امام صادق (علیهالسلام) در روایتی فرمودند:
«الْمُؤْمِنُ أَعْظَمُ حُرْمَةً مِنَ الْكَعْبَةِ؛ حرمت مؤمن از حرمت کعبه بالاتر است.»
نفاق در تعالیم دینی به عنوان یکی از بزرگترین رذایل اخلاقی شناخته می شود که خود منشأ بسیاری از زشتی های دیگر است. شکی نیست که رذایل اخلاقی در هر مکان و هر زمان وجود داشته و خواهد داشت اما آن رذیله ای که در جامعه امروزی مان بیشتر از هر صفت زشت دیگری می بینیم، نفاق است... خداوند متعال می فرمایند:
"یحْسَبُونَ کلَّ صَیحَةٍ عَلَیهِمْ ( منافقون/4 ) هر فریادی را بر ضدّ خود می پندارند و هر آوازی را به زیان خویش! چنین افرادی(منافقان) از این می ترسند که مبادا چیزی رخ دهد"...
از زمان ورودم به مرکز تربیت معلم به عنوان دانشجو معلم تاکنون که حدود ربع قرن را درسیستم آموزش و پرورش و در عرصه ی فعالیت های اجتماعی فرهنگی در تعامل با دستگاه های اداری سپری نموده ام، همواره با این پدیده ی شوم "زیرآب زنی" مواجه بوده ام گه به انحاء مختلف و معمولاً بدون هیچ گونه سند و مدرک و از سوی افراد بی مایه و کوتوله های فرهنگی انجام می شود!
در همان دوران دانشجویی در خاطر دارم که معدود دانشجو معلمانی که به وضعیت اداره مرکز و تکیه بر الفبای زورمداری انتقاد داشتند، مورد اجحاف قرار می گرفتند و انگ های سیاسی متوجه آنها می شد،در حالی که فقط به تزویر برخی مسوولین و نحوه اداره مرکز تربیت معلم انتقاد داشتند، و یا در ادوار بعدی در مدارس و بخش هایی که فعالیت داشته ام و یا مصاحبت های متعددی که به واسطه ی تعامل ها و ارتباطات اجتماعی و فعالیت های گسترده فرهنگی، اجتماعی و حضور در عرصه سازمان های مردم نهاد و تشکل های معلمان داشته ام،با بسیاری از همکاران خوشفکر و خلاق و مبتکری مواجه شده ام که به دلیل زخم خوردن از :زیرآب زنی"ها و تجسس ها و ظن ها، بسیار دلسرد از همکاری با سیستم آموزش و پرورش شده اند؛ و به واسطه ی نقض حقوق شهروندی اولیه خود و عدم احساس امنیت، رضایت شغلی لازم را ندارند!
متاسفانه این پدیده شوم و رذیله ی نامیمون كه در بخشی از ساختارهای معمولاً اداری جامعه رسوخ كرده و شدت گرفته و گاهی منجر به بی اعتباری یا ریختن آبروی افراد می شود و به صورت معمول با قصد تخریب و تخطئه فرد یا افرادی موثر و تحول آفرین از سوی افرادی فاقد اصالت و هویت و تربیت انجام می شود ؛ به عنوان مثال در خاطر دارم حدود 13سال پیش در سال86 حسب اتفاق و برخلاف رویکرد غالب سیستم اداری، امکان حضور گروهی از همکاران تحول آفرین و خلاق و مبتکر که به کار تیمی باور داشتند در یک کانون فرهنگی تربیتی در قبله تهران فراهم شد و در عرض دو سال یک کانون فرهنگی تربیتی متروکه و واقع در منطقه ای دورافتاده؛ از یک عمارت تاریکی و حیاط خلوت پرت و فراموش شده مطابق قاعده مقبول " شرف المكان بالمكين" به یک مرکز تحول آفرین و مرکز ثقل فعالیت های اجتماعی، فرهنگی در آن منطقه مبدل شد و تیمی از بهترین همکاران شاغل در آن منطقه از آموزش و پرورش با تدابیر مدیر جوان کانون به عنوان مربی در آن کانون مشغول به کار شدند اما این تحول آفرینی و تأثیرگذاری از سوی حاسدان و تنگ نظران و عاجزان بدسگال، نه به عنوان یک حسن و امتیاز و یک "فرصت خیر" بلکه به عنوان یک تهدید تلقی شد و چون هیچ تخلفی انجام نشده بود،از هر کرانه ای تیری روانه شد تا حرکت و تحول را در آن کانون متوقف کنند و اتفاقاً هرزنامه های بی سند و مدرک و زائیده ی خیال افراد فاقد هویت و بیمار روحی و روانی بر سیستم معیوب مدیریتی منطقه کارگر افتاد و بدون هیچ گونه دلیل موجهی اقدام به تغییر در مدیریت کانون نمودند و تیم همکاران منتخب وی نیز به نشانه ی اعتراض کانون را ترک گفتند و وضعیت کانون به همان حیاط خلوت قبل عودت داده شد و هیچ کس در سیستم ستادی و اداری آموزش و پرورش اساساً شکایات متعدد و درخواست اعاده حق را ترتیب اثر نداد، اما تا یک دهه بعد هرزنامه های صادره که منشاء و منبع آن فردی مغرض و بیمار بود، مورد توجه قرار گرفت و همین مسبب تشویق و ترغیب هرزه نویسان و توزیع کنندگان شب نامه ها در آن منطقه شد که با ایمان و باور به کارگر افتادن هرز نامه های سمی شان، آبرو و حیثیت هرکسی که در مقابلشان قرار می گرفت را هدف قرار دهند!
پدیده زیرآب زنی می تواند به انحاء مختلف و بر اساس عقده گشایی افراد مغرض و ناپرهیزکار انجام شود ؛ به عنوان مثال ارائه گزارش خلاف واقع و ساختگی و یا تفسیر و بزرگ نمایی موضوعات با هدف تخریب جهت دار در خصوص یک موضوع یا یک شخص و یا موضوعات و اشخاص مختلف به مسوولین و بخش هایی از ادارات و یا سازمان هایی است که می توانند در فرآیند امنیت شغلی و یا ارتقاء جایگاه یا شغل فرد موثر و تحول آفرین تاثیرگذار باشند که اتفاقاً با توجه به رویکرد محافظه کارانه و عافیت اندیشانه ی عمده ی مدیران و مسوولان این هرزنامه ها، بی تاثیر هم نیستند!
این پدیده اجتماعی مذموم که بیشتر در ادارات مرسوم است و بر روابط افراد اثر گذار است، زیر آب زنی در هر قسم به معنی بدگویی از فردی در مقابل دیگران است که در نتیجه آن فرد مذکور موقعیت اجتماعی ، کاری و یا محبوبیتش را از دست بدهد.
این پدیده و رفتار زشت كه بیشتر در مراكز جمعی مانند دستگاه های اداری، گاهی منجر به از دست رفتن اعتبار شغلی یك فرد یا افرادی می شود آن چنان ریشه دوانده كه به صورت یك عادت روزانه برای برخی از افراد بیمارفکری و مغرض و ناپرهیزکار در آمده است .
در ادوار مختلف اشتغال خود درسیستم آموزش و پرورش همواره به این موضوع اندیشیده ام که چگونه برخی افراد بدون اینکه شناخت و یا سابقه ی همکاری با فردی که زیرآب وی را می زنند داشته باشند ، هر زمان که موضوع انتصاب شخصی در جایگاهی مطرح شده است، به صورت خودجوش و خودانگیخته اقدام به اظهار نظر در مورد وی می نمایند؟! و اساساً چرا مدیران ارشد به این حرف های بی پایه و اساس توجه می کنند؟! و چرا مستندات و کارنامه فعالیت و رزومه یک فرد در سیستم اداری و استعلام های قانونی که از مراجع مختلف میتوان اخذ نمود، به کناری گذاشته می شود و به "شب نامه" های بی پایه و اساس و زائیده ی ذهن بیمار حرف های حاسدان و تنگ نظران نگران به مخاطره افتادن جایگاه خود توجه می شود! رسانهها، نخبگان و فعالان فرهنگی جامعه در این زمینه نقش پررنگ تری را می توانند ایفاء نمایند، باید با این تضادهای ارزشی، در جامعۀ خود، شجاعانه روبه رو شویم .
شاید رفتارهای زشتی مانند سخن چینی، تجسس، تزویر، استفاده ابزاری از باورها و فرهنگ عمومی، حسادت و ...، ریشه در ناهنجاریهای رسوخ كرده در فرهنگ یك جامعه آن هم در طول قرنهای متمادی و حاصل حضور فرهنگهای مهاجم در یك سرزمین باشد اما زیر آب زنی و شب نامه نویسی، سابقه ای طولانی ندارد و عادت و رفتاری زشت و ناپسند است كه از سوی برخی از افرادی که محصول تربیت نادرست هستند و باوری به پارسایی و پرهیزکاری ندارند به جمع رذایل اخلاقی پیوسته و طی سالهای اخیر بر شدت آن افزوده شده است.
البته شب نامه نویسی یکی از راههای ظهور و بروز رذیله "زیرآب زنی" است که در بخشهای جمعی و محیط های كاری خودنمایی می كند، مردم و گاهی مسئولان را به واكنشهای مخرب وا می دارد و حتی نمونه هایی از این هرزه نویسی ها را گاهی به صورت کامنت با نام های مستعار و ساختگی در ذیل مطالب تاثیرگذار و مهم در همین رسانه ی مستقل و شفاف صدای معلم می توان رصد نمود که خود گویای اهمیت و تاثیرگذاری مطلب و جایگاه نگارنده است.
بخش اعظمی از عادت زیرآب زنی در افراد به گذشته، روش های تربیتی و نوع زندگی خانوادگی افراد بستگی دارد. بخش دیگری از این پدیده اجتماعی به سازمان ها و افرادی که گزارش هایی از این دست را می پذیرند هم بستگی دارد.
* انواع زیر آب زنی:
1) ارائه گزارش نادرست در خصوص یک فرد
این بدان معنی است که عملی که از سوی فردی سر نزده است به وی نسبت داده شود و تلاش شود با استفاده از شواهد و مدارک ساختگی کاری را به فردی نسبت داده یا از او سلب کنند.
2) ارائه گزارش صحیح در خصوص یک فرد
در این شیوه یک عمل نادرست فرد برجسته شده و با بزرگ نمایی به رئیس گزارش می شود تا به این ترتیب موقعیت کاری وی تضعیف شود و یا آنکه جایگاه اجتماعی او تخریب گردد.
3) ترکیب اطلاعات صحیح و نادرست در خصوص یک فرد
زیرآب زن حرفه ای معمولا از این شیوه برای دستیابی به اهداف خود بهره می برد بدان معنا که کارها و رفتار های کسی که قصد تخریب او را دارد به شیوه دلخواه خودش تفسیر کرده و نظرات شخصی خودش را به دیگران القا می نماید.
بدترین شرایط زیر آب زنی این است که فرد مذکور به صورت ناشناس زیرآب زنی کرده باشد و شما از هویت او مطلع نباشید،که باصطلاح همان شب نامه نویسی را انجام داده باشد و همانند حرامیانی که در دل شب به قافله می زدند...از طریق شب نامه به آبرو حیثیت و جایگاه و اعتبار افراد هجمه وارد شده باشد!!
بحثی که در این خصوص بسیار مهم است آنست که مدیران باید نهایت دقت خود را به کار ببرند که در دام زیر آب زنان گرفتار نشوند ضرب المثل شنونده باید عاقل باشد از مصادیق چنین مواردی است! که متاسفانه این نقیصه در رویکرد مدیران در ادوار مختلف مشهود بوده است و البته شدت و ضعف داشته است! و این اتفاقا نکته ای است که مدیران ارشد باید مورد توجه ویژه قرار دهند ؛ این رفتار و شب نامه نویسی و زیرآب زنی تنگ نظران و کوتوله های فرهنگی می تواند مدیران عزیز ما را به یاد جمله ی معروف شهید مطهری به عنوان "چرا به قطار بی حرکت کسی سنگ نمیزند؟" بیاندازد که دکتر مطهری در کتاب حق و باطل جملاتی به این مضمون نوشتهاند: "از کودکی همیشه این سوال برایم مطرح بود که: چرا قطار تا وقتی ایستاده است کسی به او سنگ نمیزند... اما وقتی قطار به راه افتاد سنگباران میشود....این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم دیدم، این قانون کلی زندگی ماست که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است مورد احترام است، تا ساکت است مورد تعظیم است...اما همینکه به راه افتاد و یک قدم برداشت نه تنها کسی کمکش نمیکند، بلکه سنگ است که به طرف او پرتاب می شود و این نشانه یک جامعه مرده است، ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که: متکلم هستند نه ساکت، متحرکند نه ساکن، باخبرترند نه بی خبرتر".
این جمله می تواند نشانه و تلنگری باشد برای شناسایی تحول آفرین ترین و تاثیرگذار ترین نیروها در یک مجموعه!! چرا هیچ سنگی به سوی افراد ساکن و بی تحرک درجامعه و محیط های کاری پرتاب نمی شود اما همواره افراد تاثیرگذار در معرض هجمه های مختلف و ترور شخصیت هستند؟!
ترور شخصیت، در واقع تلاش برای لکه دار کردن جایگاه یک فرد است، این عمل شامل اشاعه موارد گمراهکننده و اغراقآمیز یا دست کاری در حقایق به جهت ارائه تصویر نادرست از فرد مورد هدف است. ترور شخصیت نوعی از افترا است که میتواند علاوه بر فرد، خانواده و اطرافیان و دوستان او را نیز شامل شود،ترور شخصیت پیشینهای تاریخی دارد و در طول تاریخ از آن به عنوان جایگزینی برای حذف فیزیکی افراد به کار گرفته شدهاست، در این روش افرادی که منافع فرد یا گروهی دیگر را به خطر انداختهاند، به قصد منزوی شدن و بدنام ساختن، توسط آنان مورد حمله قرار میگیرند. نوک پیکان سمی ترور شخصیت شب نامه نویس ها و هرزنامه نویس ها و زیرآب زن ها متوجه مولدترین و صاحب نظرترین و موثرترین نیروهاست!! همانند ترور های کور از ابتدای انقلاب تاکنون که شخصیت های بی بدیل و سرمایه های جامعه ی ما را مورد هدف قرار داده است...و به شهادت رسانده است با این تفاوت که هدف شب نامه نویس و هرزنامه نویس بی هویت،ترور شخصیت به جای حذف فیزیکی است.
سازمان ها و محیط های اجتماعی که نسبت به بهداشت روانی در محیط کار بها می دهند و بر پایه اصول مدیریتی صحیحی بنا می شوند کمتر با این پدیده مذموم اجتماعی دست به گریبان خواهند بود.
معمولا در هر سازمانی افرادی هستند که سبب توانایی های منحصر به فردشان و نقش آنها در تحول آفرینی مورد حسادت سایرین قرار می گیرند اما اگر افراد حسود سلطه جو هم باشند مشکل زیر آب زنی بروز خواهد کرد . یکی از راههای پیشگیری از این پدیده شوم و رذیله ی اخلاقی در سازمان ها و ادارات، نقش موثری است که مشاوران مدیران ارشد در تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها می توانند ایفاء کنند و با توجه به حجم و تراکم مشغله های مدیر ارشد یک سازمان بتوانند این موضوعات را مورد رصد قرار دهند و با بسترسازی و ایجاد فرهنگ گفت و گو و رصد رعایت اصول اولیه حقوق شهروندی در ادارات و برگزاری نشست های تبادل نظر و آراء و مشارکت دادن کارکنان سازمان در مباحث مربوط به سازمان،همدلی و انسجام را در یک سازمان بیشتر کنند و با استماع نقطه نظرات و با لحاظ شایستگی ها و توانمندی های مغفول مانده ی نیروهای انسانی و انتقال به مدیران ارشد، بتوانند ایفاگر نقش تسهیلگر در سازمان باشند که متاسفانه بدلیل آنکه نوع نگرش به جایگاه مشاوران مدیران ارشد به عنوان یک جایگاه راهبردی و اثرگذار نیست و معمولاً عده ای بازمانده از غنایم و توزیع سمت و پست در این جایگاه ها قرار می گیرند که قاعدتاً فاقد توانمندی های راهبردی هستند، این اتفاق حادث نمی شود و برخی از تنگ نظران و زیرآب زن ها و هرزه گویان و هرزه نویسان نیز به طور معمول با تغییر نظر مدیران ارشد مانع از قرار گرفتن افراد تحولگرا و دارای اندیشه مولد و راهبردی در جایگاه های مشورتی مدیران ارشد می شوند تا در همچنان بر همان پاشنه سابق بچرخد و جایگاهی که برخی بدور از شایستگی و کارآمدی اشغال نموده اند مورد تهدید قرار نگیرد...چون قاعدتاً یک مشاور تاثیرگذار و تحول آفرین به ظرایف و دقایق امور در بخش های مختلف آگاهی کامل دارد و میتواند چراغ روشن و سرشار از اطلاع و آگاهی از وضعیت موجود دستگاه برای یک مدیر ارشد در ترسیم نقشه راه فراهم نماید و این از سوی افراد ضعیف و حقیر تحمل نمی شود!!
امروزه رشته ای با عنوان روانشناسی صنعتی یا روانشاسی صنعت و مدیریت وجود دارد که متخصصان این رشته چنین افرادی را شناسایی می کنند و به صورت مشاوره ای و بهداشت روانی به آنها کمک می کنند. تا از این حقارتی که دارند نجات یابند و کمک شان می کنند تا به این شیوه ها متوسل نشوند تا نه مزاحم دیگران شوند و نه خودشان را عذاب بدهند.
شاید نگاه طنز به این موضوع، موجب شده كه عده ای به قبح آن توجه نكنند، در حالی كه پیامدهای مخرب آن در محیط های كاری بسیار شایع است و زندگی و آبروی بسیاری از مردم را به چالش كشیده است.
این پدیده ناپسند و مخرب، متأسفانه ریشه در زشتی هایی دارد كه بزرگان دین ما، انسان را از آن نهی كرده اند.
زیرآبزنی یا به عبارت ساده تر تخریب ناحق دیگران برای حفظ منافع نامشروع و جایگاه و اعتبار پوشالی خود و یا مطرح كردن خود یا رسیدن به منافع ناحق و نامشروع، ریشه در حسادت، غیبت، شایعه، تملق، جستوجو در زندگی و حریم خصوصی دیگران، سعایت، دروغ، وارونه جلوه دادن واقعیت و دهها خصوصیت ناپسندی است كه زشتی آن بر كسی پوشیده نیست.
البته پدیده های اجتماعی علل متعدد و مختلف دارند و زیر آب زنی هم ریشههای مختلفی دارد. سازمان ها و محیط های اجتماعی که نسبت به بهداشت روانی در محیط کار بها می دهند و بر پایه اصول مدیریتی صحیحی بنا می شوند کمتر با این پدیده مذموم اجتماعی دست به گریبان خواهند بود.
مهمترین دلایل وجود این اخلاق زشت در افراد جامعهپذیری و تربیت ناكافی و نامطلوب، حسادت، رقابت، كینه و دشمنی، ضعف در تخصص و كمبود اعتماد اجتماعی از جمله دلایل زیر آب زنی است.
شایستگی و كارآمدی هر فرد در نظام اداری به عوامل گوناگونی چون استعداد، هوش، انگیزش، كیفیت ابزار كار، آموزش و مهارت مورد نیاز، فرهنگ سازمانی، شرایط محیط كار و مهمتر از همه اخلاق حرفهای او بستگی دارد.
متأسفانه در جامعهای كه نسبت به اخلاق و تعهد حرفهای بیتفاوت است، ارتقای شغلی بر اساس تخصص و تجربۀ كاری فرد اتفاق نمیافتد و كاركنان برای دستیابی به مزایا و مدارج بالای شغلی، باید هرچه بیشتر خود را به جایگاه قدرت نزدیك كنند و از این رو رفتارهایی چون دروغ، زیر آب زدن یا تخریب رقبا رواج مییابد.
در چنین شرایطی است كه كاركنان یك سازمان نیز برای جبران ناكامی خود در رقابت برای دستیابی به منزلت، رو به تخریب همكاران خود میآورند.
به طور كلی، عدم توجه به اخلاق و فرهنگ اشتغال، نزول جایگاه و ارزش فینفسۀ كار در جامعه، شیوۀ مدیریت غیرمشاركتی و متمركز در سازمانها، توسعۀ اقتصادی شتابزده و عدم توجه به توسعۀ فرهنگی را میتوان از جمله عوامل مؤثر بر این پدیدۀ شوم و ترویج آن در بین كاركنان نام برد.
رسانهها، نخبگان و فعالان فرهنگی نیز در این جوامع از ارائۀ یك الگوی رفتار اجتماعی صحیح باز ماندهاند و به نظر میرسد سبك زندگی ایرانی ـ اسلامی همچنان یك شعار آرمانی و دستنیافتنی باقی مانده است.
رسانهها، نخبگان و فعالان فرهنگی جامعه در این زمینه نقش پررنگ تری را می توانند ایفاء نمایند، باید با این تضادهای ارزشی، در جامعۀ خود، شجاعانه روبه رو شویم.
راه حل دیگر پیشنهادی برای مدیران؛ ایجاد پیوندها و روابط حرفهای صحیحی است كه تمامی كاركنان سازمان را ارزشمند دانسته و مشاركت همگان را می طلبد ؛که همان طور که قبل تر هم اشاره شد در این زمینه مشاوران مدیران ارشد و مدیران در مناطق می توانند نقش تاثیرگذاری در تعامل و ارتباط با همکاران داشته باشند!!
زیر آب زنها، رشد اخلاقی طبیعی ندارنداز نظر روانشناختی، افرادی به این رفتار اقدام می كنند كه رشد اخلاقی طبیعی ندارند و اغلب موفقیت خود را در گرو تضییع جایگاه دیگران رقم می زنند.
این گروه اعتماد به نفس ندارند و به جای تقویت خصایص مطلوب خود و بالا بردن مهارت های فردی و بین فردی، همواره با ابزارهای بیرونی بر محیط تسلط می یابند و سعی می كنند آن را كنترل كنند.
از جنبه دیگر، افرادی كه به سادگی تحت تاثیر گفته های دیگران در مورد مسائل، تصمیم گیری می كنند و تفكر نقادانه ای ندارند اصولا در دام گروه اول می افتند و با این سطحی نگری باعث تقویت رفتار آنها می شوند.
● سخن آخر:
مغزهای بزرگ درخصوص ایده ها بحث می کنند.
مغزهای متوسط در مورد حوادث صحبت می کنند.
مغزهای کوچک در باره مردم گفت و گو می کنند.
* همگی بر این باور یم که دنیا راه عبور است نه سرای ماندن ، پس اوقات گرانبهای مان را به خوشه چینی زیبا ترین و بهترین اعمال صرف کنیم نه زشت ترین و بیهوده ترین آنها.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
و مثال کانون را تجربه کرده ام
البته گاه مغزهای بزرگ به جای ایده ها به دلایلی که دوست ندارند بیان کنند صحبت نمی کنند و به حوادث عبرت آموز مختصری اشاره می کنند
ایده، علم است و علم برای اهل است و نه سیستمی که در جذب مکین شایسته از توهّم خارج نیست و ...
ببخشید شما و دوستان شما چه شایستگی ای داشتید که به این درجات در ادارت کل و ادارات رسیدید؟
قطعا وجود افرادی امثال شما باعث ایجاد رویه زیرآب زنی شده
منبع و رفرنس این کوت کیه؟
مغزهای بزرگ درخصوص ایده ها بحث می کنند.
مغزهای متوسط در مورد حوادث صحبت می کنند.
مغزهای کوچک در باره مردم گفت و گو می کنند.
آیا این دزدی ادبی نیست؟
آقای دکتر!
شما بهتر از من می دونید که حرف کس دیگر را نمی توانیم به اسم خودمان بزنیم.
آیا این نوعی بی احترامی به من خواننده نیست؟
البته بعضی می گویند این کوت مال النور روزولت است.
منبع و رفرنس این کوت کیه؟
مغزهای بزرگ درخصوص ایده ها بحث می کنند.
مغزهای متوسط در مورد حوادث صحبت می کنند.
مغزهای کوچک در باره مردم گفت و گو می کنند.
آیا این دزدی ادبی نیست؟
آقای دکتر!
شما بهتر از من می دونید که حرف کس دیگر را نمی توانیم به اسم خودمان بزنیم.
آیا این نوعی بی احترامی به من خواننده نیست؟
البته بعضی می گویند این کوت مال النور روزولت است.
شما اول باید ادعایتان را طرح کنید و بفرمایید کجای این یادداشت آقای شهریاری از جای دیگری برداشته شده است وبعد آقای شهریاریاسخ دهند
با توجه به کپی پیست قسمت هایی از مقاله از ویکیپیدیا و ذکر نکردن منبع مورداستفاده مصداق دزدی ادبی محسوب می شود لذا از صدای معلم تقاضا می کنم ای مقاله را از وب سایت حذف کند.
مطلب ریر از ویکیپیدیا کپی شده است.
ترور شخصیت، تلاش برای لکه دار کردن شهرت یک فرد است.
این عمل شامل اشاعه موارد گمراهکننده و اغراقآمیز یا دست کاری در حقایق به جهت ارائه تصویر نادرست از فرد مورد هدف است. ترور شخصیت نوعی از افترا است که میتواند علاوه بر فرد، خانواده و اطرافیان او را نیز شامل شود.
ترور شخصیت پیشینهای تاریخی دارد و در طول تاریخ از آن به عنوان جایگزینی برای حذف فیزیکی افراد به کار گرفته شدهاست.
در این روش افرادی که منافع فرد یا گروهی دیگر را به خطر انداختهاند، به قصد منزوی شدن و بدنام ساختن، توسط آنان مورد حمله قرار میگیرند.
"همگی بر این باور یم که دنیا راه عبور است نه سرای ماندن ، پس اوقات گرانبهای مان را به خوشه چینی زیبا ترین و بهترین اعمال صرف کنیم نه زشت ترین و بیهوده ترین آنها."
به هر حال نویسنده اگر ظاهر بشنن می تونند نظر بدن که حق با کدوم گروه است.
مثل ....
نه تنها تخریب اون ها غیر اخلاقی نیست بلکه نماد مبارزه با فساد، ظلم و بی سوادی هست
قریب به دوسال از برکناری معاون تربیت بدنی و سلامت قبلی اداره کل شهرستان های تهران میگذره
و معاون جدید که به شومن بودن معروف هستند حتی یک ریال به مناطق ندادن تا به امروز
در زمان معاون قبل دکتر رحیم تمام بودجه ها و اعتبارات به مناطق واریز میشد و همین افراد امروزی ایشون رو تخریب کردند و امروز تمام اعتبارات رو هزینه کرد استانی اعلام کرد و به مناطق پولی داده نمیشه
ایشون به هرقیمتی میخوان خودشون رو نگه دارن
لطفا بهشون بگید وقتی میرید خدمت نماینده ها مسئولین دفترشون از تقاضاها و التماس های شما میگن
و یاعث سرافکندگی ما فرهنگیانه
همچین مدیرکل نالایقی معاونین نالایق تر از خودش هم انتخاب کرده