در زمان گذشته یعنی دوران مقدماتی تحصیل مان به تنها درسی که اصلا بها نمی داده اند " انشا " بود.
زنگ انشا زنگ تفریح دانش آموزان بود و این فرهنگ چنان در ذهن و روان دانش آموزان جای گرفت که تغییر آن پس از گذشت سالها تقریبا ناممکن بود.
از این نیز تاسف انگیزتر آن که برخی معلمان از هنر انشا و نویسندگی بی بهره بودند و این آموزش انشا را غیرممکن می کرد. مضافا اینکه این عامل و بی اعتنایی معلمان دیگر جایی برای علاقه مندی در دانش آموزان باقی نمی گذاشت.
خوش بختانه با توجه به اینکه امروزه تغییراتی که در نظام آموزشی صورت گرفته و کتاب های مستقلی در مدارس تدریس می شود ، از یک سو مشکل تا حدی برطرف شده ولی از طرف دیگر بی انگیزگی دانش آموز به تحصیل به ویژه نسبت به درس انشا کار را دشوار کرده است. البته بی انگیزگی آنها دلایل متعددی دارد که پرداختن به آنها در اینجا ما را از موضوع اصلی دور می کند.
به نظرم تلاش ما باید برآن باشد که زمینه ای فراهم کنیم تا دانش آموزان به ماهیت و ضرورت انشا پی ببرند و همان حساسیتی که نسبت به دروس دیگر دارند نسبت به انشا نیز داشته باشند.
از بین دانش آموزان تعدادی هستند که دغدغه ی انشا دارند و حتی می گویند حرف های زیادی برای گفتن داریم اما هنگام نوشتن اظهار عجز و ناتوانی می کنند. بنابراین ابتدائا باید ذهنیت آنها را نسبت به انشا تغییر داد تا آنها به این باور برسند که نوشتن فقط متعلق به نویسندگان بزرگ و مشهور نیست و هر کسی می تواند با کمی تلاش توانایی نوشتن پیدا کند. حتی آن کسی که هم اینک به عنوان نویسنده بزرگ مطرح است ، روزی مثل همه ی دانش آموزان بر روی همین نیمکت ها نشسته و درس خوانده است و با تلاش مداوم و پیگیر در راه نوشتن بر ناتوانی های خود غلبه کرده است.
با توجه به رویکرد تازه ای که کتاب های نگارش دارد این امکان را برای معلم فراهم کرده که در زنگ انشا کارگاه های متعددی راه اندازی کند. مانند " کارگاه انشا " ، " کارگاه داستان " ، " کارگاه شعر " ، " کارگاه بازنویسی " ، " کارگاه بازگردانی " ، "کارگاه بازآفرینی" تا با این بهانه های شیرین ضمن ایجاد علاقه در دانش آموز 'آنها را به نوشتن وادارد. در این راستا دانش آموز می تواند در آغاز مشاهدات خود را از موضوعات ملموس و محسوس مانند کیف ، کفش ، لباس ، سطل کلاس و...بنویسد.
او باید بداند که موقع توصیف موضوع انتخابی، 'توجه به جزئیات پدیده و تعریف دقیق از آن لازم و ضروری است. یقینا دقت در جزئیات یک چیز باعث می شود که او به ظرایف و طرایف موضوع بیشتر پی ببرد.
دانش آموز باید بداند که پدیده ها و اشیاء پیرامون او هرچند ممکن است تشابهاتی داشته باشند ، تفاوتی هم دارند و تکراری نیستند.و در نتیجه به تدریج به یک زاویه ی دید خاص و نگاه شخصی دست خواهد یافت.
در این اثنا اگر دانش آموز از عناصر خیال انگیز بهره مند شود ، نوشته او تاثیر بیشتری در ذهن مخاطب خواهد داشت اگر چه به قول مرادی کرمانی : برای نوشتن نمی توان به تخیل صرف اکتفا کرد بلکه باید موضوع را دید و تجربه کرد ، آنگاه آن را به درون برد و از صافی وجود گذراند و سپس گذراند.
در این میان دانش آموز باید بداند که گزینش و انتخاب واژه ها چه نقش مهمی می تواند در خلق و آفرینش یک اثر داشته باشد.از این روی ، با پیش کشیدن مطالبی راجع به کلمات مترادف و یا متضاد از اسم ، صفت ، قید ، فعل و... به او یادآورشد که انتخاب مناسب ترین واژه ها علاوه بر خاصیت القائی و انگیزندگی موجب عمق و غنای مطلب و تاثیر عاطفی شدید بر مخاطب می شود.
گذشته از اینها دانش آموز باید بداند که نوشتن همان گفتن است و تنها فرقش در این است که نوشتن به صورت مکتوب و گفتن به صورت ملفوظ است.
کافی است آنچه بر زبان می آورد به قلم آورد. در کنار این فعالیت ها می توان از دانش آموز خواست اتفاقات و رخداد های روزانه را بنویسد و در پایان هر ماه آن نوشته های را با هم مقایسه کند و تفاوت و تغییرات آنها را مشاهده کند.
علاوه بر این همان گونه که پیش از این گفتم نوشتن خاطرات موجب دست ورزی و تمرین و ممارست می شود.
ما اگر پای صحبت های نویسندگان بزرگ کشورمان نسشته باشیم آنها یک حرف مشترک دارند و آن اینکه ما از دوره ی کودکی وقتی دانش آموز بودیم ، خاطراتمان را می نوشتیم.
این نکته بیانگر اهمیت خاطرات در نویسندگی است. چنانکه در کتاب های نگارش آمده ، بازگردانی ، بازنویسی ، بازآفرینی حکایات و اشعار از گذشتگان ادبیات هم بسیار در مهارت نویسندگی موثر است. اگر دانش آموز هر هفته چند شعر و حکایت را بازنویسی و بازگردانی کند '، سبب استواری و استحکام قلم دانش آموز خواهد شد.
ضمن پرداختن به کارهای پیش گفته خلاصه نویسی داستان ها هم برای دانش آموز ارزشمند است.
من عقیده دارم که نوشتن اثبات بودن خویش است نه لزوما به دیگران که به خود است.
بهانه ای است شیرین و گوارا برای حیات و ادامه ی آن. نوشتن راهیست برای پرکشیدن به دنیایی تازه و نو.
نوشتن دور شدن از پوسیدگی و در جا نزدن و به مرداب تبدیل نشدن است.
نوشتن نمایش خود است.
دلیل بزرگی برای زنده بودن و زندگی ست و اینکه من نفس می کشم و وجود دارم.
نوشتن یعنی فرج بعد از شدت. گاه درد و رنج هایی به سراغ انسان می آید که هیچ کس جز دردمند صدای پای ان را نمی شنود.
بنابراین هیچ مسکنی جز نوشتن پیدا نمی کند و وقتی آن درد را با نوشتن از خود جدا کردی ، فرجی حاصل می شودکه شیرین و لذت آفرین است.
نوشتن بهترین راه از راه هایی ست که پیش روی توست.
با نوشتن می توان به دیگران راه را از چاه نشان داد.
با نوشتن مستقیما می توان به خدا رسید.
کانال انشا و نویسندگی
نظرات بینندگان
آیه ی 35 سوره ی واقعه:
« ... اِنّا أنشَأناهُنَّ إنشاءً ... » ما آنها را در کمال حسن و زیبایی آفریدیم.
درس انشا یک شاخص است برای پی بردن به کم سوادی و باسوادی افراد. به نظر اینجانب مهم ترین درس در بین دروس آموزشگاهی همین درس انشا است. ولی متأسّفانه در اغلب آموزشگاه ها مغفول واقع می شود.
« صبح یک روز نو بهاری بود
روزی از روزهای اوّل سال
بچّه ها در کلاس جنگل سبز
جمع بودند دور هم خوشحال
بچّه ها گرم گفت و گو بودند
باز هم در کلاس غوغا بود
هر یکی برگ کوچکی در دست
باز انگار زنگ انشا بود
تا معلّم ز گرد راه رسید
گفت با چهره ای پر از خنده
باز موضوع تازه ای داریم
آرزوی شما در آینده
شبنم از روی برگ گل برخاست
گفت می خواهم آفتاب شوم
ذرّه ذرّه به آسمان بروم
ابر باشم دوباره آب شوم
دانه آرام بر زمین غلتید
رفت و انشای کوچکش را خواند
گفت باغی بزرگ خواهم شد
تا ابد سبز سبز خواهم ماند
غنچه هم گفت گرچه دلتنگم
مثل لبخند باز خواهم شد
با نسیم بهار و بلبل باغ
گرم راز و نیاز خواهم شد
جوجه گنجشک گفت می خواهم
فارغ از سنگ بچّه ها باشم
روی هر شاخه جیک جیک کنم
در دل آسمان رها باشم
جوجه ی کوچک پرستو گفت
کاش با باد رهسپار شوم
تا افق های دور کوچ کنم
باز پیغمبر بهار شوم
جوجه های کبوتران گفتند
کاش می شد کنار هم باشیم
توی گلدسته های یک گنبد
روز و شب زائر حرم باشیم
زنگ تفریح را که زنجره زد
باز هم در کلاس غوغا شد
هر یک از بچّه ها به سویی رفت
و معلّم دوباره تنها شد
با خودش زیر لب چنین می گفت
آرزو هایتان چه رنگین است
کاش روزی به کام خود برسید
بچّه ها آرزوی من این است. »
با آرزوی رسیدن بچّه ها به آرزوهایشان.