را نیز به دنبال آن ذکر کرده است.
به نظر زتومکا، اعتماد در متن کنشهای انسان، که مهمترین ویژگی آنها جهتگیری معطوف به آینده است، نمود پیدا میکند. هر چه میزان کنترل ما بر کنشهای آینده کمتر باشد، نیاز ما به اعتماد بیشتر میشود.
اعتماد کردن یعنی شرط بستن بر آینده نامعین و کنشهای غیرقابل کنترل دیگران که همیشه همراه با مخاطره است.
زتومکا سطوح اعتماد را به صورت لایههایی در نظر میگیرد که از عینیترین روابط میان اعضای خانواده شروع شده و تا انتزاعیترین روابط مانند اعتماد به نظم اجتماعی، کارایی نظام و مواردی دیگر ادامه دارد.
7- آنتونی گیدنز (Anthony Giddens) ؛ جامعهشناس مطرح معاصر انگلیسی به طور کلی نظریات خود را در مورد اعتماد به چهار بخش تقسیم می کند:
الف) اعتماد و امنیت وجودی: که مربوط به دوران کودکی است و با آنچه اریکسون آن را اعتماد بنیادی مینامد، مطابقت دارد. گیدنز اعتماد را عامل احساس امنیت وجودی میداند که موجود انسانی منفرد را در نقل و انتقالها در بحرانها و در حال و هوای آکنده از خطرهای احتمالی قوت قلب میبخشد و به پیش میبرد.
ب) اعتماد به نظامهای انتزاعی و تخصصی: گیدنز نظامهای انتزاعی را نظامهای انجام کار فنی یا مهارت تخصصی میداند که حوزههای وسیعی از محیط مادی و اجتماعی زندگی کنونی ما را تشکیل میدهد. مثل نظام پزشکی، نظام معماری و غیره. به نظر وی ما از اعتماد به نهادهای مدرن و نظامهای انتزاعی در موقعیتی که بسیاری از جنبههای مدرنیت جهانی شده باشد، ناگزیریم. یکی از معانی قضیه بالا این است که هیچ کس نیست که بتواند از نظامهای تخصصی در نهادهای مدرن کاملا دوری گزیند. زندگی در دوره مدرن توسط نظامهای انتزاعی تخصصی تکهتکه میشود و یک نفر نمیتواند مانند گذشته همه یا بیشتر کارهای خود را مستقلا انجام دهد. البته به نظر زتومکا اعتماد میتواند به مقولات انتزاعی دیگری مانند اعتماد به نظم، دموکراسی، علم و غیره نیز تعلق پیدا کند.
ج) اعتماد در روابط شخصی: در دوران پیشامدرن، روابط شخصی تابع ضوابط بیرونی همچون تعهدات خویشاوندی بود. در حالی که در دوران مدرن روابط شخصی که بیشتر به صورت رابطه ناب در میآید وابسته به اعتماد متقابل است که آن را باید به وجود آورد و اعتماد طرف مقابل را جلب کرد. ارتباط ناب، ارتباطی است که معیارهای بیرونی در آن تحلیل رفته باشد. ارتباط ناب تنها برای پاداشی به وجود میآید که از نفس ارتباط حاصل میگردد. در ارتباط ناب اعتماد چیز مطمئن و از پیش تعیین شدهای نیست.
د) زمینههای اعتماد در دوران پیشامدرن و مدرن: گیدنز اعتماد را از مؤلفههای اصلی مدرنیته میداند و معتقد است که چهار زمینه محلی اعتماد یعنی خویشاوندی، اجتماع محلی، سنت و کیهانشناسی مذهبی بر فرهنگهای پیش از مدرن تسلط دارند، حال آن که در دوران مدرن اعتماد به نظامهای انتزاعی و نمادها و نظامهای کارشناسی جای این نوع اعتماد را گرفته است.
8 - مسعود چلبی (Masoud Chalabi) ؛ استاد گروه جامعهشناسی دانشگاه شهید بهشتی، معتقد است اعتماد ریشه در وابستگی عاطفی دارد. هر گاه عواطف، زمینه رشد یافته و بتواند در میان افراد انتقال یابد، اعتماد ایجاد و تقویت میگردد. در ارتباط با چگونگی انتقال عواطف، او معتقد است تعاملات اظهاری یا روابط گرم در این زمینه نقش کلیدی دارند. تعاملات اظهاری برخلاف تعاملات ابزاری، حامل عواطف، دوستی، صمیمیت و اعتماد میباشند و تمایل به این دارند که در حریم گروههای اولیه و اجتماعات طبیعی مستقر شوند. روابط ابزاری به هدف تأمین منافع شخصی انجام میگیرد و تمایل دارند که در ورای گروههای اولیه و اجتماعات طبیعی قرار بگیرند. چلبی ترکیب مناسب روابط اظهاری و ابزاری را کلید گسترش اعتماد در جامعه میداند.
در واقع با گسترش روابط ابزاری و باز شدن گروههای اولیه و اجتماعات طبیعی بر روی کل جامعه است که مسیر عبور روابط اظهاری از درون گروهها به بیرون آنها مهیا میشود. بر این اساس اعتماد اجتماعی در بحث چلبی در دو شکل متفاوت مطرح میشود:
الف) اعتماد میان فردی که مختص جامعه سنتی است که روابط اظهاری در آن غالب است.
ب ) اعتماد تعمیم یافته که مختص جوامع مدرن است که مشخصه آن روابط ابزاری است. " (1)
به خاطر بسپاریم که:
* برای مبادله افکار یا کالا، طرفین باید بر اساس برخی مشخصه های رفتاری چون صداقت و صراحت، به یکدیگر اعتماد ورزند. هیچ کس نیست که بتواند از نظامهای تخصصی در نهادهای مدرن کاملا دوری گزیند.
* منافع افراد، کنش اجتماعی را بر اساس اعتماد متقابل شکل می دهد.
* برگزاری جشن ها و اعیاد ملی به صورت دسته جمعی، باعث تحریک همبستگی و همدلی افراد با یکدیگر و افزایش اعتماد و اطمینان در بین آنان می شود.
* افراد در نتیجه اعتماد اجتماعی، علایق دیگران را بر علایق خود ترجیح می دهند.
* صداقت، درستی و پایبندی بر اصول اخلاقی، اعتماد اجتماعی را به وجود آورده و از آن مراقبت می کند.
* در صورت اجرای درست قوانین در جامعه و اعمال قدرت مشروع ، همکاری و مشارکت اعضای جامعه در کلیه سطوح بیشتر می شود. این امراز تبعات اعتماد به یکدیگر است و خود تقویت کننده اعتماد به دیگران است.
* اعتماد یک خصیصه شخصیتی و بلاتغییر نیست.
* اعتماد جنبه ای از روابط است که مدام در حال تغییر میباشد.
* دیگران را غیرقابل اعتماد تلقی کردن، احتمالا یکی از منابع اصلی فشارها و تنشهایی است که به تضاد منجر میشود.
* عدم اعتماد به ایجاد تضاد کمک میکند و تضاد منجر به بیاعتمادی بیشتر میگردد.
* چنانچه اعتماد به نخبگان در سطح جامعه کاهش یابد، این اعتماد در جای دیگری شکل میگیرد. مثلا اگر اعتماد افراد به رسانههای داخلی خدشه دار شود، آنها به سوی منابع دیگر خبری متمایل میشوند.
* اعتماد و بی اعتمادی هر دو میل به خودافزایی داشته و حالت ثابتی ندارند.
* هر چه میزان کنترل ما بر کنشهای آینده کمتر باشد، نیاز ما به اعتماد بیشتر میشود.
* اعتماد کردن یعنی شرط بستن بر آینده نامعین و کنشهای غیرقابل کنترل دیگران که همیشه همراه با مخاطره است.
* در دوران پیشامدرن، روابط شخصی تابع ضوابط بیرونی همچون تعهدات خویشاوندی بود. در حالی که در دوران مدرن روابط شخصی که بیشتر به صورت رابطه ناب در میآید وابسته به اعتماد متقابل است که آن را باید به وجود آورد و اعتماد طرف مقابل را جلب کرد.
* چهار زمینه محلی اعتماد یعنی خویشاوندی، اجتماع محلی، سنت و کیهانشناسی مذهبی بر فرهنگهای پیش از مدرن تسلط دارند.
* در دوران مدرن، اعتماد به نظامهای انتزاعی و نمادها و نظامهای کارشناسی جای اعتماد محلی در فرهنگهای پیش از مدرن را گرفته است.
* اعتماد میان فردی، مختص جامعه سنتی و روابط اظهاری در آن غالب است.
* اعتماد تعمیم یافته، مختص جوامع مدرن که مشخصه آن روابط ابزاری است.
می توان شاد زیست، امیدوار بود، سعادتمندی را حس کرد و به دیگران نیز تقدیم نمود، به جای بحث تلخ دائمی از مشکلات و معضلات و تنگناها، دست در دستان یکدیگر و با اعتماد به توانایی های واقعی خود و دیگران، همه آنها را یک به یک پشت سر گذاشت. اما وقتی تو از آنان به عنوان دیوار دفاعی امنیت خود در برابر مجموع جمعیت یک سرزمین استفاده می کنی، بر روی این دیوار، تابلوی خطر ریزش نصب خواهد شد و همه از آن فرار خواهند کرد، پس چنان باش تا لایق اعتماد خلق شوی.
1 ) نظریه های اعتماد اجتماعی، نویسنده مهدی بختیاری، 24 آبان 1393.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
نه تیپ شخصیتی بنده اجازه می دهد
آهنگ های ایشان را گوش دهم و نه سن و سال ام.
بنده ترجیح می دهم به شمای خواننده محترم یادداشت ام اعتماد ورزم که با لطف خود برای مطالعه آن زمان صرف
کرده اید.
برخی رجل سیاسی هم میلیونها طرفدار و هواخواه دارند، شما چطور
به آنها اعتماد می ورزید؟ یا ارزش اعتماد کردن را دارند؟ تشکر