تحریف واقعیت که مفهوم سادهای از دستکاری در دادهها برای فریب مخاطب است، یک مفهوم رسانهای است ولی یک واقعیت اجتماعی نیز هست.ما هر لحظه در معرض انبوه خبرهایی هستیم که بهویژه از سوی شبکههای اجتماعی به سمتمان هدایت میشوند. کانالهای تلگرامی در ایران در حال حاضر از بسیاری از رسانههای مهم داخلی و خارجی فراگیرتر شدهاند و هر روز دهها خبر و داستان تازه یا کهنه را برای ما تعریف میکنند.
بسیاری از ما وقتی برخی از این داستانها را میخوانیم، ممکن است بهشدت خشمگین، شاد یا غمگین شویم. این واکنش روانی همان نتیجهای است که نویسنده داستان یا گزارش انتظارش را میکشد. او قصد دارد در گام اول احساسات ما را تحریک کند تا راحتتر بتواند قصهاش را به ما بفروشد.
احساساتی بودن ما مشکل اساسی و اصلی نیست. بسیاری از خوانندگان و شنوندگان و بینندگان، هر روز که از خواب بیدار میشوند، سراغ روزنامه یا سایت یا شبکه محبوب خودشان میروند و در شبکههای اجتماعی نویسنده یا اکانت دلخواهشان را دنبال میکنند. خیلی وقتها ما انتظار داریم که آدمها و رسانههای محبوبمان همان مطالبی را برای ما گزارش کنند که دوست داریم و مهمتر اینکه باورها و اطلاعات قبلی ما را تأیید و تکمیل کنند.
فرض کنید مثلاً من بر اساس اطلاعات قبلی یا گرایش سیاسی، باور دارم که گرم شدن زمین هیچ ربطی به افزایش گازهای گلخانهای ندارد. در این صورت، هر گزارش تازهای که بتواند این موضوع را بیشتر نشان دهد، من را خوشحال میکند و به من انگیزه میدهد تا این گزارش تازه را با دیگران بهسرعت در میان بگذارم.این دو موضوع، یعنی احساساتی بودن و میل به دریافت اطلاعات دلخواه، دقیقاً مثل یک «تله» ما را گیر میاندازد، چون در شرایطی که احساساتمان برانگیخته شده و خوشحال از تأیید باورها و اطلاعات قبلیمان هستیم، استعداد بالایی داریم که هر گزارش تحریفشدهای را بپذیریم. ما در این لحظات جنس تقلبی از بازار خریدهایم.
در این بازار مکاره، ما میتوانیم انگشت اتهام را به سمت کسانی که گزارشهای تحریفشده تولید کردهاند بگیریم و مسئولیتپذیریشان را به چالش بکشیم، ولی برخی اوقات آنها دقیقاً کارشان همین است. به همین خاطر، ما باید کلاه خودمان را بچسبیم.
احتمالاً این سؤال مطرح میشود که «خب، چه باید کرد» در «گردابی چنین هایل»؟
پاسخ آسان است ولی انجام دادنش خیلی سخت.اولین توصیه رایج این است که حداقل یک بار خبرها و پیامها را معاینه فنی کنیم، بعد برای دیگران بفرستیم. معاینه فنی کار سختی است، ولی کارهای اولیه، مثل اینکه مطمئن شویم که یک منبع معتبر خبر را فرستاده و یک یا دو منبع دیگر را کنترل کنیم که از درستی دادهها مطمئن شویم، چندان هم سخت نیست. شاید وقتگیر به نظر برسد، ولی ارزشش را دارد.کار سختتر این است که دست از تعصب به باورهای قدیمی جانسخت خودمان برداریم و دنبال درک بیشتر از حقیقت باشیم. دقت کنید که لازم نیست دست از باورهای خود برداریم، بلکه دست از تعصبورزی به باورها برداریم. بپذیریم که ممکن است برخی باورهای ما درست نباشند یا اینکه لازم است تغییر کنند و اصلاح شوند.این کار خیلی سختتر است، چون مشخص نیست حقیقت نزد کیست، ولی اگر با انگیزه درک بیشتر از موضوع و نه برای تأیید باورها و تبلیغ عقاید خودتان مطالعه کنید و رسانهها را مرور کنید، انگیزه و قدرت بیشتری برای مشارکت در بحثها و کمک به درک و فهم خودتان و دیگران خواهید داشت.این موضوع، یعنی مشارکت فعال و بدون تعصب در بحثهای مختلف، هم به درد مبارزه با «تحریف واقعیت» میخورد و هم بستری مفید برای گسترش فرهنگ رواداری محسوب میشود. پس خیری که در این مسیر کسب میکنیم، شخصی نیست؛ ما به فرهنگسازی عمومی کمک میکنیم و خیرمان به همه میرسد.
نکته مهمتر این واقعیت تلخ است که واقعیتهای تحریفشده و گزارشهای دستکاریشده، بهسرعت قادر به جریانسازی و تأثیرگذاری بر روی انبوهی از مردم هستند. ساده نیست، ولی مهم است که بخشی از این جریانسازیهای هدفمند و انحرافی نباشیم. شاید گفته شود این راهحلها خیلی کلی و ارشادی هستند، ولی این هم یک واقعیت است که در این وضعیت آشفته که هر لحظه ممکن است فریب بخوریم، چارهای جز مسئولیتپذیری بیشتر نداریم.
هنوز بشر نتوانسته است نرمافزاری اختراع کند که این مشکل را برای ما حل کند و بگوید داستانها و روایتها تحریفشده هستند یا نه؛ باید خودمان آستین بالا بزنیم.ما باید تمرین کنیم و یاد بگیریم جزئی از تبلیغات و پروپاگاندای جناحهای سیاسی یا کمپانیهای بزرگ اقتصادی نباشیم و بهراحتی فریب حکومتها را نخوریم. این درست است که به طور طبیعی ما جامعه هدف آنها هستیم، ولی به اندازه کافی از قدرت اختیار و انتخاب و مهمتر از آن قوه تشخیص برخوردار هستیم که بادشان ما را با خود نبرد.
وقتی شما مسئولیتپذیری دارید و با تعصب کمتری در بحثها مشارکت میکنید، دارید قدرت و اراده انسانی خود را برای ساختن جهانی بهتر و مطمئنتر برای خودتان و دیگران به رخ دستاندرکاران تحریف واقعیت میکشید.البته آنها سمج هستند و هر روز به کارشان ادامه میدهند، ولی هر لحظه و هر بار که یک نفر کمتر فریب بخورد، یک باخت در کارنامه آنها ثبت میشود.
طبیعی است که اگر همین حالا تلاش کنید درباره وقایع مختلف با تحقیق و مطالعه بی طرفانه به حقیقت ماجراپی برده و به دیگران نیزانتقال دهید و به آنها کمک کنید تا درک دقیقتری از چیزی که رخ داده به دست آورند، با مقاومتهای زیادی که گاه آزاردهنده هم هست مواجه میشوید. ممکن است خیلیها به شما بگویند خب! که چه؟ گاهی ممکن است خسته شوید یا احساس کنید در این اقیانوس فریب و روایتهای تحریفشده، کار شما بیهوده است؛ ولی چنین نیست؛ کار شما مهم است، هر انسان مسئولیتپذیری باید به تلاش خود در این زمینه ادامه دهد.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
فضا که هست اینجا... کاش با مثال ها و مواردی که در جامعه ایران رخ می دهد موضوع را بیشتر می شکافتی و ملموس تر می کردی.