در ویدئوی آزار "مهرداد سپهری" توسط پلیس در مشهد، چیزی که از خشونت پلیس آزار دهنده تر است، حضور شاهدان کودک و نوجوان و شادی و خنده و لذت آنها از این سرگرمی فراهم شده توسط پلیس است. مردم به گونه ای دور این مرد حلقه زده و می خندند که انگار به سیرک یا نمایش مفرح خیابانی آمده اند..
در جامعه ما تفاوتی نمی کند که مراسم اعدام باشد یا اقدام به خودکشی فردی جان به لب رسیده، یا آزار فرد دست بسته توسط پلیس یا جنگ و دعوایی خیابانی ؛ عده ای همیشه حضور دارند تا با شور و ولعی خاص نمایش مرگ و تحقیر و جان کندن همنوع خود را به تماشا بنشینند.. لذت تماشای جان کندن یک فرد بالای دار. لذت تماشای مرگ فجیع کسی که دست به خود کشی می زند. لذت تماشای صورت خونی فرد در آستانه احتضاری که بر زمین افتاده، لذت تماشای تحقیر فردی بازداشت شده و..
ولع و علاقه بخشی از جامعه به ویژه کودکان و نوجوانان به تماشا و مصرف خشونت عریان ریشه در شیوه تربیتی آنها دارد. از عادی بودن کشتار حیوانات در وسط کوچه و خیابان تا تماشای اعدام و شلاق زدن در ملاء عام یک کارکرد مهم دارد و آن تبدیل خشونت به یک کالای مصرفی مانند تخمه و چیپس و پفک و فوتبال و سرگرمی برای کودکان است که با لذت و شعفی خاص سِرو و مصرف می شود.
یکی از موضوعات پرداخته شده توسط برخی از کارگردانان بزرگ تاریخ سینما روایت زندگی مطرودان و حاشیه نشینان است. برخی از این کارگردانان با پرداختن به زندگی این خانواده ها، چگونگی تبدیل کودکان و نوجوانان به انسانهایی بی رحم، آزارگر، خشن و گاهی پوچ و افسرده را روایت کرده اند. فیلم هایی مانند "آلمان سال صفر" روبرت رسلینی، "چهارصد ضربه" فرانسوا تروفو، "واکسی ها" دسیکا، "روبان سفید" میشاییل هانکه، "شهرخدا" میرالس، "موشت" اثر روبر برسون و "فراموش شدگان" بونوئل را می توان از شاخص ترین فیلم هایی دانست که تاثیر جامعه بر نهادینه شدن خشونت در میان کودکان و نوجوانان را به تصویر می کشند و چگونگی از بین رفتن معصومیت کودکانه و تبدیل او به موجودی قسی القلب و مصرف کننده خشونت را به نمایش می گذارند.
کانال خرمگس
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.