عقل فعال به راستی فنا ناپذیر است. وقتی ما حقیقت را درک می کنیم ، در نتیجه ناظر دائمی وجود خود می شویم.
آرمان های تربیتی همواره مدنظر تمامی جوامع بشری بوده و اختلاف در تربیت افراد در دهه های اخیر مورد توجه نظام های تربیتی دولت ها قرار گرفته است.
در حال حاضر در کشور ما تربیت در وضع آشفته ای به سر می برد و تاخت و تازهای گروه های برجسته و نه البته دلسوز و همتراز با هدف تعلیم و تربیت ، سایه ی شومی را در کنار وضع اقتصادی نابه سامان برای مردم ایجاد کرده و به طور کلی موجب مشکل شده است.
این تصویر را در چراغ های روشن مؤسسات مافیای کنکور به وضوح می توان دید. طلیعه ی نورش هویداست.
کوشش معلمان در این وهله می تواند بسیار تأثیر گذار باشد و در رسیدن به اهداف و برون رفت از ابهام در اندیشه های تربیتی، تصویر مرگ خاموش آموزش حضوری و ارزش بیداری اجتماعی را بیش از پیش نمایان کند.
این واقعیت که تا به این لحظه دانش آموزان ما در هیچ یک از زمینه های اجتماعی و عرصه ی سیاسی و بین الملل حتی در قالب شوراهای دانش آموزی قدمی فراتر نگذاشته اند ، این شک را به یقین تبدیل می کند که ایجاد کمپین " مدرسه را تعطیل کنید " ( این جا ) جسارت خاصی نمی خواهد و صرفا کاهلی و تنبلی و نبود آموزش های مثمر ثمر برای ایشان در به وجود آمدن این اتفاق با هدایت نشان های فرعی از سوی همان گروه هایی که درجه ی اعتبار آموزش و پرورش را در این کشور به سمت اعداد منفی رساندند و سطح بی برنامگی و کنترل بحران نیز به لطف آنان به زیر محور کشانده شد ، اکنون همان خصیصه بزن و در رو را مجدد به سان دلیری و نیرومندی دیده اند و در اغفال دانش آموزان ناتوان از داشتن مهارت نه گفتن ، رستاخیز استقبال از کهنه پرستی و جنگ ستیزی به جای میانه روی را در میانشان رشد داده و درک پیروزی های تربیتی در مقابل الهام و القای انقلاب ترکیبی را سیمایی خوش چهره تصویر کردند و به اسم دانش آموز متفکر تحویل اجتماع داده اند.
در فلسفه ی اسکولاستیک ، پی بردن به جریان های فکری ای که آن را بار آوردند ، ضروری به نظر می رسد. اکنون در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم ولی مثل اینکه تمدن در سده ی سیزدهم مجدد به اوج خود رسیده است. زمانی که عقاید نخستین نظام درآمده بود . حُسن آن زمان این بود که شاهد پیشرفت دانشگاه ها بودند و به مثابه ی اصناف عمل می کردند و به تعلیم و تربیت توجه داشتند تا بنا و ساختمان مدرسه ! شاگردان ناگزیر بودند خیلی درس بخوانند ، در حالی که امکانات رفاه آنان بسیار کم بود.
هنوز آن قدر شکاف طبقاتی هست که موضوعاتی که حکومت عقل بر الهام و احساسات را نیاز دارد ، در میان قشر ضعیف و حتی متوسط جایگاهی ندارد و وقتی درس خواندن و کوشش کردن درجه ی اعتبار خود را برای داشتن آینده ی شغلی از دست می دهد و میزان کسب درآمد و داشتن نان را از هر راهی جز تحصیل علم پیش چشم می آورد ، مسلما پیشنهاد معامله علم با ثروت برای شکم های گرسنه امری عجیب به نظر نمی رسد.
نقطه ی مقابل مکتب اسکولاستیک ، مکتب های فکری ای بودند که اصول و عقاید مابعدالطبیعی آن ها بر وحدت وجود شرک و جبر مبتنی بود. در این نوع عقیده تنها ابدیت مشترک عقل عده ای بر ضرورت مختار بودن خداوند مطرح می شد و برای اراده ی پروردگار محدودیت قائل می شدند. مثل الان که سرنوشت بشر را خود در دست گرفته اند و با چشمان بسته هوارکشان فقط می دوند.
امروزه دانش آموزان هدف و مقصد ندارند و صرفا خوش گذران بودن و رها شدن از عقلِ نوعی را به طور موقت با نفس محسوس متحد کرده اند تا به تعبیری خود را اسیر قاعده و قانون نکنند. خوش باش چون روزگار می گذرد خواهی نخواهی ! کیفیت فدای کمیت شده است.
خانواده ها مجاز به چند وجهی شدن را ، آزادی و ظاهرا اخلاق متمدن می پندارند . لذا سرگردانی از موقعیت ، شدیدا در اضطراب هایشان مشهود است.
قیاس آرمان های تربیتی در سند تحول بنیادین با آنچه این چند ماه اخیر رقم خورد ، باور نکردنی ست. با کلید خوردن شبکه ی شاد، شاهکار خارق العاده ای در نظام تعلیم و تربیت و سیاست های قومی به جای اجتماعی شکل گرفت که رفتارعادلانه را حرام نمود و در نارسایی های مفهوم تضاد علم با فرهنگ عامه تأثیرات شگرفی را به ارمغان آورد. کارشناسان این حوزه نیز تنی به آب نزدند تا لااقل گرمای وجودشان را کاهش دهند. خود را به آب و آبمیوه بستند تا با تظاهر به بیماری و نیاز به استراحت، شانه هایشان را از بار امانت در وظیفه و مقابله با خطا مصون بدارند .
گزند قدرت طلبان ، تاوان سنگینی برای منتقدین و رهروان حقیقی راه دانش دارد. بچه ها در کوچه و خیابان و در تمام مهمانی ها و دورهمی ها حضور دارند و صرفا در مدرسه نبودن مشکلی را حل نمی کند.
چنانچه قوه ی ادارک مدیران دایره ی فرهنگ و بعضا ارشاد در اطمینان از تحلیل انتقادی از شبکه ی شاد و آموزش های مجازی و ملاحظه ی پرهیزدار از استفاده ی سایر شبکه های اجتماعی صرفا برای وفاداری به میدان مجادله و بی تفاوتی به صفات عالیه ی اعتدال اخلاقی ست ، قطعا نابودی سلسه مراتب تربیت در قابل ترین جامعه ی جوان امروزی را بی بهره دانسته و بی مهابا به تاراج اشتباهات مشاوران سست سپردند. تن دردمند صندوق ذخیره ی فرهنگیان این حال نزار را خوب درک می کند. خسته کننده تر آن است که رشته ی تمام تلاش ها برای حفظ مخالفت ها با جهل پنبه می شود. به چه قیمت؟ هیچ! فقط بگیر و ببر و لازم شد ببند.
جلسات مسئولان و مدیران مجازی هم برگزار شود خللی در نظام ارزشمندی آموزش و پرورش وارد نمی کند چرا که تصمیمات همواره در اتاق فکر چهار الی پنج نفره محقق می شود ولی فایده ی ارزشمندی که دارد این است که لااقل سر سفره های خویش می نشینند و در کانون گرم خانواده نان و ماستی را به جای هر روز کباب و جوجه میل می نمایند و کمتر دچار غلظت خون و فشار ناشی از کلسترول و اضافه وزن می شوند.
دانش آموزان حق دارند در کنار تفریح و نشاط ، به مطالعه ی تخصص ها و بهره گیری از علوم برای افزایش بار معلومات طبیعی ، تحت تعلیم باشند و لذا در جامعه ی ما دوری از محیط مدرسه عواقب جبران ناپذیری دارد. آن ناهار و شام های مفصل باید در مدارس برقرار شود تا فشار فقر و نداری هیچ کودکی را از یادگیری نرهاند.
سلامت روحی و روانی دانش آموزان و آموختن صحیح مهارت های زندگی و ارتقای رفاه اجتماعی ، با حذف مدرسه از سبد غذایی آنان ، کار خردمندانه ای نیست.
در این مورد نمی توان گفت چاردیواری اختیاری. چرا که فرزند من و شما زنجیره ی آینده ساز جامعه است.
حداقل تجربه ای که می توان از بیماری کرونا آموخت ، ارتباط ناگسستنی زنجیره ی انسانی ست. به من چه و به ما چه مساوی ست با مرگ عزیزان ما. لذا باید اجتماعی زیست و قوانین طبیعت و اجتماع نیز احترام گذاشت و این در سایه ی سواد عمومی و کاربرد تخصص های آموخته شده مهیا می شود.
در آموزش های مجازی ادبیات تربیتی به نمایش عینی در نمی آید. هرچند داشتن وسایل سمعی و بصری نوعی امکان مازاد برای بهبود آموزش است ، لیکن نمی تواند در ایفای نقش و بودن در دنیای واقعی جای حاضر بودن را بگیرد.
زمانی مسئولین یقه ی خود را برای بحث مدرسه محوری پاره کردند و به زمین و زمان جبر آن را در لوای سند تحول بنیادین به صورت کتاب و جزوه به خورد همه دادند ولی امان از امروز که معلوم نیست کجایند!
لیکن باز هم تأکید می نماییم که تعطیلی مدرسه عاقبت بی مدیریتی در تصمیم آنی برای غیرحضوری نمودن مدارس و ایجاد بستر سوء استفاده کوته فکران از سستی و تنبلی جامعه فرهنگیان در برون رفت از خلا اصلاحات و کنجکاوی برخی مسئولین در تفسیر چگونگی همراهی معلمان در فراموشی مباحث مالی و اقتصادی و نفع هر چه بیشتر وزارت خانه از اعمال احکام و ارسال امکانات لازم به مدارس است.
دانش آموزان اگر یادگرفته بودند که آزاد اندیش باشند ، به جای تردید در مشارکت توسعه ی فضای حضوری آموزش ، جهت سرگرمی تمام وقت خود را برای جابه جا کردن منبر این واعظ و آن واعظ ، صرف نمی کردند تا فقط دل مشغولی هایشان با چاشنی دولا و راست شدن بگذرد و در عوض آن میز و صندلی خود را در مدرسه گردگیری می کردند و در نقد جذابیت فضای مدرسه ، بهبود شیوه ی تدریس و فعالیت های پرورشی پژوهشی گام بر می داشتند. خانواده ها صرفا جان فرزندان خود را پیش چشم می بینند و از خداوند غافلند. به اطراف خود نگاه کنید و ببینید که واقعیت چیست!
دانش آموزان اگر به این حد از توانمندی و مهارت های تربیتی رسیده بودند فرشی که زیرپای جهل پهن می کنند تا کمی بخندند را بستر رسیدن به عرش کبریایی می نمودند و اجازه نمی دادند تحت عنوان حذف فیزیکی مدرسه ، ندای رستگاری از دل کسانی بیرون بیایدکه نفسشان از جای گرم بلند می شود و هبوط آنان از جایگاه رفیع اجتماعی را می خواهند. همین افراد روزی اشکشان را در می آورند و آن زمان برای تغییر دیر است.
تصمیمات ستاد مبارزه با کرونا ، در همزمانی با مناسبت های مذهبی تا بدان جا شفافیت عمقی خود را از دست می دهد که در طی دو هفته مانده به شروع مراسم ، آمار فوتی ها علی رغم واقعیت ، رفته رفته کاهش می یابد تا بتوانند برای بیان منظور ، حتی مغموم ترین افکار را به راحتی به خورد ملت دهند. وضعیت قرمز ناگهان سفید می شود و علی الظاهر جامعه به روال عادی باز می گردد ولی برای باز شدن مدارس و دانشگاه ها هنوز وضعیت آژیر قرمز فعال است. چرا؟ آیا علت مشخص نیست ؟
آیا نمی خواهیم حقیقت را با واقعیت منطبق کنیم؟
عده ای با تحریک دانش آموزان و خانواده های آنان برای طرد از مدرسه و تشویق به آنکه برای یادگیری هیچ وقت دیر نیست ، استراحت و آسایش معلمان از رنج ایاب و ذهاب و یا ناخواسته طلب معوقات ، مراقبت و ماندن در خانه جهت جلوگیری از بیماری کرونا را در گوش همگان زمزمه می کنند تا ذهن ها مشغول باشد. بخور بخواب یارمه خدا نگهدارمه. تعطیلی مدرسه عاقبت بی مدیریتی در تصمیم آنی برای غیرحضوری نمودن مدارس و ایجاد بستر سوء استفاده کوته فکران از سستی و تنبلی جامعه فرهنگیان در برون رفت از خلا اصلاحات و کنجکاوی برخی مسئولین در تفسیر چگونگی همراهی معلمان در فراموشی مباحث مالی و اقتصادی و نفع هر چه بیشتر وزارت خانه از اعمال احکام و ارسال امکانات لازم به مدارس است.
خوب می دانیم هدف نجات از خطر نیست ، بلکه تزریق برنامه های باب میل مسئولین و فراهم کردن میزگرد برای پهن کردن سفره ی احسان و نیکی و یا بهتر بگوییم ، بخشش و گذشت بی مایه از سوی فرهنگیان و خانواده های فرهیخته ولی دست خالی اند! هر چه تقاضا کمتر باشد ، طی کردن روال سابق آسان تر است.
خوب می دانند که شکم گرسنه دین و ایمان ندارد. پس با انداختن تاس ، شماره ی ترس را برای مردم و به خصوص والدین انتخاب نمودند تا به آنچه مدنظر دارند برسند. اگر امثال امیرکبیر امروز خون هم گریه کنند تحولی حاصل نمی شود. زنده آن ها که هیچ ، مرده یشان نیز تبعید می شود که نکند ذره ای بر آگاهی مردم افزوده شود.
در کوچه و بازار و هیئات مذهبی ، دانش آموزان حضور دارند. بیماری کرونا فقط با مدرسه ضدیت ندارد. به شعور دیگران احترام بگذارید و برای خود اندکی ارزش قائل باشید.
امتیازات شما در هر صورت محفوظ است . چه موافق طرح باشید و چه لال روزگار طی کنید. لذا تنها مأمن دانش آموزان را از آنان نگیرید.
شایستگی ما در عفو خداوند است. امید که از سر تقصیرات همه ی ما بگذرد و شرارت را از همگان دور کند.
مدارس را باز کنید !
می توانم با توجه به تجربه ام چه در دوران تحصیل خود و چه در مدت زمان اشتغال در این حوزه بگویم کسانی این کمپین را راه انداخته اند که دانش آموز نیستند ولی در جهت تحریک روحیه ی کاهلی دانش آموزان و دور ماندن از فضای علم و دانش تلاش می کنند.تنبلی کردن در افراد جامعه تزریق و نهادینه شده است. این را نمی توان منکر شد.
مدارس باید به صورت حضوری باز شوند و فعالیت های آموزشی و تربیتی به روال طبیعی خود بازگردند .
بچه ها در کوچه و خیابان و در تمام مهمانی ها و دورهمی ها حضور دارند و صرفا در مدرسه نبودن مشکلی را حل نمی کند.
این حاصل تفکرات سنتی و دور از تحقیق و علم پژوهی ست که تنها به دلیل ترس از بیمار شدن درِ مدارس را ببندیم.
در هیئات مذهبی در حال حاضر نوجوانان ساعت ها بیش از زمان مدرسه را در حال وقت گذرانی هستند و گمان می کنند که بی تفاوت بودن به مدرسه رفتن و استمداد به توجیه ، آنان را از بحران های پیش رو دور نگه می دارد. با مدرسه نرفتن آینده ی شغلی و رفاه اجتماعی حاصل نمی شود.
لطفا قبل از آنکه فجایع این اعمال بیش از کشته شدگان کرونا باشد ،
مدارس را باز کنید. والدین گرامی نگران نباشید مدرسه بهترین مکان برای فرزند شماست.
نظرات بینندگان
اما با دیدگاه شما نسبت به موضوع تعطیلی مدارس و کمپین مرتبط مخالف هستم به دلایل مختلف. یکی از مهمترین دلایل مخالفت با آن ، این هست که فکر کنیم این به خاطر تنبلی هست ناشی از نگاه تک بعدی به موضوع هست و سطحی هست. چرا که این نگاه اولین دیدگاه را به ذهن می آورد در حالی که می توان گفت هیچ انسانی یا حتی نوجوانی یا مادری و ... نمیخواهد یک سال از عمرش عقب بیفتد به هر صورت وقتی یک سال تعطیلی باشد آن فرد می فهمد که یک سال دیرتر دیپلم میگیرد و یک سال دیرتر به دانشگاه میرود و سر کار و ... پس اگر کسی که این کمپین را امضا میکند حتما به خاطر این نیست که تنبل هست .
قطعا بنده و سایر همکاران نگران مردم و بالاخص دانش آموزان که بعضا فرزندان خودمان نیز هستند بوده ایم. لیکن با این توجیه آینده ی فرزندانمان را خراب خواهیم کرد.
بسته بودن مدارس و رونق بخشیدن به ایده های نوستالژیکی که تنها مایه فخر ایده پردازان هستند ، نمی توان دنبال کیفیت بود.
از تعطیل شدن خیلی از مراکز نه تنها سود حاصل می شود بلکه هزینه های گزاف آن کاهش می یاید ولیکن تعطیلی مدرسه و دانشگاه یعنی فاجعه ای که در آینده ای نزدیک منجر به بلای خانمان سوز خواهد شد.
سلام
صدای معلم بر اساس اولویت ها و دیدگاه هایش گزارش می نویسد .
مطالبات در حوزه آموزش و پرورش فراوان است و متنوع ....
این رسانه در اختیار شما و دوستان دیگر برای نوشتن ، مطالبه گری و پی گیری مطالبات است .
شما هم قلم به دست بگیرید و بنویسید .
مگر معلم نیستید ؟
پایدار باشید .
ذکر چند نکته مهم است :
1- همان گونه که در شناسنامه این رسانه آمده است ، این رسانه یک رسانه تخصصی در حوزه آموزش است و هدف ما از تاسیس صدای معلم تاسیس و تثبیت تفکر انتقادی و فرهنگ گفت و گو است .
صدای معلم به فراخور و تناسب مسائل صنفی معلمان را بررسی می کند اما فراموش نکنید :
صدای معلم یک سایت صنفی محض مختص معلمان نیست .
نام رسانه هم تکلیفی برای ما در این جهت ایجاد نمی کند .
2- صدای معلم رسانه دولتی نیست و از بودجه بخش عمومی اسفاده نمی کند .
3- کسی که پس از 30 سال و بازنشسته شدن ؛ هنوز جرات نوشتن نام و مشخصات خود را ندارد و نمی تواند حتی یک گزارش ساده برای مطالبه ی خودش نگارش کند ؛ منطقی نیست از موضع " طلبکار " با دیگران برخورد کند .
پایدار باشید .
درود
سپاس از شما .
پیش تر هم در یادداشتم در مورد رسانه و آسیب های آن اشاره کردم که معلمان عمدتا وقتی مشکل شخصی و فقط در مورد خودشان و مطالبه شان پیدا می کنند و به عنوان آخرین چاره به " رسانه " مراجعه می کنند .
این ذهنیت و دیدگاه باید اصلاح شود .
معلمان به عنوان " گروه مرجع " جامعه باید در مورد همه مسائل آموزش و پرورش و به ویژه دانش آموزان و ... حساس بوده و پی گیر باشند .
شاید یکی از دلایل جبهه گرفتن جامعه در برابر معلمان همین موضوع باشد .
پایدار باشید .
سلام
پاسخ دو نظر شما را یک جا تقدیم می کنم :
1- بنده خودم معلم هستم و در ضمن خانواده ما هم خانواده فرهنگی هستند.
موضوع مهم تر آن که ؛
" آموزش " جزء علاقه درجه نخست من است .
دوست عزیز !
شما هم می توانید مثل من وقت گذاشته و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز " سایت " با هر اسمی بگیرید و هر گونه سلیقه و میل خودتان است مطالبات خود و سایر دوستان را پی گیری فرمایید .
( قبلا هم گفتم ؛ صدای معلم رسانه دولتی نیست و از بیت المال استفاده نمی کند .
بهتر است این لحن طلبکارانه خود را در مورد رسانه هایی به کار گیرید که از بودجه عمومی استفاده می کنند و مسائل خود و جناح سیاسی شان را پی گیری می کنند و به کسی هم پاسخ گو نیستند . )
من هم در کنار شما خواهم بود اما حقی ندارید که برای دیگران تعیین تکلیف کنید .
2- این ادعای شما در مورد عدم انتشار " بیشتر نظرات " دروغی بیش نیست .
یک معلم حرفه ای و صادق هیچ گاه دروغ نمی گوید .
3- پیشنهاد می کنم کتاب زنده یاد ضمد بهرنگی با عنوان " کند و کاو در مسائل تربیتی ایران " را حتما مطالعه فرمایید .
4- بازنشستگی به معنای " پایان راه " نیست .
من و دوستان هیچ گاه ادعای " برتر بودن " نداشته ایم.
اگر هر گروه و طبقه و قشری در جامعه جایگاهی ندارند پیش از فرافکنی و انگشت اتهام گرفتن به سوی دیگران نخست آن را به سوی " خود " بچرخانند !
این به " حل مساله " کمک بیشتری خواهد کرد .
با احترام
پایدار باشید .
تا وقتی فرهنگیان در رخوت و سنگینی بگذار بقیه بدوند بالاخره برای ما هم آنچه بخواهند اتفاق می افتد بر دوش فعالان عرصه بیفتد ، انتظار نداشته باشید تغییری در روند تحولات رخ دهد.
فرهنگیان تنها به تعامل با شرایط فکر می کنند . از تغییر بیزارند.
لذا وقتی آموزش حضوری به مجازی تغییر می کند ، آن را فرصتی برای استراحت بیشتر و رهایی از دغدغه های آموزش می دانند و خوب می دانید که چگونه این نوع تدریس را هم سپری خواهند کرد.
شما عزیز بازنشسته ، چند بار تاکنون حاضر شدید صدایتان را برسانید که وزارت آموزش و پرورش باید در ید خاک خوردگان کلاس و مدرسه باشد و چنانچه غیر آن است ، زیر لوای آنان کار فرهنگی نخواهید کرد؟
قبل از آنکه حقی از شما ضایع شود ، چگونه جلوگیری کردید از اینکه به عنوان معلمی شغل انبیاست، کار را از همگان بکشند و دستمزدشان را ارمغانی برای دیگران بدانند؟
جلوی بیهوده گویی های کدام معاون و مسئولین را در مقابل زیاده گویی حقوق معلمان گرفتید که در رسانه ها تا این حد ارج و منزلت یک معلم را تنزل ندهند و دست آخر چون گدایان ، سکه ای در دستشان نیندازند؟
انتظار داریم از عملکردهای خود نیز اندکی بازگو کنید. رسانه در حد توان خود اطلاع رسانی می کند ، ولی حتی فرهنگیان عزیز به خود زحمت نمی دهند ، مطالب بیش از سه خط را مطالعه کنند ،
چگونه می توان آنان را هماهنگ نمود که قابلیت ها و اولویت ها را چگونه دسته بندی کنند؟
سلام
امید به آینده است این توانایی را به انسان می دهد که بایستد و هدفش را دنبال کند.
متاسفانه من بازنشسته ی ایستاده و حق خواهی را که محکم سر حرفش مانده باشد را هنوز نیافته ام که خبر را بر مبنای زحمت مقاومتش تنظیم کنم.
معرفی نمایید دنبال می کنم
وقتی بازنشستگان به چیزی غیر از همت خودشان توسل می جویند ، انتظار دارید من حلقه ی متوسلین را خبرساز کنم؟
من به عنوان یک خبرنگار حوزه ی آموزش و پرورش همت خود شما یا هر گروه دیگری را به عنوان پیگیری منعکس می کنم.
امیدوارم خبرنگاران حوزه ی سیاسی هم حلقه ی متوسلین را دنبال کنند.
شما روزگاری معلم بوده اید.
راه و چاه جلوی فرزندان این مملکت گذاشته اید.
الاننباید به چه کنم باشید
کمی تامل کنید راه را می یابید
فرهنگیان تنها به تعامل با شرایط فکر می کنند . از تغییر بیزارند.
شما از قول چه کسانی و با کدام مجوزی چنین قاطع سخن می گویید.
حدی برای خود قائل شوید.
سلام
بنده این جمله را با توجه به رفتار عینی فرهنگیان و سکوتشان حتی در برابر تضضیع حقوقشان عنوان کردم. خلاف آن را با نمونه ای پذیرا هستم.
می نمایید؟ خیلی از معلمان در کلاس درس خود از باروت خطرناک ترند.
اهانت هم حدی دارد.
هر چند اپلیکیشن شاد هنوز نتوانسته بستر مناسبی را برای این شیوه آموزشی نو ظهور فراهم کند
بنده خود معلمم
نیازی به منفعت طلبی نیست. با تمام احترام به بیگاری کشیده ها در آموزش و پرورش و صرف نظر از بیگاری کش ها در سیستم ، تمام نگاه من در این بی مدیریتی فرزندان این سرزمینند که می بینم زیاد غصه می خورند و این سر خوردگی ها آنان را از ایران بیزار می کند.
مخاطرات بسته بودن مدارس زیاد است.
چه برای مدرسه رفتن و چه نرفتن
و چه برای چگونه رفتن
و چه برای چگونه در مدرسه عمل کردن
چگونه حضوری و چگونه غیرحضوری؟
سبدی از چگونگی و انتخاب و اقتضایی عمل کردن و نه نسخه واحد پیچیدن!!
روزی دوتاست یکی آنکه تو میجویی و یکی آنکه تو را جوید!! هنگامی که عذاب خدا فرود آید، راههای روزی محدود آید و چه سخت است مجازات بدکرداران و آزمایش نیکوکاران!
اگر والدین و مدرسه رفتار درست را بدون برگشت پذیری به ذره ای خطا انجام دهند ، کودکان دچار دوگانگی نمی شوند و به خوبی با شرایط ارتباط برقرار می کنند.
این را از آن جهت به شما عرض می کنم که بنده به عنوان یک معلم ، یک سال تمام را تنها به مهارت محوری و اخلاق تربیتی گذراندم و نتیجه ی مطلوبی نیز بدست آوردم.
همه ی ما خوب نی دانیم که آموزش و مرورش هیچ امکاناتی ندارد. چانه زنی برای تخصیص منابع هم تاکنون موفق نبوده و هر چه بودجه تصویب شده باز در جیب حواشی آموزش و پرورش رفته است.
تعطیلی مدارس یعنی رسیدن هر چه بیشتر خواسته های همان افراد سودجو.
مدارس باید باز شود و آموزش و پرورش با فشار روانی خانواده ها ملزم به ارائه ی بودجه موجود برای دانش آموزان شود.
آموزش و پرورش فقیر نیست.
حتی در محروم ترین مناطق می تواند بهترین توسعه را داشته باشد.
من و شما نباید اجازه دهیم از ناآگاهی خانواده ها و ترس از ورود به مدرسه ، آینده فرزندانمان را نابود کنند.
مدارس باید باز شوند .
شجاعت به خرج دهند با عقل و منطق به میدان بیایند.
چند نفر پشت سرش ایستادند.
الان کجاست؟
همه ی ما خوب می دانیم که آموزش و پرورش هیچ امکاناتی ندارد. چانه زنی برای تخصیص منابع هم تاکنون موفق نبوده و هر چه بودجه تصویب شده باز در جیب حواشی آموزش و پرورش رفته است.
تعطیلی مدارس یعنی رسیدن هر چه بیشتر خواسته های همان افراد سودجو.
مدارس باید باز شود و آموزش و پرورش با فشار روانی خانواده ها ملزم به ارائه ی بودجه موجود برای دانش آموزان شود.
آموزش و پرورش فقیر نیست.
حتی در محروم ترین مناطق می تواند بهترین توسعه را داشته باشد.
من و شما نباید اجازه دهیم از ناآگاهی خانواده ها و ترس از ورود به مدرسه ، آینده فرزندانمان را نابود کنند.
مدارس باید باز شوند .
راستش من از اول هم با این جنجالهای دلهره آور و ترسناک که نسبت به این بیماری ایجاد شده است مخالف بودم و هستم، خدمت شما عرض کنم که این بیماری خیلی وقت پیش به کشور ما آمده است و این علائم را من در تابستان سال گذشته در چندنفر دیدم که یکی از آنها بیمار دیابتی بود و حتی خود من هم بمدت کمتر از دو روز درگیر این بیماری بودم، ولی بهرحال همه ی ما بهبود یافتیم، اگر به آمارها نگاه کنید درصد بهبود یافتگان بسیار بالا است و درصد کشته شدگان کمتر است یعنی نیمه پر لیوان را نمیبینیم، اما متاسفانه حتی رئیس جمهور بلندگو بدست گرفته و بی پرده میگوید بیست و پنج میلیون ایرانی در معرض کرونا هستند و ...؟؟!! این در حالی است که در کل دنیا بیست و سه میلیون بیمار شده اند؟!!؟
با سلام و احترام
یک معلم حقیقی که به همه ی جوانب فکر می کند با این تندی از روشی که خود نمی تواند نتیجه اش را به نحو احسن ببیند و کتبا بنویسد و زیرش را امضا کند ، اینقدر با تند مزاجی دفاع نمی کند.
من برای مخالفتم با آموزش مجازی و شبکه ی شاد تحقیق کرده ام.
در دنیا هم دولتمردان به نظر معلمان احترام می گذارند.
فقط یک پرسش از حضورتان دارم.
چرا مدارس باید باز و تدریس بصورت حضوری باشد؟! در حالی که طبق گفته وزیر علوم ، ترم اول کلیه دانشگاه ها 100% بصورت مجازی خواهد بود!!!! و اساتید محترم بصورت غیرحضوری تدریس خواهند کرد؟ آیا تفاوتی بین ارزش زندگی یک معلم و یک استاد دانشگاه وجود دارد؟! مسلما پاسخ "خیر" می باشد. پس اگر وجدان تان ناراحت می باشد که باید تدریس حضوری باشد، قاعدتا باید تدریس در دانشگاه ها که دانشجویان با توجه به سن شان قادر به رعایت موارد بهداشتی هستند ، در اولویت باشد. منتظر پاسخگویی تان در همین صفحه می باشم.
بنده یک معلمم و در حوزه ی آموزش و پرورش فعالیت دارم. دانشجویان و انجمن های دانشجویی تلاش کنند تا دانشگاه ها بازگشایی شود.
اساتید دانشگاه امکانات بیشتر و شرایطی بهتر از معلمان دارند و بر کسی پوشیده نیست. اما الزام آموزش رایگان و اجباری در آموزش و پرورش اهمیت بیشتری دارد.
چنانچه وزارت علوم حاضر به مصاحبه و شفاف سازی باشند ، این حوزه را نیز به چالش می کشم. اگر گزارشی در این باره نیست به دلیل آن است که با رسانه همکاری نداشته اند.
شما چه تضمینی میدین که تو مدارس پروتوکل بهداشتی رعایت بشه و جان فرزندان ما حفظ بشه؟؟؟
اصرار عجیب سایت شما برای آموزش حضوری چیه؟! بچه من حتی یه سال هم بخاطر حفظ جونش مدرسه نره به هیچ جای دنیا برنمیخوره. اصلا آموزش مجازی هم نذارن.
برای بنده اولین و مهمترین چیز سلامت بچههامه.
سلام
نگرانی های شما قابل درک است .
بنده چه تضمینی باید بدهم ؟ مگر وقتی شما و سایرین به مسافرت ، مهمانی ، خرید و... می روید از دیگران تضمین می خواهید ؟!
در ضمن در این مورد مخاطب شما باید مسئولان آموزش و پرورش باشند که وظیفه شان آماده کردن مدرسه برای آموزش مناسب است .
همه جا اصل بر آموزش حضوری است و آموزش غیرحضوری مکمل است .
در کشور ما به رسم معمول ، سرنا را از سر گشادش می نوازند !
بنده هم به عنوان یک معلم و یک شهروند حرف خود را می زنم .
شما هم می توانید آن را نقد کنید .
دانش آموزان باید مهارت های زندگی را در کلاس و مدرسه یاد بگیرند .
البته بنده اجباری نمی کنم .
شما هم می توانید در صورت تمایل و مانند مادر " توماس ادیسون " فرزند خود را در خانه آموزش دهید !
پایدار باشید .
سلام
اگر شما چنان قابلیتی را در خود و خانواده و فرزند خویش می بینید که به مدرسه نرود و خود معلمش باشید مشکلی نیست.
تضمین هم نمی خواهد.
خود شما ضامنش باشید.
ولی اگر از من ضمانت می خواهید، به شما می گویم که اگر به جای صرفا نمره ی خیلی خوب و یا بعضا بیست ، آموزش های ارتقای مهارت های زندگی و رفاه را از مولفین کتاب ها و مدرسین حوزه و دانشگاه و معلمین مدرسه خواسته بودید اکنون فرزند شما مهارت های لازم را برای مقابله با مخاطراتی چون کرونا داشت.
آنقدر مسائل خطرناک تر از کرونا در جامعه داریم که چشم ها بر روی آن کاملا بسته است.
اولیای گرامی فقط به فکر معدل بالا، رتبه ی برتر دانشگاه ، داشتن بهترین شغل،خانه و بهترین همسر برای فرزندان خویشند و این آرزوهای خود را برای کودکشان از ابتدا تداعی می کنند. ولی به وی اجازه نمی دهند که برای حفظ بقا خود تلاش کند.
من تضمین می دهم که اگر شما به سلامت روح و روان فرزندنتان به خوبی توجه کنید ، با کرونا هم خوب زندگی می کند.
معلم ایرانی
درود
نظر شما پیش تر منتشر شده بود اما بخش " کامنتیگ " مشکل فنی داشت و منتشر شده است .
بابت تاخیر ، عذرخواهی می کنم .
پایدار باشید .
پیش می آید .
مهم این است ؛ هر کسی در هر مقامی اشتباه کرد ؛ عذرخواهی واجب است .
حتی از نان شب !
پایدار باشید .
علاوه غیر از کنیا کجا مدرسه رو تعطیل کرده؟ اومدیم تا ده سال کرونا بود تا دهسال تعطیلش کنیم؟ کدوم بچه تو خونه نشسته الان تو بازار بچه نیست؟ تو پارکها بچه نیست؟ تو اتوبوس، مترو، تفریگاه ها، مطب دکترا، تاکسی، تو کوچه، شهر بازی، تو کلاسهای آموزش بورس کرونا نیست؟؟
کرونا را بلاخره همه می گیریم فقط باید رعایت کنیم تا از نوع خفیفش بگیریم
بچه ها برن مدرسه چه کنن؟
تو خونه بمونن بهتره
همین که درس نخونن آموزش رایگان میشه
اونوقت اصل آموزش رایگان اینطوری رعایت میشه
حیف نیست پولاشونو بدن اجانب موبایل و ... این ناجور چیزا رو بخرن ؟!
آمار مبتلایان 3168 نفری دانش آموزان و معلمان و خانواده هایشان را فقط در استان اصفهان در نظر بگیرید. (خبرگزاری ایرنا)
و ببینید همان حماقتی که وزیر بزرگترهاش در مورد محرم کردند، همان حماقت را ماها با موافقت مون انجام میدهیم. موافقت برای حضوری برگزار شدن کلاس های آموزشی.
نکته سوم؛ به باور من مدرسه ما ایرانی ها، کارکرد اصلی خودش رو از دست داده و به قول خودتان چه نتیجه ای حاصل کرده ایم و چه چیزی رو برای دانش آموزان مون به ارمغان آورده ایم! همان بهتر که مدرسه ها بسته شوند و مردم خودشان برای فرزندان شان برنامه ریزی کنند
برت مدرسه چه کنن؟
همون بهتر که بچه ها تو خونه بمونن خونه داری و کار باباشون رو یاد بگیرن