بحران کمبود معلم حداقل تا سال 1404 را میتوان نمادی از شلختگی، ناکارآمدی و مدیریت جزیرهای و روزمره در آموزش و پرورش دانست؛ وزارتخانهای که قرار است براساس سند تحول بنیادینش، در افق 1404، ترسیمگر ایرانی توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویتی اسلامی، انقلابی، الهامبخش جهان اسلام همراه با تعاملی سازنده و مؤثر در عرصه روابط بینالمللی باشد.
در مواجهه با چنین چشماندازی از آیندهای که چندان هم دور نیست، این پرسش راهبردی مطرح است که دستگاه مادری که هنوز در رفع نیازهای اولیه درونیاش درمانده است، چگونه و با چه سازوکاری میخواهد یا میتواند از عهده چنین ماموریتی برآید؟
در اینجا و داخل پرانتز میتوان به بحث استراتژیک «توسعه انسانی و آمایش سرزمین» اشاره کرد. « در برنامه آمایش سرزمین، ما با 3 پروسه از رابطه انسان، فضا و فعالیت روبهرو هستیم. با آنکه هیچ بخش از فرایند توسعه نباید جدای از سایر بخشها تحقق یابد، ولی در بخش توسعه اجتماعی و فرهنگی، بیش از هر چیز بر «توسعه انسانی» تأکید شده است. »
با وجود آن، مسئولان در ردههای مختلف، آموزش و پرورش را «نهاد حاکمیتی» مینامند اما پرسش اینجاست که تا چه میزان به سهم آموزش و پرورش در این آمایش و نقش آن در توسعه انسانی توجه شده است؟
با اینکه ماده خام و اولیه آموزش و پرورش «انسان» است اما هنوز و براساس گفتههای مسئولان پیشین و فعلی این وزارتخانه، فاقد «سند جامع نیروی انسانی» است.
درواقع نخستین مشکل در آموزش و پرورش آن است که مدیریت منابع انسانی که یک موضوع راهبردی و بسیار مهم در علم مدیریت آموزشی است، هنوز و پس از گذشت 4دهه بهصورت عینی، غیرشعاری و عملیاتی تعریف و تبیین نشده است.
مهمترین کاری که به گفته معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش برای مدیریت سونامی کمبود معلم تاکنون انجام گرفته است، تشکیل کارگروهی در سال 1398 با دستور وزیر آموزش و پرورش و موافقت آقایان نوبخت، رئیس سازمان برنامه و بودجه و انصاری، رئیس سازمان امور اداری و استخدامی است که در حال کار کردن بر این موضوع است تا در درجه اول کمبود معلم را بهصورت کامل شناسایی کند.
بهنظر میرسد سازمان امور اداری و استخدامی کشور بر این باور است که فرمول بهینه و چابک و بهرهور در آموزش و پرورش رعایت نشده است و حتی این وزارتخانه در برخی موارد مازاد نیرو هم دارد؛ ضمن آنکه قانون گفته است تمام دستگاههای اجرایی ازجمله آموزش و پرورش به ازای هر سه خروجی یک ورودی میتوانند داشته باشند. در سوی دیگر این ماجرا مسئله «بودجه و اعتبارات» مطرح است. این وزارتخانه همواره از «کسری بودجه مزمن» رنج برده است و هیچگاه تناسبی میان بودجه عملکرد و بودجه مصوب برقرار نبوده است؛ بهعنوان مثال در لایحه بودجه۹۹، مبلغ ۵۷هزار و۱۲۲ میلیارد و ۷۷۷میلیون و۷۰۰ هزار تومان پیشبینی شده بود که این مبلغ با احتساب اعتبارات تملک دارایی سرمایهای و ردیفهای متفرقه به ۶۲هزار و۳۹۷ میلیارد تومان میرسید.
بهترین وضعیت این بود که دولت با پیشبینی نرخ تورم حداقل باید 25 درصد بودجه آموزش و پرورش را برای سال۹۹ افزایش میداد تا به رقم ۶۷هزار میلیارد تومان برسد که این اتفاق رخ نداد.
نتیجه چنین وضعیتی در وهله اول پرداخت نشدن مطالبات معلمان حقالتدریس یا تعویقهای طولانیمدت خواهد بود و وزارت آموزش و پرورش برای جبران کسری معلم مطابق رویهای که سالها آن را انجام داده است نسبت «دانشآموز به معلم» را افزایش خواهد داد که از مهمترین عوارض آن افت محسوس کیفیت آموزشی در مدارس دولتی خواهد بود.
با توجه به آنکه اکثریت بودجه آموزش و پرورش را «هزینههای پرسنلی» تشکیل میدهند بهنظر میرسد ارادهای در این وزارتخانه و نیز نهادهای بالادستی برای جذب، تربیت و نگهداشت «معلم حرفهای» مشاهده نمیشود؛ چراکه هزینههای تعریف و احصای معلم حرفهای که مهمترین نیاز روز آموزش و پرورش ایران برای خروج از بحران «ناکارآمدی» است، بالاست.
برآیند منطقی این موازنه روی آوردن این وزارتخانه و نهادهایی مانند سازمان برنامه و بودجه و حتی مجلس به جذب معلمانی است که کمترین هزینه را برای این وزارتخانه داشته و بتوانند با کمترین حقوق و انتظارات قانونی و شهروندی و به امید یافتن روزنهای برای استخدام دائمی در این وزارتخانه پهنپیکر و کوچکسر فقط کلاسهای خالی را پر کنند و در این گذار مسئولان هم در مظان بیکفایتی و ناکارآمدی قرار نگیرند.
تنها معیار برای ورود و جذب اینگونه معلمان هم، گذشتن از سد نهادهایی مانند حراست و گزینش است که برای آنها نیز عمدتا معیارهای ایدئولوژیک و سیاسی مطرح بوده و خیلی بهدنبال پیدا کردن و گزینش معلم حرفهای نبودهاند.
نظرات بینندگان
واقعا مسئله ای بسیار مهم هست. خیلی وضع شلخته این ارگان دارد. و تبدیل به یک بنگاه برده داری شده. و اصلا در جهت منافع ملی حرکت نمی کند.
به نظر آموزش و پرورش با فرصت سوزی های بسیار، هیچ عزم جدی برای تربیتِ معلم حرفه ای ندارد. همین حالا که بهترین فرصت برای تعلیم و تجهیز معلمان به مهارت ها و فن آوری های متناسب با آموزش های غیر حضوری برای سال تحصیلی آتی است جز چند ضمن خدمت ایدئولوژیک! مانند آموزش حس مذهبی در کودکان ( ۱۴ ساعت ) و یا ترویج فرهنگ نماز ( ۱۶ ساعت ) و یا آموزه های مفاهیم اسلامی در دانش افزایی امام عصر ( ۱۲ ساعت) و از این قبیل برگزار نکرده است.
ما معلمان نیاز نداریم که مسئولین برای یخچال نگاره ها ( به جای وایتبرد ) کف بزنند و هورا بکشند ما نیاز به آموزش های مؤثر و کاربردی داریم تا ارزشمند ترین سرمایه ی کشور یعنی کودکان و نوجوانان را به خوبی آموزش دهیم.
خانم رویا برزگر
سپاس از محبت و زحمات شما .
به نکات خوبی اشاره کردید .
واقعا چیزهایی که تحت عنوان " برنامه " در این وزارتخانه اجرا می شود تناسبی با نیازهای مخاطبان ندارد .
و به این می گویند " فشلیسم آموزشی " !
تعریف مسئولان از " یخچال نگاره ها " هم توجیهی برای بی کفایتی و بی برنامگی خودشان است .
پایدار باشید .
مدرس آزاد
جالب بود .
" معلم حرفه ای " رمز موفقیت و پیشرفت در نظام آموزشی است .
پایدار باشید .
به نظرم بیشترین جنایت را در حق آموزش و پرورش نمایندگانی انجام دادند که با سیاسی کاری و تصمیمات نسنجیده باعث شدند روزنه هایی برای ورود افراد ناکارآمدو بی سواد به آموزش و پرورش باز شود . تاکید می کنم باید تنها راه ورود به معلمی از طریق دانشگاه فرهنگیان باشد که تضمین کننده علم و تخصص و دانش حرفه ای معلمان ایجاد شود . نیروهای پیش دبستانی و نهضت سوادآموزی بیشترذین ظلم و اجچاف به آموزش و پرورش بود که در سالهای اخیر برای جذب رای انجام شد
سپاسگزارم .
دخالت نمایندگان مجلس در این زمینه قابل کتمان نیست .
اما در مورد دانشگاه فرهنگیان با شما هم نظر نیستم .
تربیت معلم باید توسط دانشگاه ها و دوره های مخصوص و تخصصی با تراز علمی قابل قبول صورت گیرد .
این روندی جهانی است و تشکیل کلنی های جداگانه و ایزوله برای تربیت معلم مبنای منطقی و علمی ندارد .
پایدار باشید .
قسمت عظیمی از رهایی از توهّم در آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت، وجود و حضور معلم شایسته (حرفهای) است ولیکن راههای رسیدن به آن انحصاری نیست!
بهترین و اصیلترین مقصود برای موفقیت در امر تعلیم و تربیت که همان رسیدن به معلم شایسته است، انحصار به یک شیوه ندارد!
همانطور که در فیلم مارمولک میگفت: راههای رسیدن به خدا یکی نیست!
آنچه مورد تدقیق است، بهترین محصول و بهترین راه است !!!
هدف بهترین محصول است با کمترین راه هزینه بردار! و این نگاه لازم و مقدمتاً بهینه نما نیز از یک تفکّر سیستمی ناقص سرچشمه میگیرد چون گاه بهترین محصول با هزینه کمتر بدست نمی آید؛ و موضوعِ آموزش و پرورش (تعلیم و تربیت) موضوع کیفی نیز هست و برابر با جابجایی یک تپه خاک با پول کمتر نیست !! علی الخصوص که علم برتر قابلیت نشر دارد!
ولی به اهلش یعنی سیستم اهل و افراد اهل!
آیا حرفهای ترین معلمها محدود به لمس دانشگاه فرهنگیان و تربیت معلمند؟!
و ...
نکته دیگر این هست که اگر به کشورهای خوب در زمینه آموزش نگاه کنیم دانشگاه معلم به آن شکل ندارند و این حتما دلیلی دارد. پس جبهه گیری شما بی دلیل هست. اون دکتری هم میگی شاید مشکل دیگری دارد.
یک دانشگاه فرهنگی بدون فکر و سوال کار میکند و خوشحال هست از ۱۸ سالگی کار داشته و ... و حتی به حقوق ناچیز خود شکایت ندارد
اما یک دانشگاهی نسبت به خیلی مسائل دید متفاوت دارد مخصوصا کسی که خارج رفته باشه و ....