* ابتلای ۱۶۳ دانش آموز و ۴۸ معلم اصفهانی به کرونا در دو هفته گذشته
خبرگزاری برنا :
« معاون درمان دانشگاه علوم پزشکي استان اصفهان: در دو هفته گذشته ۴۸ معلم گرفتار شده و ۱۸۳ معلم هم داراي اعضاي خانواده مبتلا بودند همچنین ۱۶۳ دانش آموز مبتلا شده اند و خانواده دو هزار و ۸۶۳ دانش آموز درگير کرونا هستند. »
خبرگزاری ایرنا:
معاون آموزش متوسطه و دبیر پروژه مهر ادارهکل آموزش و پرورش اصفهان گفت: کلاس های چهار شهرستان این استان به دلیل قرمز بودن شرایط کرونایی با یک هفته تاخیر و به صورت مجازی آغاز میشود.
بر اساس مصوبه ستاد کرونا اصفهان و وضعیت پرخطر کرونا در برخی شهرستانهای اصفهان، آغاز کلاسهای حضوری در مدارس نواحی ششگانه شهر اصفهان، خمینی شهر، فلاورجان و نجف آباد با یک هفته تأخیر آغاز میشود.
کلاسهای مدارس سایر نقاط استان بنا بر اعلام قبلی به صورت حضوری آغاز میشود.
در این هفته کلاس های چهار شهرستان یاد شده در تمامی پایه های تحصیلی به صورت مجازی برگزار می شود. »
پرسش ؛
با توجه به اخبار 14 شهریور ماه 1399 و اطلاع رسانی روابط عمومی اداره کل آموزش و پرورش استان اصفهان ، مدارس در 4 شهرستان و نواحی شش گانه استان با یک هفته تأخیر و به صورت مجازی شروع شد و دامنه ی آن تا بدین لحظه نیز ادامه دارد. وقتی درصد حضور دانش آموزان در مدارس مناطق زرد در استان نیز با تعداد بسیار کم و رعایت تمامی پروتکل های بهداشتی بوده است ، تناقض زیادی در آمار واصله با نمونه های عینی وجود دارد.
استان اصفهان ۲۴ شهرستان دارد.
اداره کل آموزش و پرورش اصفهان آمار تفکیک شده از محل زندگی 48 معلم و 163 دانش آموز مبتلا شده به کرونا را شفاف سازی کند .
این یک مطالبه حداقلی است .
***
معلمان باید شهامت در اظهار حق و جلوگیری از تخلف را داشته باشند .
فاجعه ی انسانی در ایران با بازگشایی مدارس رقم نخورد . این حادثه در همان بهمن و اسفندی رخ داد که کنترل و قرنطینه صورت نگرفت و حتی در ماه های قبل از آن با توجه به مستندات برخی پزشکان در بیمارستان های کشور ، تعدادی با علایمی منطبق بر کرونا ، جان خود را از دست دادند اما صدای ناله هایشان به جایی نرسید . فقط می بینیم که چگونه دودش در چشم مدرسه و دانشگاه رفت.
کسی دلش نسوخت. دردش هم نگرفت. چون دانش آموزانِ مرفه و تنبل از خدا خواسته که همواره خود زودتر از کادر مدرسه با حاضر نشدن سر کلاس، ایام عید را شروع می کردند ، امسال از فرطِ شادی ، ذوق مرگ شدند. معلمان هم نفس راحتی کشیدند که به کارهای عقب افتاده خویش برسند. آن هایی که همه ی کارهایشان در زمان مدرسه است و چقدر دغدغه مند بودند که چنین تعطیلاتی تعبیه شود که به گرفتاری هایشان برسند.
همین حرکات و رفتارهاست که زحمات معلمان و فرهنگیانِ خوب و پر توان جامعه را هم بی ارج و قرب کرده است.
این جمله حتما برایتان آشناست. "معلمان سه ماه تابستان را هم بی زحمت ، مزد می گیرند . "
دو هفته قبل از بازگشایی مدارس ، علی رغم آنکه همگان در جریان آغاز سال تحصیلی از 15 شهریور ماه بودند ، مجدد رگ غیرت آرمان های سیاسی عده ای به جای آرمان های تربیتی شان باد کرد . با اینکه خوب می دانستند که مدارس در شُرفِ باز شدن هست ، اجرای هر پیشنهادی را هرچند باطل بر معروف استناد کرده و ارتکاب هر چه خلاف آن گفته شد را از سوی جاهل برداشت نموده و به نهی همت گماردند. ساحت های آموزشی هر چند همتراز با سند تحول بنیادین پیش نمی رود و همواره چوب لای چرخش هویداست ، در بازگشایی مدرسه نیز شکوه ناسازگاری اش را همه دیدند و شنیدند. لطفا پوزش بطلبید. هر چند به این فرهنگ سالهاست عادت ندارید. بیشترین استفاده را هم در تعطیلات مدرسه و هم اکنون در بازگشایی اش، همان اقماری بردند که صاحب امتیاز بوده و رفته رفته ،حق آب و گِل در این وزارت خانه پیدا کردند.
لیکن بازگشایی مدارس را به نفع خود تلقی کرده و خدای ناکرده ردی از حق قانونی ، مدنی ، شهروندی و عرفی و شرعی دانش آموزان محروم کشور استمداد نشد.
تمام آموزشگاه های زبان و مهارت های دیگر با تعداد 8 تا 10 نفر در سطح شهر و استان در حال فعالیت هستند. اتفاقا همین والدینی هم که از حضور فرزندانشان در مدرسه و کلاس درس خودداری می کنند ، برای غیبت نخوردن میوه ی هستی خویش در کلاس های متفرقه برنامه ریزی منظمی دارند.
به نظر می رسد ویروس کرونا کلاس کارش در همه جا بالاست جز مدرسه که پَلَشت و زشت و بد قواره نشان داده شده است.
تنبلی روز افزون طالبان علم ، در پس سستی و کرخی برخی معلمان و مدیران برای ورود به محل کار و بهانه جویی ترس از کرونا ، موجب گردید ، به راحتی با هر سیاستی ، با همان گفتارهایی که در هر مرحله نشان از عطف به ماسبق دارد ، به خانواده ها تلقین کند که ای پدر و مادر ، بفهم حضور فرزندت در مدرسه مساوی ست با مرگ ناشی از کرونا . پس بر ماندن در خانه و رفع زحمت از بار مسئولیت ما تلاش کن.
به طور کلی هر کجا حرف از تعطیلی، کم شدن ساعت های کاری و بخور و بخواب می شود ، حتما از معلمان یاد خواهد شد. این روزها معلمان ثابت کردند که این ضرب المثل پر بیراه نیست :
تا نباشد چیزکی ، مردم نگویند چیزها! اگر امکانات مدارس کم و ناچیز است. به جای ماندن در خانه و یا نشستن بر صندلی های مدارس و غر زدن ، همت کنید ، همه با هم مطالبه کنید و کمک کنید بودجه ی به حق مدارس دولتی را به تدبیر و سبک شجاعت خود بستانید. قهرا با مدرسه رفتار سرد نداشته باشید و خود را از گوشه گیری و تمسخر اذهان نجات دهید.
جالب است ، این همه سر و صدا و جبهه گیری علیه بازگشایی مدارس ، در زمانی که ناگهان آمار مبتلایان به کرونا و مرگ و میر ناشی از آن ، ملعبه ی دست سودجویان در زمستان 1398 و مردادماه 1399 شد ، کسی از کاهش خنده دار و تدریجی آمار فوتی ها فغان بر نیاورد. صدای رسانه ها هم در نیامد. جز صدای معلم کسی مدافع مدرسه و بی دفاع بودنش نشد.
یعنی کرونا آن زمان ها به برخی از افراد الهام کرد که من چند وقتی را به استراحت می روم و یا عده ای به دلیل سختی کار، تایمی را به وی مرخصی استحقاقی داده بودند؟ کدام یک صحیح است؟
باید گفت که همان گونه که مردم ایران در هر ماجرایی، جامانده و بازمانده دارند ، آماری که این روزها مجدد در حال اوج گیری ست و پیشرفت چشم گیری دارد ، همان ارقام گم شده در گردش پایان سالی سازمان آمار ستاد مقابله با کرونا و وزارت بهداشت است.
آمار مسافرت ها و عزاداری های مردادماه هم در پایان 6 ماهه ی اول سال باید به اسم بازگشایی مدارس نوشته شود. آیا دیواری کوتاه تر از مدرسه نیست ؟!
( برگزاری مراسم شاخسی در آذربایجان شرقی )
بسته بودن مدارس و دانشگاه ها ، یعنی از بین رفتن کور سوی امید برای دلسوزان حقیقی آینده ی ایران.
همواره جهل و نادانی ، افق های روشن عروج به فهم و دانایی را به واسطه ی ترس و نگرانی از دانستن ، ضایع می کند.
همان گونه که در میان فرهنگیان ، ممکن است تعدادی که بدون هیچ زحمتی وارد این سیستم و شغلی به این مهمی شده باشند ، امروز کوس تعطیلی و استراحت در منزل و اداره کلاس هایشان توسط سایرین در فضای مجازی را به قرار گرفتن در کارزار مبارزه با زدودن غبار بی سوادی در جامعه به قامت خود دیده اند ، چه جای حرف برای دفاع از حیثیت شغلی معلم باقی گذاشته اند؟
ایستادن در مقابل کاهلی و نادانی ، کار سختی ست. جای این علامت سؤال بزرگ وجود دارد که چگونه برخی مسئولین و حتی مدیران و معلمان در مدارس حاضر می شوند به اخبار خلاف واقع دامن زده و با تشویش و دلهره در خانواده ها ، آموزش حضوری را در تنگنا قرار دهند؟
اگر نمرات مفت و مجانی همین معلمان در سیستم آموزشی نبود ، موجی از متخصص نماها ، اصرار بر تجویز نابه جا و اشتباه تعطیلی و پیچیدن نسخه " قفل بر در مدارس " رقم نمی خورد.
معلمان خسته ی روی مبلمان نشسته ، چگونه می توانند تن خسته و خواب آلود و دردمندی را که از فرط فقر و درد و رنج به انزوا رفته است را بیدار کنند؟ اینان که خود خیس خوابند!
هر کس در هر جایگاهی باشد و نتواند ، حقانیت را بر نفسانیت ترجیح دهد ، عاقبتش مکتوم مانده است.
آموزش و پرورش باید این خطایش را بپذیرد که تعطیلی ناگهانی و طولانی مدت از اسفندماه ، عواقب جبران ناپذیری برای جامعه در برداشته و مدرسه را هم تو سری خور کرد.
عذرخواهی کنید. هیچ مشکلی ندارد. فرهنگ پسندیده ای ست.
اقتدار مدرسه ، با تصمیمات اشتباه و غیر کارشناسی به ورطه ی سقوط گذاشته و کسانی که سال ها آرزو می کردند ، این حوزه را در سیطره ی خود بگیرند ، از فرط خوشحالی در پوست خود نمی گنجند. باورشان نمی شود که چنین رویایی را بدون ذره ای پادویی به دست آورده باشند.
اگر می خواهید حق الناس بر گردن نداشته باشید ، با قدرت هایی که ولا کم در دست دارید ، جایگاه مدرسه را به سان همان زمانی که برای ترجیع بند های مدرسه محوری با آب و تاب می خواندید و اسمش که می آمد ، یقه پاره می کردید ، اکنون بدون اغماض قدم جلو بگذارید.
مدارس باید باز شوند. حضوری نه مجازی و به قول خانواده ها ، فضایی!
خانواده ها باید بدانند همان گونه که بقیه ی سنگرها را خوب حفظ می کنند ، مدرسه یعنی بهترین مأمن برای دانش آموزان نباید خالی بماند. آنان باید از مدیران و معلمان مدارس بیش از آنکه در خانه ماندن و تعطیلی مدارس را بخواهند ، بهترین آموزش حضوری و فیزیکی در محیط حقیقی با امن ترین شرایط را بخواهند. این که بگوییم نیست و کو تا اعمال کنند ، خود گره کوری در تعیین هدف شما از آینده است. شما به اندازه ی خودت قدم بردار . هر چند کوچک باشد. آموزش و پرورش باید این خطایش را بپذیرد که تعطیلی ناگهانی و طولانی مدت از اسفندماه ، عواقب جبران ناپذیری برای جامعه در برداشته و مدرسه را هم تو سری خور کرد.
مدرسه اگر جایی برای حضور دانش آموز نباشد ، بهترین انبار برای تلمبار کردن کالاها ، مکانی برای خرید و فروش ، درمانگاه و بعضا بنگاه می شود. این مکان مقدس ، تعلیم و تربیت را در خود نخواهد دید تا وقتی به اهمیت و جایگاه آن پی نبریم.
آنانی که اصرار بر بسته ماندن مدرسه به صورت حضوری دارند ، فرزندانشان در مدرسه های عادی درس نمی خوانند که امروز نگران بچه های مردم باشند.
با بسته شدن مدرسه اگر تاکنون حداقل 11 میلیون بی سواد و کم سواد در کشور داشتیم ؛ یقین بدانید ... با وجود آزمون های آبکی و کارنامه های غیر واقعی و ظاهرا درخشان مجازی ، در آینده ای نزدیک 60 درصد دانش آموزان عملا از سواد عمومی و تخصصی خالی خواهند شد.
مدرسه های ایران هر چه قدر هم که ضعف داشته باشد ، بودنش بسیار بهتر از نبودنش هست. با بقیه ی مراکزی که بود و نبودشان خللی ایجاد نمی کند فرق دارد.
دیری نخواهد گذشت که در صدر اخبار روزانه ، خطر سلامت روان و افسردگی های ناشی از دورماندن از مدرسه گریبانگیر جامعه می شود. چه بسا آسیب های اجتماعی همین 6 ماه نیز از چشم کارشناسان حوزه ی روانشناسی ، جامعه شناسی و مددکاری اجتماعی دور نیست . حال چرا همه سکوت کرده اند را نمی دانم!
بچه ها را به همه جا برده اید. مهمانی ، مسافرت، انواع و اقسام مراسم های شاد و مذهبی ، مراکز خرید و هر کجا که شاید حضورشان الزامی نداشته است. نوبت مدرسه که می رسد ، آمار مبتلایان را به عنوان خطری برای سلامتشان بهانه می کنید!
لابد کرونا دست به سینه در مدرسه نشسته است؟! احتمالا در مکان های دیگر تیک حاضری نمی زند!
چرا خودتان را گول می زنید؟! توجیه کردن باری که بر دوشتان هست را سبک نمی کند.
جای این علامت سؤال بزرگ وجود دارد که چگونه برخی مسئولین و حتی مدیران و معلمان در مدارس حاضر می شوند به اخبار خلاف واقع دامن زده و با تشویش و دلهره در خانواده ها ، آموزش حضوری را در تنگنا قرار دهند؟
آیا با وجود آنکه می دانیم و می دانید آموزش مجازی ، به جای تزکیه نفس ، سردی و بی تفاوتی در یادگیری حاصل می کند و دوری از تحصیل علم نوعی فقدان عاطفی را در جامعه رقم می زند ، باز هم حاضرید با دست و دلبازی در تضییع حقوق مسلم دانش آموزان از آموزش رایگان و حضوری ، تمام و کمال تباهی استعدادها را صرفا به خاطر فقر ، دامن بزنید و به فراموشی بسپارید؟
معلمان باید شهامت در اظهار حق و جلوگیری از تخلف را داشته باشند .
تدریس ، هدایت و نظارت بر فعالیت های دانش آموز در مدرسه وظیفه ی یک معلم است. این که این ایام تغییر چارچوب شغلی داده اید و فقط از سر ناچاری و جلب رضایت و کسب امتیاز مدیران در مدارس ، به جای کارشناسان حوزه ی تکنولوژی آموزشی ، سازمان پژوهش و تألیف و تدوین کتب درسی ، بسیج شده اید تا گروه های درسی را سربلند نمایید و از مسئولیت خطیر خود باز بمانید ، مستقیم و غیر مستقیم ثابت کرده اید که وضعیت اسف بار جامعه حاصل بی ثباتی در تصمیم گیری ها و فراموشی وظایف محوله و دخالت های نابجای شما در امورات دیگر است.
شما حتی از خانواده و فرزندان خود نیز غافلید و تمام وقت و شبانه روزی در حال تولید محتوا هستید. همان قدر که بر فوروارد آمارهای این کانال و آن کانال برای افزایش و یا کاهش تعداد مبتلایان به کرونا و تشویق بر نیامدن دانش آموزان به مدرسه دارید ، نگاهی به زندگی های شخصی خود نیز بیندازید و ببینید که به دلیل رعایت نکردن مساوات در حرفه و خانواده ، التزام ، تعهد و مسئولیت پذیری به همسر و فرزندان خود را نیز از دست داده اید.
اگر امنیت شغلی یک معلم در گرو بیگاری کشیدن و پای بندی به خواسته هایی باشد که در حدود شغلی اش تعریف نشده است ، هرگز احساس رضایت در نتیجه کار دیده نمی شود.
در تولید محتوایی که برای دانش آموزان و گروه های مجازی انجام می دهید ، برای توضیح تحکیم بنیان های خانواده ، باید بنویسید " احساس مسئولیت را فقط به شما درس می دهم ولی چون خودم آن را رعایت نمی کنم ملزم به یادگیری آن نیستید".
معلم بودن کار هر کسی نیست. انسان سازی ،کار بیهوده کردن نیست. ارتباط مؤثر دانش آموز با معلم در فضای مجازی حاصل نمی شود. تمام دنیا می دانند که انسان موجودی اجتماعی ست . مواجه شدن با مخاطرات نیز جزیی از زندگی اجتماعی ست. ولی یادگیری مدیریت بحران را هیچ کس به ما یاد نداده است.
این روزها ، دل مشغولی های معلمان دلسوز و بعضا خانواده هایی که علاقه مند به آزادی جنسیتی هستند ، جابه جایی گلدان با قرآن در یکی از طبقات میز تلویزیون و حذف تصویر دختران از روی جلد کتاب شده است.
ذهن ها به حاشیه رفت و با وجود آنکه تغییرات اساسی و مهم تر از این در کتاب ها وجود دارد ، ظهور بالینی این کم توجهی در جامعه دیده نشد . این نکته روان شناختی مبرهن است ، که ظاهر، اهمیتش بر باطن نزد مردم ما زیاد است.
حواس و دقت و توجه مردم ما را به راحتی می توان به سمت حواشی کشاند و از متن دورشان کرد. اما مهارت و کاردانی معلمان نباید ، درگیر هشدارهای غلط و شیطنت های مشترک قرار بگیرد.
معلم خود بیدارگر است. این رفتار سازش مأبانه برخی معلمان و مدیران در مدارس با تمایلات رهگذر ، گفتار و نغز دلکش و زیبای کلام روح انگیزشان را از جامعه ی فرهنگی می زداید و اعتماد دیداری و شنیداری جمع را به انزوا می کشاند.
حُسن بصری باید به هر راهی که می خواهد برود ، چه چپ و چه راست ، چه شرق و چه غرب ، سوگند به خداوندی باشد که دانایی و کسب آگاهی را تحفه ای ارزشمند برای شرط صحت عقل و ادعای شریف بودن انسان و تقاضای عافیت بر وجدان باشد.
عزت و احترام را چه ملت ایران و چه معلمان و مربیان عزیز خودشان برای خودشان تأمین می کنند.
اگر امکانات مدارس کم و ناچیز است. به جای ماندن در خانه و یا نشستن بر صندلی های مدارس و غر زدن ، همت کنید ، همه با هم مطالبه کنید و کمک کنید بودجه ی به حق مدارس دولتی را به تدبیر و سبک شجاعت خود بستانید. قهرا با مدرسه رفتار سرد نداشته باشید و خود را از گوشه گیری و تمسخر اذهان نجات دهید.
نظرات بینندگان
راستی قضیه ی اون حق الناس چی بود؟ همین ناس وقتی دارن تورم بالای 100 درصد رو با معلمای بچه شون 10 تا 15 درصد حساب میکنن کجا هستن که حالا شما دنبال حق اونا افتادید؟
تو بازگشایی غیرقانونی مدارس چشمای ضعیف معلما رو دیدن که دو سه ماه با گوشی درس دادن و ورقه صحیح کردن؟
هیچ از خودشون پرسیدن معلم بچه شون هزینه گوشی و اینترنت آموزش فرزند دلبندشون رو از کجا پرداخت کرد؟ و اینکه تو تدریس مجازی چند برابر وظیفه ش کار کرد؟ یا مثل بعضیا گذاشتن به حساب ایاب و ذهاب؟
البته که معلم جزو ناس نیست. یه برده ست. حقی نداره. یه برده که با زنجیر عشق به بند کشیده شده و بار انبیا رو بر دوشش گذاشتن.
بنده موافق بازگشایی مدارسم نه به خاطر دانش آموزا فقط برای بسته موندن دهن مدیرای بی کفایت و بی سواد که نبودشون باعث آسایش تدریس ماست.
سلام و عرض ادب
اگر خلاف واقع هست ، بنویسید.
سلام و درود بر شما
صحبتهای شما خلاف واقع نیست. ولی نصف واقعیته. یکطرفه به قاضی رفتنه. از دید یک معلم هم به اوضاع نگاهی کنیم تا بشه منصفانه تر صحبت کنیم.
تمام متن شما از دید یک دانش آموزه. در حالی که فرایند یادگیری هم شامل آمادگی معلمه هم دانش آموز و هم فراهم بودن شرایط و امکانات کار. الان استانهایی داریم مثل قم و اصفهان که وضعیت قرمز رو رد کردن به سیاه رسیدن به هر دلیلی. شرایط حضور برای دانش آموزا فراهم نیست. رعایت پروتکل های بهداشتی محدود به ماسک نیست. واقعا دانش آموزا رعایت نمیکنن. کلاس بنده 38 نفره دوگروهشون کردن با فاصله نیم متر. کسی هم رسیدگی نمیکنه. نه مدیر نه اداره. حاضر نیستن اینها رو 3 گروه کنن. باقی موارد بماند.
با تمام این احوالات بنده هم با حضوری موافقم فقط به دلایل شخصی. غیرحضوری شاد تنها به درد عمه های بزرگوار مسئولین میخوره و بس.
کاش به جای تصمیمات یهویی و کشوری، کم کم و استان به استان و حتی مدرسه ای عمل میکردند. معلمان ما اکثرا باهوشتر و فعالتر از تصوراتی هستند که به جامعه القا شده. دستورالعمل های غیرمدبرانه مسئولین آنها را به حاشیه رانده تا عده ای بتوانند خود را بولد کرده و مهم جلوه دهند.
گزارش مشکلات کلاس خود را با نام مدرسه و نشانی آن ارسال نمایید.
در آموزش موثر، تعارف و رو در بایستی یعنی ضرر کردن.
اگر مسئولین استان حاضر به مصاحبه با صدای معلم شوند ، رسانه حاضر به انعکاس صحبت های حقیقی آنان نیز هست.
در حال حاضر بیشترین ضربه را دانش آموزان معصومی می خورند که کم کم با آسیب های ناشی از آموزش های غیرحضوری، نه تنها آینده ی خودشان بلکه آینده ی همه ی مردم را به مخاطره خواهند انداخت.
یا نامه نمی خوانی یا راه نمی دانی
بنده با نام های مختلف براتون نظر گذاشتم. اسم شهر و حتی ناحیه و مشکلات قابل پیگیری رو عنوان کردم. حتی با نام واقعیم در نامه های دریافتی مطلبم رو منتشر کردید که جا داره همینجا ازتون تشکر کنم.
درسته که یک دست صدا نداره ولی شدم مبارز تنها. معلمای شهر من ساکتتر از دیوارند.
مدیران مدارس شهرم به حرفم و تدریسم قسم میخورن و از نامم وحشت دارند و فراری اند.
اینجا گاهی مینویسم بلکه امیدی باشه برای تمام معلمانی که از سکوت اطرافیانشون به تنگ اومدن و از پیگیری حقوقشون خسته شدن. شاید هم برای معلمای جوانی که بفهمن نباید برای این سیستم بیگاری کنن. از ما که گذشت.
پیدا کردن مدارسی شبیه مدرسه های ما راحته:
یه کلانشهر. قسمت پرجمعیت. پر از اتباع و قشر کم درآمد که توان خرید گوشی و اینترنت ندارن و به اجبار حضوری میان سر کلاس. دم مدرسه والدین بدون ماسک جگرگوشه های ماسک دارشون رو با آیت الکرسی و چهارقل راهی آینده میکنن.
با توجه به حجم نامه ها ، حق بدهید ندانم کدامین معلم از کدام مدرسه هستید.
اینجا نام واقعی خود را درج نکرده اید.
ادله های مخالفین بازگشایی مدارس.
ما واقعیت را دیدیم و شما سوار بر
مرکب عناد و خوش بینی، فقط شعر
سرودید.
با سلام
مدارس باید حضوری باز شوند.
ظاهرا از مناطق محروم خبر ندارید و یا چون معلم نیستید و آموزش دهنده هستید از مصایب بیشمار ما
بی اطلاعید. برای همین زیاد نباید تندروی کرد با به شکل زیر یا به شکل بالا :
مدارس باید به صورت " حضوری " باز شوند و فعالیت های آموزشی و تربیتی به روال طبیعی خود بازگردند.
سلام
بنده آموزش دهنده بوده ام
زحمت آموزش در مناطق محروم را کشیده ام. می دانم مناطق محروم چه وضعی دارد.
اتفاقا برای حفظ همین عدالت آموزشی ست که باید مدارس باز شود.
امکانات مدارس محروم را طلب کنید.
به اندازه ی خودتان تلاش کنید.
مُرَکب قلم خشک باشد، شما باید پشت بندش بنویسید.
تندروی نیست. مطالبه ایت.
مطالبه گر برای خواسته اش سست نمی شود. تعارف هم ندارد.
می زداید. شما نه سست شوید و نه تعارف کنید. یکّه تازی کنید.
نیازهای آموزشی مدارس با شش نفر دور هم نهضت یکی نیست.
تندروی نیست. مطالبه است.
مطالبه گر برای خواسته اش سست نمی شود. تعارف هم ندارد.
باید ، استفاده نمایید.اصولا این کلمه
تاکید که قاطعیت را نشان می دهد توسط افرادی استفاده می شود که دارای قدرت اجرایی هستند.
توصیه می کنم برای حفظ ارزش زحمات خود از این کلمه تحکم آمیز ، اصلا استفاده ننمایید.
احتمالا یک جواب برای کل نظرات ناشناس کافی ست.
اگر به دنبال مسئولین اجرایی می روید
آخرش مشخص است
سلام
هر کدام از ما باید به اندازه ی توانمان قدمی در راه آگاهی جامعه بر داریم.
هر چند این قدم ها کوچک باشد.
مدارس بسته ، محیط مناسبی ست برای رشد تفکراتی که همه چیز را به مرور از مردم ما خواهد گرفت.
چرا بر محور حواشی می چرخید.
کرونا بییشتر از آنکه جان عده زیادی را گرفته باشد ، انگار عقل و منطق را بدون مبتلا شدن به تب و لرز از تندرو ها گرفته است.
مدرسه و دانشگاه از ارکان اساسی و حاکمیتی هر کشوری هستند. تعطیل نمودن آن ها یعنی فلج شدن آن کشور و ورود به ورطه ی گمراهی.
مدرسه به اندازه ی مکان های دیگر بر افزایش کرونا نمی افزاید.
بیهوده بدون دلیل درب مدارس را نبندید.
این وضع بی مسئولیتی در این کرونا چیزی بوده که از قبل هم وجود داشته و الان بیشتر
سلام
سپاس از شما
ذره ذره ی خاک این کشور را جوانانی قبل از من و شما با ایثار خونشان حفظ کردند.
در تمام دنیا برای این افراد احترام زیادی قائلند.
وقتی می گوییم به خون شهدا مدیونیم بهتر است در حد و توان خودمان تلاش کنیم سرمایه هایمان به تاراج نرود.
پول بر می گردد ولی عمر نه.
لطفا ، فقط بفرمائید شما نماینده چه تعداد از 16 میلیون دانش آموز و خانواده های آنها و همچنین 700 هزار معلم هستید؟ که می فرمائید"مدارس باید حتما حضوری باشد" همه ما فقط یک رای و نظر داریم که می توانیم اعلام کنیم. تصمیم گیری باید بسته به نظر اکرثریت باشد. این "من می گویم" و"من تصمیم گرفتم" و... ها دیگر زمانش گذشته است.
بودجه مدارس دولتی و سرانه ی آموزش رایگان به بهترین شکل برای دانش آموزان متوسط و ضعیف بدون آب رفتنش در حین رسیدن به مقصد را همه با هم دنبال کنیم.
شاید خدا من و شما را واسطه کرده باشد که از حق آنان صیانت کنیم. حتی به اندازه ی یک قدم کوچک.
تهدید ها را تبدیل به فرصت کنیم.
آموزش مجازی را به دانش آموزان ضعیف یاد دهیم. اما کلاس حضوری برایشان برقرار باشد.
برخی از درد آبرو و خجالت زده شدن در مدرسه حاضر نمی شوند که بگویند ما از پس آموزش مجازی بر نمی آییم. ناچار خود را کنار می کشند. ترک تحصیل می کنند.
نمی کنند. شورش را درآورده اند.
از رتبه های به اصطلاح برتر کنکور، آزمون عملی در دروس : تربیت بدنی/ آزمایشگاه فیزیک/ آزمایشگاه شیمی/ آزمایشگاه زیست گیاهی و جانوری/ مکالمه عربی/ انگلیسی/ روخوانی متنون ادبی در همان حد کلاس دبیرستان بگیرید اگر بلد بودند و مهارت داشتن، اون موقع اسم رتبه برتر بذارین روشون.
درود بر نویسنده مقتدر خانم کارگری