بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
با توجه به شیوع ویروس کرونای میکروسکوپی، بحران جدی جهانی و تهدید سلامت و جان همۀ افراد، مدارس به عنوان یک محیط اجتماعی با ریسک بالای انتقال ویروس، از اول اسفند 89 تعطیل شد. اما آموزش کتاب های درسی در گروه های واتس آپ یا تلگرام با تلاش و پیگیری مدیران، معلمان، اولیا و دانش آموزان ادامه دارد.
متاسفانه آموزش تحمیلی مجازی با چاشنی دستور و نگاه غیرکارشناسانه، بحران جدیدی برای مدارس و خانواده ها ایجاد کرده است. اجبار به انتخاب و بکارگیری پیامرسان های داخلی که ضعف امنیتی و ناکارآمدی آنها مشهود و مشهور است.
گویی مقامات وزارت آموزش پرورش بحران کرونا را به اندازه کافی جدی نمی دانند که در این شرایط ناپایدار، اضطراب زا و مبهم، سبب درگیری ذهنی و ایجاد مشغله برای معلمان و خانواده ها می شوند.
در حالی که توصیۀ کارشناسان بهداشت و سلامت حفظ آرامش برای تقویت سیستم ایمنی بدن در مقابله با ویروس کرونا و کاهش تنش و فشار روانی ناشی از قرنطینه خانگی و حواشی پیرامون آن است، مسئولینی که مسئولیت خدمت و حمایت بیش از هجده میلیون دانش آموز و معلم بر دوش آنهاست، بی محابا و بدون دوراندیشی صرفا با مدیریت های دستوری و اجباری و نگاه آمرانه و غیرکارشناسی، دردی بر روزگار کرونا افزوده اند ؛ غافل از این که دغدغۀ معلم و نیازهای واقعی دانش آموز و خانواده در این روزهای مبهم چیست :
1- معلم، دانش آموز و خانواده ها در این روزهای قرنطینه خانگی و شرایط نامناسب اقتصادی کشور، نیازمند اینترنت رایگان یا حداقل با تعرفه مناسب هستند تا بتوانند آموزش را در فضای مجازی ادامه بدهند.
2- معلم و دانش آموز و خانواده نیازمند اینترنت پرسرعتی هستند که برای ارسال و دریافت فیلم آموزشی یک دقیقه ای ، بیش از چند دقیقه وقت نگذارند .
3- نیازمند اینترنت پرسرعت هستند تا مجبور نباشند برای ارسال فیلم از ساعت 3 صبح بیدار باشند.
4- نیازمند اینترنت پرسرعت هستند تا مجبور به استفاده از نرمافزار کم کننده حجم فیلم هم نباشند؛ چون سبب می شود سیستم گوشی همراهشان با مشکل مواجه شود.
5- مدت زمانی که دانش آموز ( از ابتدایی تا دبیرستان ) صرف می کند تا فیلم آموزشی را دریافت کند، آن قدر طولانی است که از حوصله دانش آموز ابتدایی خارج است و باعث کلافگی دبیرستانی ها می شود.
6- تجربه نشان داده است که نصب برخی پیام رسان های داخلی، سبب هنگ کردن یا از کارافتادن گوشی همراه می شود. در این شرایط که دسترسی به خدمات تعمیرات تلفن همراه وجود ندارد، اصرار به نصب این برنامه ها صرفا سبب زحمت و دردسر خواهدشد.
7- معلم و خانواده نیازمند آرامشی هستند تا بتوانند تبعات روحی هفته ها قرنطینه خانگی برای خود و بچه ها را به حداقل برسانند، نه اینکه با موضوعات این چنینی ( کندی سرعت،هزینه اینترنت )
درگیر شوند.
8- در این میان تکلیف دانش آموزان محروم از اینترنت و گوشی هوشمند چیست؟
9- دانش آموزان و خانواده هایی که درگیر معیشت روزانه خود شده اند، در کجای تصمیم گیری مسئولین جای دارند ؟ آیا بهتر نیست به جای پرداختن به پیام رسان داخلی تمام هزینه و
انرژی این کار، صرف کمک به بهبود شرایط اقتصادی و بهداشتی فرزندان آموزش و پرورش شود؟
10 همکارانی که برای گذران زندگی دو شغله محسوب می شوند، در این روزهای سخت درگیر تنش شرمندگی در پیش خانواده هستند. جایگاه پیام رسان داخلی را چگونه می توانید برای او
تعریف کنید ؟
نگاه از بالا به پایین، قیم مابانه و ناچیز شمردن نیازها و اختیارات واقعی معلمان و دانش آموزان تکرار داستان غم انگیز افول آموزش پرورش متمرکز ماست.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
کم کم باید دانش آموزا رو بیاریم خونه براشون شام و ناهار هم بپزیم.
همین مونده شماره تلفن بدیم شب و روز و وقت و بی وقت زنگ بزنن مزاحم خانواده هامون بشن.
یکی به اینا حالی کنه تلفن و موبایل شخصیه.
اصلا یه کمپین راه بندازیم لیست وسایل شخصی رو اعلام کنیم.
باید مجلس در مورد اقلام وسایل شخصی طرح 4 فوریتی بده.
اگر این خبر صحت دارد، سندی مکتوب یا شفاهی دارد که سراغ مدیر پر توقع خود رفته و تلفن دانش آموزان را گرفته و با آنها و اولیایشان از طریق تلفن ثابت تحصیلشان را پیگیری کنم
لطفا راهنمایی بفرمایید
اتفاقاً بنده نیز کلاسی شبیه عکس شما برگزار کردم
البته چون درسم را 45 روز جلو برده بودم فقط در حد رفع اشکال و با فاصله
و سپاس از دقت نظرتان .
" همه ی ما با این بیت سعدی آشنا هستیم و غالبا آن را این طور می نویسیم و می خوانیم:
بنی آدم اعضای یکدیگرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
ولی شادروان استاد سعید نفیسی معتقد است که صحیح این بیت چنین است:
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
وی دو دلیل برای نظر خود اقامه می کند:
۱.در زمان سعدی یک نوع خط رواج داشته که همه ی مردم با آن می نوشتند و به آن "خط تعلیق"می
گفتند.در خط تعلیق معمول بوده است که برای تند نوشتن گاهی بعضی حروف را که باید جدا بنویسند
به هم می چسباندند.مثل خط شکسته ی امروز.از آن جمله در کلمه "یکدیگر""دال"را به "یا"می
چسباندند و "پیکر"و"دیگر"را مثل هم می نوشتند.همین بلا به مرور زمان بر سر شعر سعدی هم آمده
و کم کم "یک پیکرند"به "یکدیگرند"تبدیل شده است.
۲.حال از نظر معنا هم که نگاه کنیم. شاعر بزرگی چون سعدی نمی گوید:"بنی آدم اعضای یکدیگرند."
مخصوصا جایی که پس از آن می گوید:
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
شک نیست که عضو یعنی اجزای یک پیکر و یک بدن.وانگهی تصور کنید که اگر "اعضای یکدیگرندو"بخوانیم
چه قدر مضحک می شود.نتیجه این می شود که "من سر شما هستم و شما مثلا دست من هستید."
مرد بزرگی مثل سعدی هرگز این طور حرف نمی زند.
از کتاب ریاضی دلاویز در ادب گهرریز ـ احمد شرف الدین