روز دریافت کارنامه است، دانش آموزان و والدین جمع شده اند تا کارنامه امسال را دريافت کنند. سال تحصیلی ٩٩-٩٨ که تقریبا نیمی از آن مجازی برگزار شد. در این جمع و هیاهو پدریا مادری با نگاهی معنادار رو به معلم می گوید:
«امسال که چیزی یاد نگرفتند. همه آزمون ها را هم که تقلب کردند و... »
معلم بقیه حرفها را نمی شنود. انگار صدای آن فرد چون موسیقی غم انگیزی در پس زمینه خاطرات این چند ماه آخر سال نواخته می شود. در سکوت جمع، نگاه حاضران و انتظارشان برای شنیدن پاسخ معلم، جا می ماند.
نگاهش روی کارنامه ای که به دست دارد خیره مانده. با این جمله تمام اضطراب هایش، شب بیداری ها، تلاش هایش برای تهیه محتوای مجازی و یادگیری نرم افزارهای لازم از گروه های همکاران، سردرگمی هایش در برابر سناریوهای متعدد سخنگوی وزارت، عدم همکاری خانواده ها، نبود زیرساخت ها، اعتراض ها و توقعات دائمی والدین، نگرانی هایش برای دانش آموزان محروم از آموزش مجازی یا دیرآموزان و... را از خاطر می گذراند و سوزشی عمیق در قلب خود احساس می کند.
از خود می پرسد چقدر در کارم موفق بودم؟ کارنامه خودم چه شد؟ قبول شدم یا رد؟ قوت و ضعف کارم در کجا بود؟ من که یک تنه پای آموزش مجازی ایستادم و با اقل آموزشها و امکانات در عرصه آموزش جهاد کردم، ای کاش امروز کسی با معیار مشخص به من کارنامه می داد و ملاک برداشت عجولانه و غیرکارشناسی بعضی والدین نبود.
ای کاش آزمون هایم آن قدر اعتبار داشت که بتوانم بفهمم آموزش هایم چقدر ثمربخش بوده است؟
ای کاش شیوه کارآمدی در اختیار داشتم.
ای کاش صاحب نظران به جای بمباران معلم با چالش های پیاپی، راهکاری پیش پایم می گذاشتند و این قدر احساس تنهایی نمی کردم. مگر یک معلم چقدر توان برای به دوش کشیدن مسائل را دارد و تا کجا باید پاسخ گوی ضعفهای دیگران، زیرساخت ها و ابزارها باشد؟
آیا سزاوار نیست در این ایام کرونایی که آموزش مجازی به این شدت و حدت مطرح و لازم شناخته شده است به مقوله سنجش و ارزشیابی مجازی و راه های اعتباربخشی به آن پرداخته شود؟
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
حتی اگر اهل تقلب می بودیم، تقلب برای ما امکانپذیر نیست چون تحصیلکرده ای ندارد که تقلب برساند و یک نفر همکلاسی دارم؛ به زودی دومین مشروطی و به زودی اخراج؛ کاش حذف ترم میکردم
آموزش وپرورش توانایی خاصی برای بی ارزش کردن کار معلمان دلسوز دارد
و ضمنا این نوشته بیشتر قصه و انشا بود نه بیان واقعیات؛
و ضمنا بیشتر اولیاء قدردان زحمات معلمان در ایام تعطیلات کرونائی بودند و اما شکایتهای فراوانی از وزیر و وزارت داشتند که شبکهی بیهویت و پر اشکال شاد رو به معلمان و اولیا تحمیل کرد و در صداسیما دائما پز میداد که فلان تعداد در شاد ثبت نام کردند؛ اما نگفت که با تهدید و اجبار آنهم نرمافزاری پر اشکال و بیخود.....
فقط پر ادعا هستند