دکتر شریعتی تحصیل کرده ی دانشگاه سوربن پاریس و برخاسته از خانواده ی علم و عرفان و مذهب راستین؛ الحق یکی از اعجوبه های قرن در عرصه ی مبارزه ی بی امان و پیگیر بر علیه جهل و ولنگاری و طلم و بیدادگری و تبعیض بود. شریعتی همچون کانت پلی زده بود بر روی عقل و علم و ایمان و تجربه و سنت و مدرنیته را در هم آمیخته بود و با اندیشه و ایدهای نو به خصوص در عصر و زمانه ای پیچیده و هجوم دیدگاه های افراط و تفریط وطنی و بومی و بعضا فراملی و بین المللی از مارکسیسم گرفته تا اگزیستانسیالیسم و دکترین نیهیلیستی از --- فرانسیس کافکا و البرکامو به میدان روشنگری و هدایت آحاد جامعه و به خصوص جوانان و نجات آنان از چنگال انسان نماها و سوداگران و زر و زور و تزویر برخاسته بود.
آنچه موجب گشت تا شریعتی و اندیشه هایش در عرصه دین، جامعه شناسی، تاریخ، اقتصاد، دموکراسی، آزادی و عدالت نه تنها در داخل بلکه در خارج از کشور با اقبال گرم و صمیمانه و مجدانه آزاداندیشان و تشنگان علم و اگاهی و آزادگی مواجه گردد، نیت خالص و دلسوزی و جهاد پیگیر و بی وقفه آن رادمرد بزرگ می باشد.
از سویی ویژگی برتر و منحصر به فرد دکتر شریعتی تطابق و تلفیق و تالیف دو مولفه مهم بومی گرایی معتدل و مدرنیسم منطقی و مترقی بود. از همین منظر است که شریعتی هم به پدر و استادش مرحوم محمد تقی شریعتی مفسر بزرگ قرآن تعلق دارد و هم به آزاداندیشان، نوگرایان، انسان گرایان و جامعه شناسان بزرگ همچون ریمون آرون و مبارزانی نظیر چه گوارا، کاسترو، اورنگا و اندیشمندانی چون هاناآرنت، فوکو، آن پیاژه و ژان پل سارتر ... شریعتی اگر در دامان مذهب رشد یافت هرگز به ورطه ی تصلب و تعصب خشک و بی مغز نیفتاد و روش اعتدال و البته مبارز و انقلابی و مصلح واقعی را ترک نکرد و در مشهد، تهران و حسینیه ارشاد با مذهبیون معقول و منطقی و آزاداندیش و روحانیت متجدد به معنای حقیقی و پاک نیت همکاری و هم اندیشی داشت و ضمن حفظ دیدگاه خاص خویش و ابراز و اظهار انتقادهایش سنگر مذهب و دین را خالی نگذاشت و با استاد مطهری و فلسفی و خط امام (ره) و مبارزان مسلمان و حتی سایر ادیان و مذاهب رفاقت و همکاری اصولی و آرمانی داشت و چنانچه اگر در غرب به تحصیل جامعه شناسی همت گماشت و با دیدگاه های هایدگر و سورن کی یرکگارد و هابرماس و لوئی اشتراوس و سارتر آشنا بود و نشست و برخاست هایی با دانشمندان و فیلسوفان بزرگ و معروف جهانی داشت و به سوربن عشق می ورزید و در سمپوزیوم ها و کنفرانس های دانشگاه های معتبر شرکت می جست و یا از شاندل سخن می گفت اما هرگز اصالت و ایرانی بودن خود را فراموش نمی کرد هر چند از کورویچ و کوردون چایلد سخن می گفت و از کتاب طبقات اجتماعی شریعتی چنین می اندیشید که چرا بایستی عرفان را منحصرا به شرق و جهان اسلام و از سویی برابری و عدالت را به مارکسیسم و آزادی و دموکراسی را به غرب و اروپا وصل نماییم او این چنین موزائیکی اندیشی و جزائر پراکنده و جدا از هم انگاشتن واژه ها و مفاهیم و حقایق و ایدئولوژی ها را برنمی تافت و اگر هم از پلورالیسمی حرف به میان می آورد قصد و نیت التقاطی به مفهوم رایج و کوچه بازاری آن را نداشت و بیان مبحث وحدت وجود و همگرایی معنایی و همگانی و به نوعی این همانی معتقد بود که حقیقت و راستی و صداقت می تواند در همه هستی جریان و سریان داشته باشد.
می توان گفت که ایده و دکترین همیشگی و نهایی و غایی شهید والامقام دکتر علی شریعتی مزینانی نوعی کاسموپولیتم واقعی و یا همان انترناسیونال عینی و کارآمد و پویا بوده است. غور و تفحص و تحقیق و ترقیق عالمانه و منصفانه و به دور از ایستاگرایی در کتب و سخنرانی ها و مقالات مرحوم علی شریعتی این واقعیت را عیان می سازد شریعتی همه مفاهیم و ارزش های والای انسانی را در دین و مذهب و تعالیم انبیا و به خصوص اسلام جست و جو می کرد.
آن نویسنده و محقق بزرگ و جامعه شناس شهیر به راستی به عمق و گستره ی فلسفه ی خلقت و هستی و ایده و ارمان انبیا و اولیای الهی و فلاسفه و حکمای بزرگ تاریخ واقف بود و همان طور که از دکترین رسالت و نبوت و امامت بر حق و کتب رسولان و قرآن کریم و ساینتیس های بزرگ بین المللی و مکاتب بزرگ مستفاد می گردد، اساسا هیچ انسان و مکتب و دکترین پاک و مثبت نباید و نمی تواند محیطی نگر و انقطاعی و جزء نگر و محدود باشد ؛ ایده و آرمانی قادر خواهد بود بشریت را نجات دهد و به اوج کمال و ترقی و پیشرفت و سعادت همیشگی برساند که جهانی و بین المللی بیندیشد و همان طور که در قرآن مجید هم آمده خداوند تبارک و تعالی عبارت و آیه ی "انا ارسلناک کافة لناس" را بیان فرموده است. و لذا شریعتی هم به نیکی به چنین حقیقتی پی برده بود.
او از ایجاد فاصله های بی مورد و غیر منطقی و نفرت انگیز و انگ زدن های کذایی بیزار بود و البته در بحث از پیوستگی و اتصال و اتحاد و جهانی اندیشی نیز پس از تشخیص سره از ناسره و انتقادهای منطقی و علمی و اساسی و محققانه و تحفظ ارزش ها و اصول و عدم وادادگی و انفعال اقدام می نمود.
مدل و سبک دکتر شریعتی مانند "یوآخیم واخ" دانشمند بزرگ آلمانی بود که معتقد بود در یک فرایند پیروزمندانه و مفید همکاری و دیالوگ می بایستی از اشتراکات سخن گفت و بدان ها پرداخت و نه از افتراقات بر مسائل و مباحث و مؤلفه های عاطفی باید تکیه نمود، منطق و حق و حقیقت و نیت خالصانه را هرگز نباید فراموش نمود، تعصبات بی جا و جدل را نیز بایستی به فراموشی سپرد.
این علی همان علی است که ضمن پرهیز از اختلافات و تفرقه گرایی و ایجاد فاصله های بی مورد و دفاع از همه جانبه گرایی و احترام به سلائق و عقاید خردمندانه دیگران در مقام یک جامعه شناس تاریخ شناس محقق مذهبی و حتی مردم شناس در روان شمناختی و یک فیلسوف کنجکاو و منتقد و اصلاحگر چه در تاریخ ادیان خویش و چه در سایر کتبش مثل عرفان، برابری، آزادی، اسلام شناسی، تشییع علوی، صفوی و در مجموعه آثارش و من جمله کتاب انسان نقدهای مفید و ارزشمنند منحصر به فردی هم بر تعدادی از مکاتب ایده ها مسلک ها و حتی شخصیت ها و تئورسین ها و ایدئولوگ های بزرگ مذهبی و غیرمذهبی دارد. نقدهای عالمانه و محققانه و مدققانه شریعتی بر مارکسیسم لنینیسم ، اگزیستانسیالیسم، اومانیسم، کاپیتالیسم، امپریالیسم، صوفی گرایی و اشرافیت و حتی برخی چهره ها و لیدرهای مطرح و معروف ایرانی و اسلامی و جهانی که بی شک با نیت صادقانه و مخلصانه بود کاملا مشهود و حاضر می باشد.
شریعتی ضمن بها دادن و ارزش قائل شدن به خدمات و زحمات و ایده های افراد نیک و فداکار و ثابت قدم از دست اشرافیت آن چنانی و روش و سیره ذلیلانه منفعلانه عافیت طلبانه و انزوا طلبی برخی افراد نیز گلایه دارد و به آنانی که در قالب اصالت وجود اگزیستانسیالیسم در خدمت نازیسم و هیتلر درآمده و اصالت را صرفا به انتخاب صرف و بی هدف می دهند و میان اژیون های فرانسوی و متجاوزان خارجی به ویتنام و ویتکنگ های مظلوم و مبارز تفاوتی قائل نمی شوند و یا در مصرف گرایی غرب زدگی و در دام امپریالیسم و کاپیتالیسم می افتند انتقاد می نماید.
متاسفانه در قضاوت پیرامون شریعتی و اندیشه اش دو گروه به ظاهر متفاوت و متضاد اما در هدف و نهایت واحد با اشتباه افتاده و می توان گفت ناجوانمردانه عمل نمودند و هم اکنون نیز این سلیقه و سلک را ادامه می دهند.
نخست کسانی که می توان نام طرفداران وضع موجود را بر آنان نهاد که از قدیم الایام وجود داشته و هم اکنون نیز جولان می دهند برخی از اینان همان گونه می اندیشند و عمل می کنند که مخالفان سقراط حکیم مخالفان انبیاء و ائمه، گالیله، حلاج، ابن سینا، صدرا و ... فکر و عمل کردند.
افراد دگماتیست و تنگ نظر و خوارج مسلک و طرفداران انجمن حجتیه معروف و به قول مرحوم محمد تقی شریعتی کسانی که به هنگام حرکت قطار و ماشین دودی مثل کودکان سنگ پرانی می کنند از این قماشند. و لذا خطر اینان کمتر از سردمداران کفر و معاند و شیطنت و جنایت نیست و اما قشر دیگر کسانی بوده و هستند که معروف به حاشیه نشینان فکری، عقیدتی و یا همان انتکتوئل های وطنی و نه روشنفکران واقعی بلکه روشنفکرنماها و به قول مرحوم صمد بهرنگی چخ بختیارها هستند که درد مذهب و جامعه و مردم و تاریخ و آینده را ندارند و از دنیای ماشینیزم فقط به مصرف و رفاه و تن پروری و بی مسئولیتی می اندیشند و مرحوم جلال آل احمد در دو کتاب مهم "در خدمت و خیانت روشنفکران" و " غرب زدگی" آنان را به نقد کشیده و "سن زدگی" و " آفت زدگی" را از جمله ویژگی های آنان دانسته است. برای چنان افرادی فرق نمی کند که در خدمت اهداف جهانی و شیطانی امپریالیست ها و دفتر فرح سابق و یا ساواک و حزب توده باشندو یا زمانی دیگر خویشتن را مدافع ایران و ایرانی و علی الظاهر با هر قصد و نیتی خویشتن را حتی طرفدار و مدافع اسلام و تشیع و فلسفه اسلامی و نقطه مقابل سکولاریسم و انه ئیسم قلمداد نمایند. اینجاست که به تعبیر شهید مطهری هر دو تیغه های یک قیچی می شوند.
ناگفته نماند که قصد نگارنده این نیست که این گونه القا شود که هر آنچه را که می بایستی نوشته و گفته می شد در باب مذهب، دین، جامعه شناسی، تاریخ، معرفت انسان و غیره علی شریعتی به عینه و کمال انجام داده است و آثار او نیاز به بازخوانی و بازاندیشی و حتی بازآفرینی ندارد، خیر. سیر استکمالی اندیشه و هدف یابی ایجاب می کند که آدمی مخصوصا کسی که می خواهد محقق و اندیشمند و مفید باشد از افراد فراتر برود و در یک موضع درجا نزند و هر آن طرحی نو دراندازد. اما با همه این موارد به مصداق آیه قرآنی "و ان لیس للانسان الا ما سعی" شریعتی هر آنچه در توان داشت خالصانه و خادمانه و صادقانه انجام داد و هرگز هم مدعی ان نبود که همه چیز را فقط خودش می داند و بس. ولی انصاف و عدالت ایجاب می کند که خوانند آثار ایشان منصف و عادل باشد و زحمات اندیشمند بزرگ را نادیده نینگارد.
در پایان بنگریم خودمان چه هستیم و چه کرده ایم !؟
"روحش شاد"
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
.روحت شاد .
« ... خدایا!
مرا از این فاجعه ی پلید مصلحت پرستی که چون همه گیر شده است، وقاحتش از یاد رفته و بیماری شده است که از فرط عمومیتش، هر که از آن سالم مانده باشد بیمار می نماید مصون بدار تا به رعایت مصلحت، حقیقت را ذبح شرعی نکنم.
خدایا!
رحمتی کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد، قوّتم بخش تا نانم را و حتّی نامم را در خطر ایمانم افکنم تا از آنانی باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار می کنند نه از آنانی که پول دین را می گیرند و برای دنیا کار می کنند... »
روحش شاد و یادش گرامی باد.