سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به عنوان بنیان نظری تحول بنیادین به تصویب نهادهای عالی تصمیم گیری کشور رسیده است و در حال حاضر باید مبنای تمام سیاست گذاری ها ، برنامه ریزی ها و تولید اسناد تحولی در نظام تعلیم و تربیت کشور باشد .
این سند که به عنوان سند ملی آموزش و پرورش محسوب می گردد از سه بخش تشکیل شده است:
1- فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران که در آن به مبانی اساسی تربیت ، تبیین چیستی تربیت ، تبیین چرایی تربیت و تبیین چگونگی تربیت پرداخته می شود .
2- فلسفه تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران که در آن مبانی اساسی تربیت رسمی و عمومی ، تیببن چیستی ، چرایی و گونگی تربیت رسمی و عمومی تعریف و ارائه می شود .
3- رهنامه نظام تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران که در آن مشخصات کلی نظام تربیت رسمی و عمومی و الگوهای نظری زیر نظام های اصلی تعیین شده اند .
نویسندگان سند تحول بنیادین در بخش های فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی و فلسفه تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی به بیان مبانی ارزشی و هنجاری پرداخته اند و در رهنامه نظام تربیت رسمی و عمومی موارد تجویزی را مد نظر داشته اند . درمورد این سند انتقادات زیادی وجود دارد ولی در حاضر به عنوان سند ملی کشور در زمینه آموزش و پرورش محسوب می گردد .
بررسی انتقادی سند تحول و گفت و گو در مورد آن یکی از نیازهای امروز آموزش و پرورش است تا ابعاد مختلف آن بررسی گردد و در صورت لزوم تغییراتی در آن به وجود آید .
مهم ترین مفهوم سند تحول « حیات طیبه » می باشد که هدف نظام آموزش و پرورش تعیین شده است . تاکید بر حیات طیبه و حکومت اسلامی نشان می دهد در ذهن نویسندگان سند تحول بنیادین ،امری فراتر از جمهوری اسلامی به نام حکومت اسلامی وجود دارد ولی در هیچ کجای سند رابطه آن با جمهوری اسلامی اشاره نشده است و تربیت شهروند در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران چندان مورد توجه نبوده است .
در بخش فلسفه تربیت رسمی نظام جمهوری اسلامی ؛ " حیات طیبه را وضع مطلوب زندگی بشر براساس نظام معیار ربوبی میداند که با انتخاب و التزام آگاهانه و اختیاری این نظام معیار در همین زندگی دنیایی و درجهت تعالی آن از سوی خداوند به انسان اعطا می شود و تحقق آن باعث دست یابی به غایت اصیل زندگی انسان ، یعنی قرب الی الله خواهد شد " سپس حیات طیبه را یک مفهوم یکپارچه و کلی برمی شمرد که همه ابعاد فردی و اجتماعی زندگی انسان را در بر می گیرد و شئون گوناگونی دارد .
در ادامه به شئون مختلف حیات طیبه ( دینی ، زیستی و بدنی ، اجتماعی و سیاسی ، اقتصادی و حرفه ای ، علمی و فناوری و زیبایی شناختی و هنری ) پرداخته می شود .
در ادامه یکی از ویژگی های حیات طیبه توازن و اعتدال تعیین می گردد و سپس تاسی به اولیای الهی و تولا و اطاعت از آن ها و دشمنی با دشمنان را ه خدا و اولیای خداوند را تنها را تحقق کامل حیات طیبه در مسیر قرب الی الله بر می شمرد .
در نهایت نیز در بند دیگری از سند آماده شدن افراد جامعه برای تحقق آگاهانه و اختیاری حیات طیبه را مهم ترین زمینه تحقق این نوع زندگانی می داند . در بخش مفاهیم کلیدی نیز به مفهوم حیات طیبه پرداخته می شود و تحقق آن در همه ابعاد فردی و جمعی بررسی می گردد .
سند تحول در بخش تعریف تربیت ؛ " حیات طیبه را هدف اساسی تربیت اعلام می کند و تربیت را به عنوان فرایند تعاملی زمینه ساز تکوین و تعالی پیوسته هویت متربیان ، به صورتی یک پارچه و مبتنی بر نظام معیار اسلامی به منظور هدایت ایشان در مسیر آماده شدن جهت تحقق آگاهانه و اختیاری مراتب حیات طیبه در ابعاد آن تعریف می کند " .
در رهنامه نظام تربیت رسمی و عمومی جمهوری اسلامی ایران نیز نظام تربیت رسمی و عمومی در جمهوری اسلامی ایران ؛ "نهاد اجتماعی و فرهنگی سازمان یافته ای برشمرده می شود که به عنوان مهم ترین عامل انتقال ، بسط و اعتلای فرهنگ عمومی در جامعه اسلامی ایران ، مسئولیت فراهم آوردن زمینه نظام مند و عادلانه کسب آمادگی متربیان جهت تحقق مرتبه ای از حیات طیبه در همه ابعاد را برعهده دارد ....."
. درپیوست دوم سند که به تعاریف ،مفاهیم و اصطلاحات می پردازد حیات طیبه را وضع زندگی مطلوب زندگی بشر در همه ابعاد و مراتب براساس نظام معیار اسلامی (مبانی و ارزش های مقبول دین الهی ) می داند که تحقق آن باعث دست یابی به غایت زندگی یعنی قرب الی الله خواهد شد.
دربخش 7-4-1 سند فلسلفه رسمی تربیت جمهوری اسلامی ایران تاکید می گردد که حیات طیبه ذو مراتب است .
بند آخر بخش فوق نشانه بارز فقدان تصور روشن در مورد حیات طیبه نزد نویسندگان سند می باشد زیرا نتوانسته اند بین حیات طیبه و شرایط واقعی اجتماعی امروز رابطه موثق و علمی برقرار کنند و در نهایت کوشیده اند در پس لفاظی های ثقیل این تردید را پنهان کنند .
در این بند گفته می شود:
" از این رو می توان و باید همه افراد جامعه را به اقتضای فطرت پاک و حکم عقل سلیم و ندای وجدان ، نخست به تحقق این مراتب حیات طیبه فراخواند و از آن جا که ادامه حیات بشر حتی در وجه طبیعی و فرودین آن ، بدون دستیابی به این مراتب ممکن نیست ، باید دعوت به تحقق حیات طبیعی از این مراتب آغاز گردد تا زمینه مناسبی برای جذب و اشتیاق همه افراد جامعه نسبت به تحقق بالاتر حیات طیبه براساس ایمان ( انتخاب و التزام آگاهانه و آزادانه نظام معین دینی ) فراهم آید ". عبارت فوق بر فراخواندن همه افراد جامعه به مراتب حیات طیبه تاکید می نماید تا زمینه مناسبی برای جذاب و اشتیاق همه افراد جامعه به تحقق حیات طیبه فراهم آید .
مشخص نیست افراد آزادند که حیات طیبه را بپذیرند یا اینکه موظفند و در نهایت روشی دوگانه ای درپیش گرفته می شود و تاکید می شود افراد آزادند ولی راه دیگری جز پذیرش حیات طیبه ندارند ؟
در ابتدای سند تحول آیه 97 سوره نحل ذکر شده و همین آیه به عنوان استناد این سند در مورد حیات طیبه مورد استفاده قرار گرفته است .
آیه 97 سوره نحل تاکید دارد :
" مَنْ عَمِلَ صَالِحاً مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ " هرکس از مرد و زن کارنیکی انجام دهدو مومن باشدما اورا با زندگانی نیکو زنده گردانیم و پاداش شان را بهتر از آنچه عمل می کرده اند می دهیم .
در آیه فوق از جانب خداوند به مومنان زن و مرد که عمل صالح انجام می دهند وعده زنده شدن با زندگی نیکو داده شده است . این وعده ای است که به مومنان داده شده است و ارتباط آن با نظام آموزش و پرورش مشخص نیست .
علامه طباطبایی در تفسیر حیات طیبه در آیه فوق می نویسد :
" این جمله با صراحت لفظش دلالت دارد بر اینکه خدای تعالی مومنی را که عمل صالح کند به حیات جدیدی غیر آن حیات ی که به دیگران نیز داده زنده می کند و مقصود این نیست که حیاتش را تغییر می دهد ، مثلا حیات خبیث او را مبدل به حیات طیبی می کند که اصل حیات همان حیات عمومی باشد و صفتش را تغییر دهد ، زیرا اگر مقصود این بود کافی بود که بفرماید « ما حیات او را طیب می کنیم » ولی این طور نفرمود بلکه فرمود : ما او را به حیاتی طیب زنده می سازیم » ( تفسیر المیزان ،علامه سید محمد حسین طباطبایی ؛ جلد12 ص 491) براین اساس قرار دادن حیات طیبه به عنوان هدف تربیت و نظام تربیتی در حالی که حیات طیبه وعده خداوند به مومنان در ازای عمل صالح است بر مشکلات اجرای سند افزوده است .
بر مبنای آنچه گفته شد حیات طیبه مهم ترین هدف نظام آموزش و پرورش ایرن تعیین شده است ولی مشخص نشده است حیات طیبه یک وضعیت است یا فرآیند ؟ این حیات طیبه چه شاخص های ملموس و قابل ارزیابی دارد که بتوان از طریق آن ها میزان تحقق حیات طیبه را سنجید؟
چگونه باید ارزیابی کرد که ما در چه مرحله ای از حیات طیبه هستیم یا دانش آموزان در چه میزان از حیات طیبه قرار گرفته اند؟
در سند تحول بنیادین بارها تاکید شده است که حیات طیبه ذو مراتب است ولی مشخص نمی شود قرار است چگونه به این مراتب حیات طیبه رسید و این مراتب چه ارتباطی با مراحل تربیت دارند . سبک های مختلف زندگی و افرادی که به دلایل مختلف نخواهند در مسیر فوق قرار بگیرند چه جایگاهی دارند؟
آیا با آسیب شناسی فعالیت های آموزش و پرورش در طول سال های پس از انقلاب روند اجرای حیات طیبه با فعالیت فوق متفاوت است؟
مسئله دیگری که بر ابهام سند می افزاید تاکیدی است که نویسندگان آن بر حکومت اسلامی داشته اند .
عنوان سند تحول بنیادین ؛ "مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهور ی اسلامی ایران " است و در هر سه بخش عنوان جمهور ی اسلامی تکرار شده است هرچند در متن هر یک از بخش های سه گانه کمتر نشانی از عنوان " جمهوری اسلامی " است .
در تمام سرفصل ها و سربندها و محتواها عنوان " حکومت اسلامی " قید شده است .
در ارکان فرآیند تربیت در کنار خانواده ،رسانه ، نهادها و سازمان های غیر دولتی به حکومت بدون هیچ اشاره ای به جمهوری اسلامی پرداخته می شود . در بخش مبانی اساسی تربیت رسمی و عمومی نیز به صورت تفصیلی به مبانی سیاسی تبیین می گردد. در چند بند به حکومت اسلامی می پردازدو عنوان جمهوری اسلامی فقط یک مرتبه در متن اصل سوم قانون اساسی ذکر می شود .
در بخش مبانی حقوقی نیز مبانی حقوقی در قالب حقوق و تکالیف فردی و اجتماعی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، قوانین و معاهدات بین المللی پذیرفته شده در جمهوری اسلامی ایران مورد تاکید قرار گرفته اند . سپس 19 (نوزده) حق برای عموم شهروندان جمهوری اسلامی از منظر تربیتی ذکر کرده است که در بیشتر آن ها به اصول مختلف قانون اساسی استناد می شود.
در اشاره های نوزده گانه مزبور دو اصل مهم قانون اساسی مغفول مانده اند که مهم ترین اصول آن قانون در مورد اداره امور کشور با رای مردم و حق حاکمیت ملت بر سرنوشت خود به عنوان حق الهی می باشند .
اصل ششم قانون اساسی که بر اساس آن " در جمهوری اسلامی ایران امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود، از راه انتخابات: انتخاب رییس جمهور، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، اعضای شوراها و نظایر اینها، یا از راه همهپرسی در مواردی که در اصول دیگر این قانون معین میگردد و اصل پنجاه و ششم قانون اساسی که مبنای حق حاکمیت مردم در جمهوری اسلامی را حق الهی می داند به فراموشی سپرده شده اند .
" حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او، انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است. هیچ کس نمیتواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خداداد را از طرقی که در اصول بعد میآید اعمال میکند. "
تاکید بر حیات طیبه و حکومت اسلامی نشان می دهد در ذهن نویسندگان سند تحول بنیادین ،امری فراتر از جمهوری اسلامی به نام حکومت اسلامی وجود دارد ولی در هیچ کجای سند رابطه آن با جمهوری اسلامی اشاره نشده است و تربیت شهروند در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران چندان مورد توجه نبوده است .
بر اساس قانون اساسی جمهوری اسلامی دولت موظف است همه امکانات خود را برای ایجاد محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوی و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی به کار گیرد و لی درقانون اساسی مومن شدن همه افراد ملت ذکری نشده است .
نویسندگان سند تحول در موارد مختلف به حق انتخاب آگاهانه افراد اشاره نمایند ولی ضمن پذیرش انتخاب آگاهانه پذیرش مفاد سند را تنها راه حل برشمرده اند .
فقدان تعریف روشن و شفاف از مفهوم حیات طیبه و نامشخص بودن نسبت آن با جمهوری اسلامی ، قانون اساسی و حقوق و ملت موجب عدم شفافیت سند تحول شده است .
گزارش وضعیت و شرایط موجود اجتماعی و تربیتی کشور و شاخص های مطلوب دینداری و تربیتی، این سند را به یک متن غیر قابل اجرا تبدیل نموده است.
همواره منتقدین وزارت آموزش و پرورش می توانند آن وزارتخانه را متهم به عدم اجرای سند تحول نمایند و همواره متصدیان وزارت آموزش و پرورش می توانند از عملکرد خود در اجرای سند تحول دفاع کنند و برنامه های اجرایی خود در این زمینه ارائه نمایند.
سند تحول در شرایط موجود به دلیل ابهام در تعریف مهم ترین واژه های آن از جمله حیات طیبه نیازمند دگرگونی اساسی یا تدوین سند مکملی است که به صورت شفاف و ملموس آن را تبیین نماید .
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
تصمیم گیری شهودی، فرآیند تصمیم گیری بر اساس احساسات، بصیرت و تجربه است. در این نوع تصمیم گیری، فرد از منطق و استدلال عقلانی استفاده نمی کند، بلکه به نوعی درک درونی و حسی به تصمیم خود می رسد.
تصمیم گیری شهودی می تواند در شرایطی که اطلاعات کافی برای تصمیم گیری منطقی وجود ندارد، یا زمانی که تصمیم گیری باید سریع و فوری انجام شود، مفید باشد. همچنین، در مواردی که تصمیم گیری مستلزم در نظر گرفتن عوامل غیرقابل اندازه گیری یا کیفی است، تصمیم گیری شهودی می تواند کمک کننده باشد.
این سند، آغازش کلماتی زیبا را ناقص دیده و نقص اجرای شعارش را فشل کرده که تا پایانش بهبود نیافته! و هم غافلون!
آیا در کل کشور نظام معیار اسلامی مورد بحث است یا فقط در آموزش وپرورش بایدنظام معیار ما اسلامی باشد؟
فرزندانشان در خارج از کشور هستند ولی برای فرزندان من دم از معیار نظام اسلامی میزنند که خود برای آن ارزشی قایل نیستند.