از پایه های اولیه آموزش در مدارس در کتاب های ریاضی، آموزش تناسب است. به عبارتی انسان ها با مفهوم تناسب از همان ابتدا چه به صورت آموزش رسمی و چه به صورت آموزش اجتماعی و طبیعی آشنا می شوند.
ما در مفهوم تناسب یاد می گیریم که برای اینکه بدانیم در هر کاری برای اینکه بهتر انجام گیرد و نتیجه بهتر داشته باشد باید چه کاری انجام دهیم و چه میزان و به چه شکل کاری را انجام دهیم تا یک تناسب رعایت شود.
به طور مثال یاد می گیریم که برای درست کردن یک لیتر شربت، چه میزان و چه کیفیت آب، آبلیمو و شکر نیاز هست تا با هم مخلوط شوند. اگر یکی از این موارد کم یا زیاد از حد باشد؛ شربت ما کیفیت خوبی پیدا نمیکند و یا حتی قابل خوردن نمی باشد. به هر صورت اگر ناگزیر بر اجرای رتبه بندی معلم ها باشیم؛ می توان گفت که در کشورهایی مانند سنگاپور و یا ژاپن رتبه بندی ربط چندانی به حقوق نداشته است و در اصل حقوق معلم ها در بالاترین سطح حقوق و دستمزد در آن کشورها می باشد و معلم ها نیز از بهترین افراد جامعه انتخاب می گردند.
در بحث رتبه بندی معلم ها یا معلمان یا فرهنگیان سه جزء مرتبط و مشخص وجود دارد. یکی خود معلم ها و دیگری بحث رتبه بندی و آن دیگر خود سیستم یا ساختار آموزشی هست. اگر بخواهیم با مثال قبل مقایسه کنیم شربت را سیستم آموزش و آب را معلم ها و شکر را رتبه بندی در نظر می گیریم.
به این ترتیب اگر بخواهیم شرب خوب و با کیفیت به دست آوریم یعنی یک سیستم آموزش با کیفیت شکل دهیم نیاز داریم که تناسب ها را رعایت کنیم، و تناسب بین معلم و رتبه بندی ایجاد گردد یعنی آب و شکر به تناسب و با کیفیت باشد.
در تناسب بین آب و شکر تنها مقدار آن ها ملاک نیست بلکه تمام ویژگی های دو نسبت نیاز هست که رعایت شود یعنی زمانی که می خواهیم آن دو را با هم مخلوط کنیم نیاز هست که به طور مثال آب مورد نظر، آب شرب یا آب سرد یا آب بدون املاح باشد و شکر نیز لازم هست که یک شکر معمولی و یا ساخته شده از چغندر قند باشد و ..
در تناسب بین معلم و رتبه بندی و ساختار آموزش نیز نیاز است که مواد مورد نیاز، ویژگی های لازم را داشته باشند. به طور مثال یک معلم در وهله اول نیاز است که به صورت دقیق و مناسب گزینش شده باشد و یا اینکه دستمزد آن به قدری باشد که در رفاه کامل قرار گرفته باشد. و رتبه بندی به همین ترتیب نیاز است که به طور مثال به حقوق و دستمزد ربط زیادی نداشته باشد و یا بتواند در جهت کیفیت ساختار آموزشی حرکت کند نه افزایش حقوق زیرا اگر در جهت افزایش حقوق باشد از کارکرد اصلی خود خارج می شود و هدف به جای افزایش کیفیت، افزایش حقوق خواهد شد.
برای اینکه بدانیم یا بتوانیم شربت با کیفیت (ساختار آموزشی با کیفیت) ایجاد کنیم؛ می توانیم ببینیم دیگر کشورها چه حرکتی انجام داده اند و چه تناسب هایی را رعایت کرده اند.
در این بین کشورهای زیادی رتبه بندی را اجرا نکرده یا لازم ندیده اند مانند فنلاند و برخی کشورها که اجرا کرده اند به شکل خاصی می باشد.
کشورهایی که شربت خوب و با کیفیت ساخته اند مانند سنگاپور که سیستم رتبه بندی نیز دارد؛ باید دید چه شرایط و تناسب هایی را رعایت کرده اند یا به آنها رسیده اند تا این رتبه بندی اجرا شود و دیگر اینکه باید دید اصلا این رتبه بندی تاثیری داشته است یا خیر یا چگونه اجرا شده است.
به هر صورت اگر ناگزیر بر اجرای رتبه بندی معلم ها باشیم؛ می توان گفت که در کشورهایی مانند سنگاپور و یا ژاپن رتبه بندی ربط چندانی به حقوق نداشته است و در اصل حقوق معلم ها در بالاترین سطح حقوق و دستمزد در آن کشورها می باشد و معلم ها نیز از بهترین افراد جامعه انتخاب می گردند. پس قبل از اجرای رتبه بندی در ایران نیز نیاز است که دستمزد معلم ها به جایگاهی رسیده باشد که رتبه بندی به دستمزد ارتباط نداشته باشد. و رتبه بندی در جهات مختلف تنها باعث ایجاد کیفیت آموزشی گردد که این کیفیت از طریق راهنما شدن رتبه بندی مشخص می گردد.
اما در ایران آن طور که مشخص است بین فعالیت ها و تصمیمات و شرایط، تناسب ها رعایت نمی شود و این موضوع قطعا باعث مشکلاتی خواهد شد و شربت بی کیفیتی ساخته خواهد شد. و اگر رتبه بندی بدون ارتباط با دستمزد اجرا شود نه تنها سودی ندارد بلکه زیان های بسیاری خواهد داشت؛ مثلا ممکن است معلم ها انگیزه خود را از دست بدهند؛ چون رتبه بندی تاثیری بر حقوق آن ها و معیشت آنها نخواهد داشت چرا که همینک در ایران مشکل اصلی معلم ها دستمزد ناچیز و کم قیمت آنها می باشد و همین طور اگر رتبه بندی به حقوق ارتباط پیدا کند؛ باعث خواهد شد افراد امتیاز جمع کن، سریع تر به بالا برسند و افراد بی توجه به رتبه بندی اما فعال، از قافله عقب بمانند.
اگر بررسی گردد به هر شکل رتبه بندی نیاز به ظرف و پیش زمینه هایی دارد که در ایران در حال حاضر وجود ندارد و در صورت اجرای آن نتایج معکوسی به دست خواهد آمد. یکی از نمونه های چنین حرکت ها و تصمیمات نابخردانه، ایجاد سیستم سنجش کیفی در مدارس ابتدایی می باشد که این روش زمانی به اجرا درآمد که ظرفیت آن شکل نگرفته بود و همین باعث گردیده سیستم آموزش دچار مشکلات پایه ای گردد.
می توان گفت کشورهای توسعه یافته که به این حرکت دست زده اند بر اثر نگاه کردن به کشورهای دیگر یا بر اثر یک قانون (مانند قانون برنامه ششم توسعه و .. ) این کار را انجام نداده اند بلکه حرکت آنها به شکلی با توجه به شرایط بوده است و یا نیازی احساس می شده است. آیا در ایران چنین وضعی وجود دارد؟
در حال حاضر نیز معلم ها در جهت افزایش حقوق، در پی اجرای رتبه بندی هستند اما آنچه به نظر می آید معلم ها، در پی افزایش کیفیت نیستند بلکه در پی افزایش حقوق هستند زیرا حقوق و دستمزد آنها کافی و راضی کننده نیست. ولی در کشورهایی که رتبه بندی را اجرا نموده اند، هدف افزایش حقوق به هیچ وجه نبوده است. پس اگر معلم ها از رتبه بندی، توقع افزایش حقوق را دارند یک اشتباه است اما چرا این اتفاق می افتد ؟ چون ظرفیت و شرایط و تناسب ها رعایت نشده است. چون اول باید مشکل دستمزد معلم ها برطرف گردد و بعد به بحث رتبه بندی رسید. و این موضوع یکی از نیاز ها و تناسب ها و شرایط لازم هست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان