صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

" آن قدر که ما شغل مان را جدی گرفتیم، وزارت متبوعمان جدی نگرفت "

سطری از ظرائف و طرائف معلمی در ماهنشان

محمد میرمحدث

سطری از ظرائف و طرائف معلمی در ماهنشان

کیلومترها دور از شهر ما (زنجان) پشت گردنه‌ها و گدیک‌های برف‌گیر و صعب‌العبور، کنار رود مشهور و حیات‌بخش«قیزیل اوزن»، شهری کوچک آرمیده است. شهری که ریشه در اعماق تاریخ و جغرافیای زندگی طولانی‌ترین رود ایران دارد با بهاران و پائیزهای بسیار دل‌انگیز، به خصوص وقتی سیلاب باران کوه‌ها و تپه‌ها و درختان گرد گرفته را می‌شوید و رود می‌خروشد. حقیقتاً ادیب آب دیده و طعم  سرد و گرم روزگار چشیده‌ای بوده آن شاعری که فرمود «چهره‌ی امروز در آئینه‌ی فردا خوش است» چون امروز و در این حالی که سال‌ها از آن روزگار صعب من در آن شهر کوچک - که آن وقت‌ها بیشتر به ده می‌ماند تا شهر- می‌گذرد، اندیشیدن به بودن و تحمل مشقات بی‌شمارم در آن شهر، اگر چه غمی سوزناک در دلم می‌نهد اما یادآوری زیبائی‌هایش اندکی از این غم و آثار رنج‌های وصف ناپذیرش می‌کاهد. زیبائی‌هایی که امروز به خصوص با سفرهای گاه به گاهم به آنجا خیلی بیشتر، عمیق‌تر و زیباتر جلوه می‌کنند و غم‌های آنجا بودنم را مانند توده‌های یخ قطبی چندین و چند ساله و کهنه، آب می‌کنند. اگر چه در ادارات و بین اداره‌ای‌ها، نام این شهر کوچک را «ماهنشان» می‌گویند اما اهل شهر، شهر خودشان را «مانیشان» می‌خوانند که بیشتر به کلمه‌ای ترکی می‌ماند تا فارسی.

هیچ گاه اولین سفر ناگزیرم به آنجا به عنوان یک معلم را فراموش نمی‌کنم با آن راه خاکی چالا- چوققور و مینی بوس درب و داغونش و بعد از آن چندین سال اول مهر همان و آغاز مصائب همان.

معلمی در چنین جای دور و کم‌عبور با شندرقاز حقوق و مصائبی که امیدورام روزی بتوانم تمامی آنها را در ضمن یک کتابچه خاطرات به سمع و نظر همه برسانم تا خیلی‌ها که از مصائب معلم بودن آن هم در چنین جایی بی‌خبرند، ببینند و بخوانند و بدانند که بهترین دوران عمر و جوانی ما در دور افتاده‌ترین روستاها و شهری کوچک سپری شد که هیچ دستاورد مادی و معنوی به ارمغان نیاورد و اکنون نگارنده این سطور پس از آن همه سال درد و رنج و فقر، معلمی بازنشسته‌ام با مبلغی ناچیز حقوق بازنشستگی با همان دغدغه‌ها و نیازهایی که در آن اولین سفرم به ماهنشان فکر می‌کردم همه‌شان در عرض یکی- دو سال رفع و رجوع خواهد شد.

دریغا! نه تنها هیچ کدام رفع و رجوع نشد بلکه دردهای جسمی ناشی از بیتوته در منازل کهنه و سرد و نمور هم بر آن علاوه شد و اینک من علاوه بر آن سرمایه همیشگی یعنی درآمد کم و خرج زیاد، سرمایه‌ی دیگری دارم به نام پا درد و کمر درد!

سطری از ظرائف و طرائف معلمی در ماهنشان

خوب به یاد دارم که رؤسای چندین و چندگانه‌ای که هی پشت سر هم آمدند و بر ما ریاست و امارت فرمودند و رفتند، همگی وعده‌های رنگین و زنگینی می‌دادند که حقوق شما فلان خواهد شد و جایگاه شما بهمان اما هیچ کدام نشد که نشد و بعد از سال‌ها تازه متوجه شدیم که به امید همین وعده‌ها جوانی‌مان در ماهنشان صرف شده و انتقالی‌مان را به اطراف زنجان داده‌اند در حالی که مردی میانسال، گرفتار مشکلات بی‌شمار، خسته و ناامید از هر گونه ترقی اقتصادی و اجتماعی‌ایم به خصوص من؛ مردی که شغل خود را جدی گرفتم و به نصایح همکارانم مبنی بر اینکه شغل آزادی دست و پا کنم گوش ندادم..... و در چنین حالی، سال‌ها و کیلومترها دور از آن شهر و مصائب هر دم تازه‌اش، وقتی با یکی از همکاران جوان بسیار چیز فهم و باسواد و دارای تحصیلات عالیه‌ای که اکنون یکی از کسانی است که جای نسل ما را در ماهنشان گرفته‌اند و مشغول تدریس در آن شهر پر مصائب و پر مسائل‌اند، صحبت می‌کردم، دردم تازه‌تر شد.

طرفه اینکه خیلی از مصائب و مشکلات‌شان، همچون حقوق ناچیز و مشکلات بیتوته و وعده‌های هرگز عملی نشده‌ی وزارت و اداره و.... عین همان مشکلات و مسائل ماست که هنوز پابرجاست! تنها مشکلی که ما داشتیم و اکنون آنها ندارند، این است که جاده آسفالت و ماشین زیاد شده و حداقل هفتگی می‌توان رفت و آمد کرد اما بقیه‌ی مصائب هر چند به اشکالی دیگر هنوز برقرارند.

اداره‌ی ماهنشان هم مانند همان وقت‌ها تافته‌ی جدا بافته است و با انواع و اقسام ابتکاراتی که هزینه‌ی مادی و معنوی‌اش بر معلم و دانش‌آموز تحمیل می‌شود، خودی می‌نماید. مدارس را تک شیفته‌ی هفت ساعته کرده و دبیران به خصوص دبیران غیر بومی را چهار روز در آنجا معطل کرده و از کار و زندگی می‌اندازد و هزینه‌های تأمین ساختمان جدید برای انتقال شیفت بعد از ظهر به شیفت صبح را از سرانه‌ی دانش‌آموز می‌دهد و برنامه‌ی امتحانی علی‌حده تنظیم می‌کند و حداقل به عنوان تذکری خشک و خالی هم به وزارت محترم یادآور نمی‌شود که شرایط ماهنشان را با جردن تهران یکی گرفتن، بی تدبیری و خامی تمام است و تنها جهت خوشایند مقامات مافوق، حتی پیشنهادات غیر اجباری آنها را نیز به عنوان دستورات لایتغیر گرفته و با شدت و حدت تمام اجرا می‌کند و.... بیش از همه‌ی اینها، آنچه قلب خسته‌ام را شدیداً به درد آورده و مرا به نوشتن این متن شکسته- بسته واداشت، توهینی است که رئیس محترم اداره‌ی فخیمه‌ی آموزش و پرورش ماهنشان به همکاران جوان من نموده و وقتی آنها برای اعتراض به تک شیفته‌ی هفت ساعته شدن مدرسه به اداره رفته‌ و تنها خواسته بر حق‌شان یعنی هشت ساعته شدن مدرسه و اتمام 24 ساعت موظف‌شان در سه روز را مطرح نموده‌اند، ایشان را تهدید به ارجاع به حراست نموده است گویی تهدید و ارعاب آن قدر رایج شده که در آموزش و پرورش هم نفوذ کرده اما آقایانی که برای ارتقاء پست و مقام خود، معلم و دانش‌آموز را به چشم ابزار و نردبان ترقی دیده و چنین مسلک ناپسندی پیشه کرده‌اند بدانند که زورگویی و ارعاب در شأن آموزش و پرورش نیست و اگر یار شاطری برای معلم نیستند، حداقل بار خاطر ایشان نباشند.

به همکاران عزیزتر از جانم هم که هیچ گاه از دردها و دغدغه‌هایشان دور نبوده و نیستم هم توصیه می‌کنم که به فکر پیشه و شغلی دوم اعم از تحصیلات عالیه جهت اشتغال در نهادهای بهتر یا مشاغل آزاد دارای درآمد مکفی باشند تا مبادا به حال و روز من و امثال گرفتار شوند. آن قدر که ما شغل مان را جدی گرفتیم، وزارت متبوعمان جدی نگرفت و عمری گرفتار مصائب به خصوص مشکلات مادی زیستیم و اکنون در این گوشه‌ی انزوا، فراموش شده و از یادها رفته در چنگال فقر با دردهای جسمی و روحی بی پایان، مرگ را به انتظار نشسته‌ایم.

با نهایت ادب و احترام. معلم بازنشسته: محمد میرمحدث

( این یادداشت در سال 1390 در روزنامه مردم نو زنجان منتشر گردیده و مجددا در صدای معلم بازنشر می گردد . )


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

سطری از ظرائف و طرائف معلمی در ماهنشان

جمعه, 09 خرداد 1399 10:53 خوانده شده: 732 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + 0 -1 --
افشارسمیرمی 1399/03/09 - 12:47
آن قدر که ما شغل مان را جدی گرفتیم، وزارت متبوعمان جدی نگرفت!
سرزمین من ،نشان از هزاران ماهنشان مانده در یاد و مدارس رفته برباد دارد
جالب بود و به ویژه عنوانش.
سربلند باشید
پاسخ + +1 -3 --
رضا قاسم پور 1399/03/09 - 14:19
چوخ چوخ گوزل و رئال یازیلیب
منده ایکی ایل مانیشان انگوراندا عومرومو چورووتمومشم قارداش
ساغ اول سنی

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور