خیلیها بر این باورند که ویروس تاجدار، ویروسی دستساز است و چینیها آن را برای فلج کردن اقتصاد سایر کشورها و سلطه بر جهان، تولید و منتشر کردهاند. این یعنی مافیای جهانی قتل و غارت! برخی حتی از رفتار چینیها به عنوان جنایت بشری یاد کرده و خواستار محاکمه بین المللی آن شدهاند. کسانی هم هستند که از "کانیبالیسم" (آدمخواری) چینی سخن میگویند و به جهانیان هشدار میهند که؛ "چین تصمیم به قتل عالم مردم جهان گرفته است".
برخی معتقدند که ویروس کرونا را قدرتهای جهانی برای کنترل جمعیت کرهی زمین ساخته و بر جان بشریت انداختهاند. و این یعنی مافیای جهانی قتل و مدیریت! برخی نیز دولتها را به استفادهی ابزاری از ویروس کرونا متهم میکنند و چنین قضاوت میکنند که دولتها و حکومتها از شرایط کروناییِ پیش آمده، جهت سرپوش گذاشتن بر ضعف و ناکارآمدی خود سود میجویند و با ایجاد ترس و نگرانی و محدودیت برای ملتها، برای خود فرصتسازی میکنند؛ اغراق در وحشیگری ویروس کرونا و ترسیم چهرهی هیولایی از آن و در عین حال، اهمال در به کارگیری تدابیر قرنطینهای و اعمال محدودیتهای سلیقهای و تعلل در ارائهی خدمات درمانی و سنگینی هزینههای بیمارستانی و تساهل در انجام اقدامات ایمنی و... از جمله دلایل این داوری هستند. این شواهد، حتی اگر غیرعلمی و عامیانه باشند، باز هم الگوگیری عاملان سوءمدیریت در مهار کرونا از دو رویکرد فوقالاشاره را به ذهن متبادر میسازند.
اگر همهی این باورها و تصورات، سوءتفاهم و یا ناشی از بدبینی و توهّم باشند، لابد مبنایی برای این سوءتفاهمات و بدبینیها و توهّمات وجود دارد. مثلاً مردم از وجود مافیای دخانیات و مواد مخدر باخبرند و میدانند که عدهای از تولید و توزیع این سموم مهلک، به صورت تشکیلاتی منتفعاند و شنیدهاند که حتی شاید به مرکز و محور قدرت متصل باشند. مردم میدانند که قاچاق و احتکار بسیاری از ارزاق و کالاهای ضروری زندگیشان، دست مافیاهای ویژهایست. مردم به تجربه دریافتهاند که بسیاری از فعالیتهای تجاری خصوصاً در حوزهی واردات و صادرات، مافیاییست.
به همین ترتیب، مافیای نفت و گاز و مافیای سکه و طلا و ارز و مافیای آهن و مافیای معدن و مافیای آب و مافیای چوب و مافیای وام و مافیای قاچاق دام و مافیای کود و مافیای گوشت و مافیای روغن و مافیای خودرو و مافیای دارو و مافیای ساختوساز و مافیای استخدام فامیل و مافیای دستفروشی در پیادهرو و مافیای تکدیگری در سطح شهر و مافیای تجارت قبر! و... برای گوش و چشم و ذهن و دل مردم مواردی عادی و آشنا هستند. آیا امیدی به رشد نهال دموکراسی و تحقق شایستهسالاری در سایهی سنگین جامعهی مافیاسالار هست؟
به کرات از زبان محققان و گزارشگران و مسئولان با وجدان هم شنیده شده که در کنار سوءمدیریت، تعارض منافع قانونگذاران و مجریان و مدیران میانی و ارشد هست که بنای اقتصاد سالم را ویران کرده و حسرت زندگی آرام و عادی را بر دل مردم نشانده است. این نیز یعنی جدال بیمحابای چند مافیا بر سر تحصیل مال ناروا!
اما سخن گفتن از مافیایی که جامهی عِلم و فرهنگ و هنر و اندیشه و اخلاق به تن کرده و پرچم اصلاح و اصول و عقیده و ایمان و تعهد و وجدان بر افراشته و عَلَم بنیاد و خدمت و خیریه و درمانگاه و دانشگاه و... بر سردرِ مقرّ خود کاشته است، کمی دشوار است و آوردن مثال و مصداق، بسی دشوارتر. مافیای انحصار طبابت و مافیای سلطه بر دستگاه تعلیم و تربیت و مافیای فوتبال و مافیای ذبح حلال و مافیای رسانه و تریبون و تبلیغات و مافیای فیلم و کتاب و مطبوعات و مافیای استخدام و استثمارِ لمپن و لات و مافیای مهندسی انتخابات و مافیای تولید و ترویج خرافات و... مثالهایی از این زمرهاند.
اگر روزگاری نیاکان ما تحت سلطهی مستقیم خان و سلطان و شاه و کدخدا بودند و یا بردهوار برای تیولداران و ظلّالسلطانها و ظلّاللهها کار میکردند، امروزه ما تحت تأثیر منش مافیایی حکومتها و زیر سایهی سنگین صدها مافیا دچار سرگیجه شدهایم.
حالا، چند سئوال و کمی پرسه در عالم خیال؛
آیا جوامع مغلوب و منکوب در یَد قدرت باندهای مافیایی، با اتکا به انتخاباتهای متأثر از نگاه و نفوذ همین باندها، قادر به بازآفرینی شاکلهی فکری و فرهنگی و اقتصادی و سیاسی خود بر بنیاد اخلاق و انسانیّت و مدنیّت هستند؟
آیا یک جامعهی متأثر از تفکرات مافیایی میتواند سیستم ساختاری و نظم رفتاری یک نظام دموکراتیک را بپذیرد؟
آیا جامعهی معتاد به ارتباطات مافیایی و سرخوش از لذّات حاصل از روابط باندی و قومی و قبیلهای و خویشاوندی، قادر و حاضر است این لذّت و خلسه و رضامندی را ترک کند و به مکانیسم زیست اجتماعی سالم برگردد؟
آیا امیدی به رشد نهال دموکراسی و تحقق شایستهسالاری در سایهی سنگین جامعهی مافیاسالار هست؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان