به نظر می رسد هنوز در آموزش و پرورش ، تعریف دقیق و واضحی از مدیریت وجود ندارد.
به راستی ! مدیر واقعی کیست و باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟ آیا همه ی کسانی که عهده دار سمت مدیریت اند، واقعا مدیرند؟ با چه فاکتورهایی به سمت مدیریت نائل می شوند؟ انتخاب مدیر براساس رابطه است یا ضابطه ؟ آیا شایستگی و توانایی لازم برای مدیریت دارد؟
این روزها که بازار مدیران مدارس برای انتخاب معلمان برای تدریس در مدرسه گرم است، سوالات فوق و مشابه آنها سخت ذهنم را درگیر کرده که حاصل این سرمشغولی ها را دراینجا بیان می کنم.
گمان می کنم متاسفانه از آموزش و پرورش جز نام نمانده است و سال های سال با افکار فرسوده و کهنه دست به گریبان است.به ویژه از زمانی که سیاست بر آن حکم فرمایی می کند. آموزش و پرورش جایی شده برای سیاست بازی های این و آن. رزمگاهی برای نبرد جناح های مختلف که هرگونه فرصت را برای معلمان دلسوز می گیرد.به همین علت نه شاهد آموزش درست و نه شاهد پرورش صحیح هستیم. راستی ! در مدرسه به دنبال چه چیزی هستیم؟ آیا دراین مدارس مردان و زنانی می سازیم که در مقابل اندیشه های پلید میهن سوز ایستادگی کنند؟ آیا فردای جامعه با تربیت این دانش آموزان ساخته می شود؟ با انتخاب کدام مدیران می توانیم زمینه ی رشد و شکوفایی مدارس را فراهم کنیم؟
متاسفانه از گذشته تاکنون مدیران خوب و مطلوبی برای آموزش و پرورش و مدارس انتخاب نکرده ایم.
دلیل این مدعا اوضاع نامساعد بسیاری از مدارس ماست.
به راستی ! از مدارس چه می خواهیم و چه انتظاراتی باید از مدارس داشته باشیم که در آینده ای دور و نزدیک شاهد ثمره ی آنها باشیم؟
متاسفانه در طول دهه های گذشته تاکنون انتخاب مدیران آموزش و پرورش و مدارس از روی آگاهی و تخصص صورت نگرفته و اغلب شدیدا تحت تاثیر بازتاب های سیاسی بوده است. از این روی آموزش و پرورش ما سیاست زده است. آموزش و پرورش برای آن که بتواند متحول شود باید در بادی امر خود را از چنبره ی سیاست برهاند تا مدیران لایق و شایسته ای برای خود برگزیند.
غالب مدیرانی که در آموزش و پرورش و مدارس مشغولند، خواسته یا ناخواسته بیش و کم ویژگی های زیر در آنها وجود دارد که موجب عقب ماندگی این نهاد بزرگ می شود :
* عدم خلاقیت و نوآوری در مدیران
* حضور خنثی و غیرموثر آنها در روند مدرسه
* داشتن افکار سنتی و ناکارآمد
* رفتار آمرانه و تحکم آمیز با عوامل اجرایی مدرسه
* دخالت در همه امور نه مدیریت و نظارت مخصوصا در کار معلم و مشاور مدرسه یک مدیر مدبّر از معلمانی استقبال می کند که روحیه ی نقدگرایانه در آنها وجود دارد و فرصت انتقاد را به دیگران می دهد.
* نگاه عاقل اندر سفیه داشتن مدیر
* اقدامات قالبی و کلیشه ای
* نان به نرخ روز خوردن آنها
* برپایی جلسات فرمالیته شورای دبیران و مشابه آن
* شیوه ی روتین و تکراری هر روزه مانند حضور غیاب معلم و دانش آموز، اجرای برنامه صبحگاهی و زنگ کلاس و تفریح
* پاسخ گویی به بخش نامه های غیرموثر و ناسودمند
* اِعمال صرف سلایق شخصی و اداری در امور مدرسه
توجه خاص به موضوع عمرانی بنا و غفلت نسبت به مسائل مهم
* تملق و چاپلوسی مافوق برای حفظ و بقای پُست مدیریت
* تعلق خاطر شدید به عنوان مدیریت که جز سفله پروری نیست
* رعب و ترس در پرسنل جهت انگیزش آنها
* ترجیح این بر آن و تفاوت گذاشتن بین معلمان
* کمبود شخصیت در نقش مدیریت و به نوعی خودشیفتگی در مقام مدیریت
* محدودبینی و سطحی نگری
* نداشتن درک درست از معلمان خود
طبیعی ست که مدیر آموزش و پرورش و یا مدیر مدارس با چنین ویژگی هایی راه هرگونه پیشرفت و ترقی را مسدود می کند.
بنابراین مدیر واقعی کسی ست که نه تنها از ویژگی های یادشده دوری می ورزد که صفات و خصوصیات زیر در او وجود دارد و او را از همتایان و همانندان متمایز می سازد :
* مدیر آگاه و کارآمد هرگز خودش را در دفتر کار محبوس و پنهان نمی کند.
* مدیر موفق و دور اندیش برای خود برنامه و نقشه ی راه دارد.
* او در برابر سخنان تازه و نو ولو به زیان او باشد از خود مقاومت نشان نمی دهد.
* مدیر محبوب و مطلوب ، دلسوز، آرام و صبور، اهل مشورت و مفید و موثر است.
* برنامه ریزی عالمانه و منطقی جهت تحقق اهداف عالیه مدرسه.
* انتقاد پذیری و قبول اشتباهات خود و عذرخواهی از طرف صحبت.
* صداقت در گفتار و کردار و تحقق وعده ها
* نظارت هوشمندانه بر مدرسه
* ایجاد روحیه مشارکتی در مدرسه
* داشتن برنامه ای مدون و راهبردی در مدرسه
* درصدد حذف فرهنگ تملق و چاپلوسی در مدرسه است
* رعایت برابری میان معلمان و حرمت و احترام آنها
* زدودن اندیشه ها و عادات کهنه و فرسوده
* تصمیم گیری های درست و مدبرانه
* حس مسئولیت پذیری همه جانبه
* برقراری ارتباط صحیح و محبت آمیز با پرسنل خود
* تفکر سیستماتیک و نظام مند.
* تخصص و آشنایی کافی با مفاهیم مدیریت
* اجتناب از روحیه ی خودکامگی و دیکتاتوری و ایجاد همگرایی میان معلمان
* رای زنی و مشورت با معلمان در پیشبرد اهداف مشترک
* نگاه خلاقانه و نوآورانه به موضوع آموزش و پرورش
* عدم اصرار بر حفظ پُست و مقام به هر قیمتی.
* شجاعت در بیان حقیقت در مدرسه
علاوه بر همه ی اینها یک مدیر مدبّر از معلمانی استقبال می کند که روحیه ی نقدگرایانه در آنها وجود دارد و فرصت انتقاد را به دیگران می دهد.
ضمنا این مدیر ، دوراندیش ، بزرگ منش، اخلاق مند ، حرمت شناس ، اندیشمند، تحلیل گر، وقت شناس ، متواضع ، تجربه اندوز ، فرهنگ مند، عدالت محور، جذاب ، عادت زدا، روان شناس، نرمخو ، حقیقت مدار است و با نگاه متخصصانه ی خود راه هرگونه سودجویی و کج اندیشی را بر دیگران می بندد.
خلاصه آن که مدیر ایده آل مدیری ست که با این ویژگی ها کاملا از دیگران متمایز است و همه او را برازنده و شایسته ی مدیریت می دانند.
سوال من از گردانندگان آموزش و پرورش آن است که چرا مدیر آموزش و پرورش و نیز مدیر مدارس نباید از سوی معلمان انتخاب شود و از طرف معلمان مورد ارزشیابی قرار نگیرد؟ اگر انتخاب و ارزیابی دو طرفه باشد ، قطعا سودمندتر است.
نکته ی پایانی آنکه از میان بایدها و نباید های پیش گفته ، چند درصد از مدیران ما مشمول بایدها و چند درصد آنها مشمول نبایدها هستند ؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
من سالها بود که دغدغه درونی وجودم را آزار می داد و از اینکه می توانستم در آموزش و پرورش منشا اثر باشم ولی فرصتش را پیدا نمی کردم ناراحت بودم . وقتی بخشنامه انتصاب مدیران ابلاغری شد یکی از دوستان از من درخواست کرد که با او در مدرسه اش به عنوان مدید همکاری کنم . آموزش و پرورش گفتند باید در آزمون انتصاب مدیران شرکت کنی . به لطف خدا هم در آزمون آنلاین و هم در مصاحبه علمی حضوری به عنوان نفر اول قبول شدم . با خود می گفتم حالا که صلاحیت علمی و دانش من برایشان احراز شده حتما از من می خواهند که کمکشان کنم و لااقل کاری که مدیر آموزش و پرورش می آ انست انجام دهد به عنوان عضو اتاق فکر یا مجمع مشورتی از من هم دعوت کنند . اما دریغ از حتی تبریک لفظی که بدانم مدیر به دانش و ... اهمیت می دهد . دوست عزیز تا سیاست زدگی است باید لابلای تصمیمات نسنجیده و غیر علمی افراد ناکارآمد پوسیده شویم
بسیاری از گزارش های مدیران خلاف واقع است