قرنطینه یا قَرَنطین به معنی محدود کردن اجباری به منظور جلوگیری از فراگیر شدن بیماری یا عامل خطرساز است. قرنطینه به طور معمول در مورد انسانها انجام میشود. ولی در پارهای موارد برخی جانوران نیز قرنطینه میشوند.
خاستگاه واژه ی قرنطینه به ونیز باز میگردد . ریشه واژه قرنطینه از ایتالیاییQuarantina یا Quarantagiorniگرفته شده و به معنی دوره ی چهل روزه است. در زبان فارسی قرنطینه از واژه ی زبان فرانسویQuarantaine - که از همان ریشه است - وام گرفته شده است.
در میانه سده ۱۴ (میلادی) کشتیهایی که به شهر ((دوبرونیک) در کرواسیکنونی) میرسیدند به دلیل نگرانی از گسترش طاعون، ناچار بودند چهل روز پیش از پهلو گرفتن در اسکله در جایی مشخص توقف کنند.
نخستین اشاره به قرنطینه، به کتاب سفر لاویان مربوط به دوران شاهنشاهی هخامنشی است.
کنترل برخورد انسانها برای جلوگیری از فراگیر شدن بیماری در جوامع بشری پیشینهای کهن دارد. در عهد عتیق اشاراتی به این کنش شده است.
در اسلام مرتضی مطهری در کتاب انسان و سرنوشت درباره رعایت قرنطینه اختیاری در گذشته، نوشته: پس از آنکه عمر بن خطاب اطلاع پیدا کرد که در شام طاعون آمده و تصمیم گرفته وارد شهر نشود ابوعبیده جراح به او اعتراض کرد که: آیا میخواهی از قضا و قدر الهی فرار کنی ؟ عمر پاسخ داد: عبدالرحمن بن عوف روایت کرد که از رسول خدا شنیده است که اگر در شهری طاعون پیدا شد و شما در آن شهر بودید از آن شهر خارج نشوید. ولی اگر در شهری پیدا شد و شما در خارج آن شهر بودید داخل آن شهر نشوید. مطهری سپس توضیح داده که چون در آن هنگام، قرنطینه وجود نداشت برای جلوگیری از همهگیری بیماری، مردم مبتلا به طاعون، رعایت حال مردم جاهای دیگر را بکنند و از شهر خارج نشوند و به جای دیگر نروند.
قرنطینه، امروز نیز از مهمترین راههای پیشگیری از همهگیری بیماریهای واگیردار است.
مدت قرنطینه، به نوع بیماری عفونی، دوره نهفتگی، و مدت زمانی که فرد آلوده یا مبتلا میتواند دیگران را مبتلا کند بستگی دارد. وقتی مدیریت بحران نمی دانید ، ادای آن را هم در نیاورید !
تفاوت با ایزوله :
(ایزوله ) جداسازی بیمار،به معنای جداسازی مبتلایان قطعی به یک بیماری عفونی از دیگر افراد است. اما قرنطینه به معنی محدودکردن رفتوآمد افرادی است که در معرض یا در تماس با مبتلایان بودهاند. افراد درون یک قرنطینه ممکن است سالم باشند یا خود ندانند که آلوده شدهاند یا اینکه نشانههای نداشته باشند.
سازمان جهانی بهداشت و سازمان ملل متحد در موارد همهگیری بیماریهای عفونی از مقررات بینالمللی بهداشت پیروی میکنند. این مقررات در سال ١٨٥١ در پاریس و به دنبال شکست کشورهای اروپایی در مقابله با همهگیری وَبا وضع شد. در طول تاریخ، مقررات بینالمللی بهداشت، همواره تغییر کرده است. بر پایه این مقررات، رفتوآمد مردم و کالا از مرزها سبب همهگیری بیماریهای واگیردار میشود و برای همین، کشورهای عضو سازمان جهانی بهداشت باید موارد همهگیری بیماریهای عفونی را اعلام کنند. همچنین دیگر کشورها نیز اجازه دارند بیشترین ممنوعیت و محدودیت را برای حفاظت مردم خود از همهگیری بیماری، اعمال کنند.
مقررات بینالمللی بهداشت میپذیرد که قرنطینه، مانعی برای تجارت آزاد است و از ملاحظات بهداشتی میتوان برای محدودیتهای گمرکی استفاده نادرست کرد. قرنطینه همیشه بهانهای برای نادیده گرفتن یا محدود کردن حقوق و آزادیهای مدنی بوده است. به همین دلیل، اصول سیرکیوزا تنظیم شدهاند. این اصول، الزامآور نیستند اما سازمان ملل متحد آن را پذیرفته است.
بر پایه اصول سیرکیوزا، قرنطینه باید بر پایه ضرورت مطلق و یک نیاز اجتماعی واقعی و با رعایت این ملاحظات انجام شود:
• محدودیتها متناسب و در کمترین اندازه ممکن و در چارچوب قانون باشند.
• اجباری یا تبعیضآمیز نباشند.
• برای همه محدودیتها شواهد و اطلاعات علمی کافی وجود داشته باشد.
• این اطلاعات در دسترس همگان باشند.
• کارهای لازم و علت لزوم محدودسازی حقوق و آزادیها برای کسانی که قرنطینه میشوند به روشنی توضیح داده شود.
• کارها و محدودیتها دائم، بازنگری و بررسی شوند.
وظیفه دولتها در صورت قرنطینه:
• توجه کنند که بیماران، تهدید و آزار داده نشوند.
• نیازهای پایهای بیماران مانند آب آشامیدنی، خوراک، دارو، و مراقبتهای ویژه پزشکی فراهم شود.
• محدودیتها یکسان و بدون نگاه به جایگاه یا پیشه اعمال شوند.
• زیان مالی بیماران (مانند حقوق دریافتی آنها) منصفانه جبران شود.
منبع: ویکی پدیا
غلط نگوییم که مجبور شویم غلط بنویسیم
قرنطینه ( طرح فاصله گذاری اجتماعی )
محرکه ی تئوری سیاسی که این روزها ادبیات را ساختارشکن و رادیکالی کرده است ، تحولات فاجعه باری را برای کشور ما ایجاد کرده است.
محافظه کاری در مبانی فکری و نحوه ی پیشبرد اهداف در عمل مسئولین این سال های اخیر در تفسیر و رفع مجادله های داخلی ، با ایجاد ابهام در کلمات وارد بازی جدیدی شده اند که نمونه های غیرمنصفانه ای از آن را در تمام حقوق شهروندی و مدنی و بشری برجای گذاشته است.
استفاده از تفسیر زبان ، یک ریسک شده است برای سرازیر شدن محبت یا نفرت و بعضا توجیه عملکرد ضعیف مجموعه های مرتبط با مردم این جامعه! قرنطینه همیشه بهانهای برای نادیده گرفتن یا محدود کردن حقوق و آزادیهای مدنی بوده است.
این که پاکیزگی قُدسی را برای دور زدن هر گونه عُلقه ی شهروندی و حفظ وجهه ی اجتماعی و سیاسی به جای شهروند بودن پیش بگیریم و باعث بحران آوارگی در تفکرات مردم شویم ، سعادتی را رقم نمی زند. بی اعتمادی که امروز به ملت تقدیم کرده اید ، جبرانش شاید ممکن نباشد. راست هم بگویید کسی باور نمی کند!
چکیده ی صحبت این است که اگر استعداد خلق معانی جدید برای لغو بی تابعیتی ( آپاترید) ایرانیان از هر گونه حصار بیگانه را دارید ، در اوج بی سامانی اجتماعی از آن رونمایی نکنید.
خاطرم هست که آموزش دهندگان نهضت سواد آموزی چگونه چهار سال تمام رنج تفسیر کلمه ی تجمیعی را کشیدند و برای آن آزار دیدند و از حق قانونی خود باز ماندند. حتی در این راه ، یک نفرکشته شد. برای حفظ ریشه های تمامیت خواهی و پادرمیانی های این جناح و آن جناح ، خروجی که حاصل شد این بود : سه گروه را قرنطینه کردند و یک گروه را به روش خرچنگی ایزوله نمودند. اعلامیه ای هم تحت عنوان آیین نامه ، نسبت به حق برخورداری گونه ای عریان ، که بعدها ممکن است بر سر کار بیایند و خرقه به تن کنند آماده کردند که مبادا عضوی از جامعه موروثی ، از این قافله جا بماند. با روزنه هایی این چنین آماری همواره ساخته شده است که دیگر نمی توان جمع و جورش کرد.
مسئولین مملکت ، کلمه ی آمار را هم به سخره گرفته اند. اصلی که هرگز برایش ارزش قائل نبودند.
تحمیل کردن هر نوع شرایطی را امروز با یک کلمه ، به فردایی موکول می کنند که خود گواه دور ریختن سرمایه هایی ست که فقط به خاطر چالش افکارشان نمی توانند زنده باشند.
این گوشه ای از حرارتی بوده است که بی مهابا بدون فکر ، سلامت روانی جامعه را خدشه دار می کند. آنجا بحث بر سر 19 هزار نفر بود ولی اکنون حرف از حداقل 85 میلیون انسان است که در مخاطره فرآوری ها و غنی سازی های استحقاقی شده افرادی ناکارآمد و صرفا مدعی ، آن هم در اوج هرج و مرج ، برای رونق بازار کاسبی خود ، با عنوان فرار از بحبوحه ی به گردن نگرفتن خطا ، به شکل احتیاط در عمل، بدون هیچ توجیه علمی ، شکل می گیرد.
فساد این اندیشه ، باور کردنی نیست. وقتی مدیریت بحران نمی دانید ، ادای آن را هم در نیاورید !
این حرکات ناموزن ، ریشه ها را می جود. تشعشع این نگاه ، باعث تخریب زحمات تلاشگران عرصه ی آموزش در کشور می شود. جور تصمیمات شبانه و ناگهانی و عجیب و غریب شما را معلمان پس می دهند. وجدانشان اجازه نمی دهد ، ماله کشی کنند. نظرات ضد و نقیض را بدون محاسبه حجم و جِرم آن چگونه باید آموزش داد؟!
واقعیت دنیای فعلی ، ملعبه و اسیر دست تئوریسین های بی سواد شده و باید با صراحت گفت که تئوری های نظری به ظاهر کلاسیک آن ها نقشی در فرهنگ و تمدن ایران ندارد . بیهوده ارائه می شود.
حق برخورداری از حقوق قانونی را به همه ی مردم ایران بدهید. اینگونه است که جبر را مغلوب می کنیم. کرونا را فلسفه های پوسیده یک حوزه شکست نمی دهد.
بدخیمی حال جهان ، این روزها همه گیر است . سوء استفاده ی فردی و اجتماعی از یک بیماری در این شرایط هم مجدد، طبقه های اجتماعی تازه ای به وجود آورده و جداسازی در مقایسه را رقم می زند . البته محیط ، این اخطار را به همگان داده است که از غلظت به کارگیری طراحی مکر و حیله کم کنید .
لطفا داوطلبان جبهه های مقابله که فقط نبرد را می پسندند و همه ی کسانی که می دانند ، کوچکترین نظر آنان می تواند ، مسئولیت خطیر انسانی را در امر طبیعی امداد و کمک به حفظ بشر به خصوص در استفاده از آموزش به طور علمی توجیه کند ، بدون افراط و تفریط و نه البته به عنوان معلمان بدون مرز سر خود ، بدون تجربه و هماهنگی متخصصان حوزه ی آموزش و پرورش ، ناگهان وارد چرخه ی آموزش نکنند.
امیدواریم سازمان نظام معلمی که لازمه ی سیستم تعلیم و تربیت ایران است در آینده ای نزدیک ، بتواند با بهره گیری از امکانات و اختیارات تلف شده در فرهنگستان فرهنگ و ادب ، شورای انقلاب فرهنگی و سایر ارگان های ساکت در حوزه ی تألیف و تدوین ، دایره المعارف ها و فرهنگ لغت ایرانی را در علوم انسانی به اقتدار حقیقی خود برساند .
نظرات بینندگان
به نظر میرسد برخی جوامع در یک شرایط بحرانی و آشفته به سر می برند که بخشی از آن، ناشی از تحولات و نقل و انتقالات و در حال گذار بودن این جوامع و بخشی دیگر، به دلیل برخوردهای غیرمدبرانه ای است که یک دولت ایدئولوژیک، بر اساس جزمیت، فرمولهای خودحق پندار، یکسان ساز، اجبارگرا و فراتر از آزمون و خطا پیگیری میکند. طبیعی است که دراین جوامع باید به تفکرات دیگر هم اجازه داده شود تا امتحان پس بدهند. در این جوامع ، بعضاً این تحول در حوزه سیاست و اجتماع اتفاق افتاده و اکثریت و اقلیت به طور مشخص در آن به وجود آمده است.به همین علت است که مدیریت بحران دراین مواقع تبدیل به بحران مدیریت میشود.
ملت ایران قدمت درس پس دادنش کم نیست. بهتر است از تاریخ عبرت بگیرد. اگر سایر تمدن ها سعی و خطایی دارند و بعضا نوآوری را رقم می زنند ، به اندازه این سرزمین امتحان نشده اند.
مسئولین کشور ما هم که جوان نیستند که ندانند این چنین ریسک هایی چه تاوانی دارد.
مگر آنکه در پشت پرده نوجوانی خام فرمانبری کند، کهنه سال اجرا کند. که به بازی شبیه است.
عمر و زندگی مردم بازیچه نوه و پدربزرگ و مادربزرگ نیست.