پیش از ورود به بحث می خواهم داخل پرانتز اشاره داشته باشم به رفتارهای جامعه ایرانی در روزهای شیوع و به قولی " پیک " کرونا .
علی رغم هشدارهای مسئولان و مقامات و بعضا توصیه های اندرزگونه مبنی بر " ماندن در خانه " و پرهیز از سفر باز هم تعدادی از مردم بی توجه بار خود را بستند و گام در جاده نهادند .
در شبکه های مجازی ، خبرنگار صدا و سیما بعضل جلوی تعدادی از این اتومبیل ها را گرفته و انگیزه های آن ها را در مورد این " ریسک بالا " پرسش می نمود .
مرگ مدرسه همان مرگ " تفکر " و " اتدیشه ورزی " در " بودن " و " شدن " است . یکی از این شهروندان که عازم تبریز بود اعتراف به " خودخواهی " کرد .
نکته ی مهمی که در این جا باید به آن اشاره کرد نقش " رسانه " به ویژه رسانه های جمعی مانند رادیو و تلویزیون در ساختن ساختار ناپیدای " حوزه عمومی " در جامعه ایرانی است .
وقتی این رفتار صدا و سیما که در انتهای " طیف " توصیه قرار دارد با آن گزارشی که در روز انتخابات مجلس یازدهم و در خیابان های قم منتشر شد و همه چیز را سعی می کرد گل و بلبل نشان داده و هشدارهای ورود ویروس کرونا به کشور را " شیطنت های مجازی " بخواند ؛ نباید از مردم انتظار داشت که این رسانه و رسانه های مشابه را به عنوان " مرجع " بپذیرند و به آن اعتماد کنند .
این امر به وضوح نشان می دهد که سیاست رسانه در جامعه ما اصول مشخصی ندارد و کاملا سیاست زده و تابع " ایدئولوژی " است .
و یا تبعیض حاکمیت زمانی که اجساد بیماران کرونا دفن می شود و حتی تحویل خانواده نمی شود و سایر ماجرا و زمانی که نماینده راه یافته به مجلس یازدهم با تشریفات دفن می شود و یا مورد اخیر مراسم تشییع سردار حسین اسداللهی که کاملا بر خلاف پروتکل های بهداشتی بود و صدای سخنگوی وزارت بهداشت را هم درآورد .
این ها مسائلی هستند که نباید دست کم گرفته شده و یا تصور شود سیالیت حافظه جمعی در تاریخ ایرانی آن را به فراموشی خواهد سپرد .
با این حال رفتار " خودمدارانه " بخش قابل توجهی از جامعه ذره ای شده ایرانی که فقط و فقط به خود می اندیشند و بس ؛ قابل اغماض و بخشش نیست .
به تازگی مدیرکل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش برخی از مهمترین اقدامات این اداره کل در سال 98 را تشریح کرده است . ( این جا )
یارمحمد حسینبر در گفتوگو با پانا در این باره می گوید: «در سالی که گذشت، در حوزه امور اداری و تشکیلات با حمایتهای معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش موفق شدیم چند اقدام نسبتا شاخص انجام دهیم. از این جمله میتوان به تدوین شیوهنامه اجرایی نظام رتبهبندی معلمان و تدوین شیوهنامه اجرایی قانون الحاق یک ماده به قانون تعیین تکلیف معلمان حقالتدریس اشاره کرد که خوشبختانه این شیوهنامهها تدوین و به استانها ابلاغ شد.»
مدیرکل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش گفت: «در سال گذشته برای اولین بار توانستیم با مشارکت همه حوزهها حسب تصمیمات ستاد منابع انسانی، طرح توسعه صلاحیتهای معلمان را تدوین کنیم که امیدوارم بتوانیم آن طرح را هم از مهر 99 در کشور عملیاتی کنیم.
او به وضعیت بازنشستگی نیروهای آموزش و پرورش هم اشاره کرد و گفت: «نزدیک به 60 هزار نفر واجد شرایط بازنشستگی هستند اما ممکن است بسیاری از این افراد تمایل به ماندگاری داشته باشند. پیشبینی ما این است که حدود 15 هزار نفر از این افراد کماکان در مجموعه بمانند و به فعالیت آموزشی خود ادامه دهند کما اینکه ما هم استقبال میکنیم.»
پس از ابلاغ « شیوه ی نامه اجرایی نظام رتبه بندی معلمان » ، " صدای معلم " در گزارشی با عنوان هشدار صدای معلم به وزارت آموزش و پرورش در مورد اجرای رتبه بندی معلمان ؛ با صلاحیت های حرفه ای معلمان و آینده نظام آموزش حرفه ای آنان بازی نکنید ! " نوشت : ( این جا )
" « محمدمهدی زاهدی » رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس امروز گفته است :
" طبق بند الف ماده ۶۳ قانون برنامه ششم توسعه لایحه رتبه بندی فرهنگیان باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد تا بتوان آن را در بودجه سالانه قرار داد .
استنباط ما این است که دولت نمی خواهد لایحه رتبه بندی فرهنگیان را به مجلس ارائه کند .
در این راستا بنده نامه ای خطاب به رئیس مجلس شورای اسلامی تهیه و ارائه کردم مبنی بر اینکه هیئت تطبیق قوانین این مصوبه دولت را با آنچه در قانون مندرج است، مقایسه کند و ضرورت ارائه این لایحه به مجلس را به دولت اعلام کنند . " این وقایع و رویدادها که تماما در " ظرفی روزمره " متناسب با " مظروف " به وقوع می پیوندد به وضوح اثبات فرضیه " فقدان خودآگاهی " در طیف بزرگی از معلمان است که به نظر می رسد در فلسفه حرفه خویش غور و تفحص کافی را به جد و جهد به عمل نیاورده اند .
در واقع اگر قرار است این اعتبار در بودجه سال 99 آموزش و پرورش در موضوع " رتبه بندی معلمان " دیده شود ؛ رتبه بندی معلمان باید به تصویب مجلس برسد .
چنان چه به دلایلی این امر صورت نگیرد معنای آن این خواهد بود که این افزایش حقوق برای مشمولین فقط مختص به این 6 ماه خواهد بود .
آیا مسئولان وزارت آموزش و پرورش و دولت فکری برای این موضوع کرده اند ؟
آیا دولت قادر است این میزان اعتبار را در کنار کسری بودجه مزمن در بودجه آموزش و پرورش 99 ببیند ؟
لازم به ذکر است ؛ « علی اصغر فانی » وزیر پیشین آموزش و پرورش در جمع فرهنگیان اردستان در 20 فروردین 1394 طرح رتبه بندی معلمان در هیات دولت به تصویب رسیده و برای اجرای آن نیاز به مصوبه مجلس شورای اسلامی نیست.
اما پرسش اصلی و راهبردی در این مورد همان است که به کرات « صدای معلم » تاکنون مطرح اما هیچ مرجعی به آن پاسخی ارائه نکرده است .
قرار است کدام شاخص ها و معیارها توسط کدام مرجع علمی صلاحیت دار مورد ارزیابی و سنجش و در نهایت " رتبه بندی " قرار گیرند ؟
کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در کنار این دلسوزی های در پایان عمر خویش ؛ تکلیف " سازمان نظام معلمی " را که سال ها از طرح آن می گذرد مشخص کند . "
مدیرکل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش در این گفت و گو مدعی شده است که طرح توسعه صلاحیتهای معلمان را با مشارکت همه حوزه ها تدوین کرده است .
پرسش این است که ایشان دقیقا پاسخ دهد این حوزه کدام ها هستند ؟
آیا نظر پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش در این مورد به عنوان نظر کارشناسی پیوست شده است ؟
آیا در تدوین شیوه نامه مذکور ، نظر " معلمان " اخذ گردیده است ؟
« صدای معلم » پیش تر گفت و گوی تفصیلی با " دکتر منیره رضایی » عضو هیات علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش انجام داد . ( این جا )
« رضایی » در این گفت و گو به شرح ماهیت طرح می پردازد و تاکید می کند طرح فعلی مورد تایید ایشان نبوده است و نمی تواند صلاحیت های حرفه ای معلمان را مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد .
دوشنبه 30 دی در نشست خبری معاون برنامه ریزی و توسعه منابع وزارت آموزش و پرورش با موضوع " مسکن، بیمه، رتبه بندی فرهنگیان و بودجه وزارت آموزش و پرورش " که در سالن جلسات این معاونت برگزار گردید و آقای حسین بر هم حضور داشت در بخشی از ایشان پرسش کردم که چرا طبق بند الف ماده ۶۳ قانون برنامه ششم توسعه لایحه رتبه بندی معلمان را برای تصویب به مجلس ارسال نکردید .
پاسخ اللهیار و حسین بر در این مورد سکوت بود .
نکته مهم دیگر در سخنان مدیرکل امور اداری و تشکیلات وزارت آموزش و پرورش وعده ای است که ایشان برای مهر 99 می دهد .
ایشان بدون آن که حتی اشاره ای به حذف رتبه بندی معلمان کند وعده می دهد که " طرح توسعه صلاحیت های معلمان " اجرا خواهد شد . دغدغه غالب در این معلمان بر اساس انبوه پیام ها و نامه هایی که برای این رسانه ارسال می کردند بیشتر حول " آزمون رتبه بندی معلمان " و مسائلی نظیر وقت آزمون ؛ میزان دشواری ، مشکلات فنی سامانه و این که این آزمون باید برای همه معلمان اجرا شود و نباید تبعیض باشد و مسائلی از این قبیل بود .
اما در بخش دیگری از گفت و گو ، " دم خروس " بیرون می زند !
ایشان اظهار امیدواری می کند که یک چهارم بازنشستگان واجد شرایط در سیستم بمانند .
به نظر می رسد ایشان با " وعده درمانی " می خواهد که پیک بحران کمبود معلم خیلی اوج نگیرد اما مساله این جاست که عملکرد ایشان و رئیس ایشان جایی برای " اعتماد " معلمان به آنان باقی نگذاشته است .
شاید برنده واقعی در این هنگامه ، معلمانی بودند که با " حق شغل حرفه ای " بازنشسته شدند .
این تعداد ضمن برخورداری از آن آیتم می توانند در سال آینده از افزایش 100 درصدی اعتبار همسان سازی حقوق هم برخوردار شوند .
بازنده اصلی در این بازی معلمانی بودند که سابقه بالا داشتند و کم ترین افزایش نصیب آنان گردید .
با این وضعیتی که برنامه ریزان و تصمیم گیرندگان دلسوز و زحمت کش ستاد برای معلمان ایجاد کرده اند و مهم تر از آن تحقیری که از قِبَل تبعیض شدید میان معلمان و نیروهای اداری و ستادی در فضای سازمانی آموزش و پرورش ایجاد شده است بعید است که روحیه و انگیزه ای به ویژه برای این گروه از معلمان برای ابقا در سیستم مانده باشد .
اما اشاره اصلی نگارنده در این جا به نقش بی بدیلی است که سازمان نظام معلمی می تواند در تعریف و سنجش صلاحیت های حرفه ای معلمان داشته باشد .
در پی اجرای ناقص و غیرشفاف بخشنامه افزایش 50 درصدی امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری که منجر به حذف رتبه بندی معلمان و افزایش تبعیض بی سابقه در این دستگاه گردید تنها دو تشکل فرهنگی بودند که به آن واکنش نشان دادند .
مجمع فرهنگیان ایران اسلامی و سازمان معلمان ایران.
« صدای معلم » پس از ابلاغ بخشنامه افزایش ۵۰ درصدی امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری که اجرای آن موجب حذف " حق شغل حرفه ای معلمان " و سایر مسائل گردید در 1 اسفند 98 در گزارشی به انتقاد از این اقدام پرداخت . ( این جا )
اما مجمع فرهنگیان ایران اسلامی در 19 اسفند ( این جا ) و سازمان معلمان ایران ( این جا ) به این مطالبه معلمان واکنش نشان دادند .
این نشان می دهد که اولا این تشکل ها همراه و همگام با تحولات آموزش و پرورش و مطالبات معلمان نیستند و دوم آن به نظر می رسد در مطالبه گری و ایفای نقش در " حوزه عمومی " بیش از آن که به اصول حرفه ای در راهبری تشکل ها پای بند باشند گرفتار ملاحظات و احتمالا منافع شخصی اند .
وضعیت رسانه های دولتی و شبه دولتی هم خیلی بهتر از این گونه تشکل ها نیست .
اما تاکید و تصریح نگارنده در این موارد و نیز مورد آخر که مربوط به مسائل پیش آمده در " دانشگاه فرهنگیان " می شود ( این جا ) همواره بر تاسیس و تثبیت " سازمان نظام معلمی " با رویکرد استقلال حرفه ای بوده است .
از کسانی در ستاد وزارت آموزش و پرورش که حتی در شیوه نامه رتبه بندی معلمان هیچ ارزشی برای گروه های آموزشی و نظر آنان قائل نشدند نمی توان انتظار خاصی برای راه اندازی این تشکیلات حرفه ای داشت .
اما متاسفانه به نظر می رسد که تاسیس نظام معلمی نیز مطالبه غالب و عمومی در میان معلمان نیست .
زمانی که صدای معلم در ابتدا نسبت به اجرای ناقص و غیرعلمی " رتبه بندی معلمان " هشدار داد کم نبودند معلمانی که از این رسانه می خواستند که در این مورد سنگ اندازی نکند و یا به قول معروف " موش ندواند " !
دغدغه غالب در این معلمان بر اساس انبوه پیام ها و نامه هایی که برای این رسانه ارسال می کردند بیشتر حول " آزمون رتبه بندی معلمان " و مسائلی نظیر وقت آزمون ؛ میزان دشواری ، مشکلات فنی سامانه و این که این آزمون باید برای همه معلمان اجرا شود و نباید تبعیض باشد و مسائلی از این قبیل بود .
اما واقعا کم تر کسی پیدا می شد و می شود که به دنبال تعریف " معلم حرفه ای " در سیستم باشد .
این وقایع و رویدادها که تماما در " ظرفی روزمره " متناسب با " مظروف " به وقوع می پیوندد به وضوح اثبات فرضیه " فقدان خودآگاهی " در طیف بزرگی از معلمان است که به نظر می رسد در فلسفه حرفه خویش غور و تفحص کافی را به جد و جهد به عمل نیاورده اند .
گویا فراموش کرده و می کنند که اگر معلم و معلمی جایگاه و شان چندانی در جامعه ندارد و بیشتر به عنوان یک " سیاهی لشگر " ور معادلات و برنامه ریزی ها نگریسته می شود به علت آن است که مجرای علمی و مشخصی برای ارزیابی حرفه ای معلمان وجود ندارد و هر کسی از راه رسیده می تواند معلم شود چرا که از نظر مقامات و مدیران مهم این است که کلاسی بدون معلم نباشد . متاسفانه به نظر می رسد که تاسیس نظام معلمی نیز مطالبه غالب و عمومی در میان معلمان نیست .
نگاه آنان به حرفه معلمی هم چیزی در حد " مبصر " و " کنترل چی " تعریف می شود و معلمی مطلوب است که بتواند در حد " کتاب " حافظه دانش آموزان را سیراب از محفوظات کند اگرچه این مقامات در افواه و حوزه عمومی بعضا خود منتقد عملکرد وسیاست گذاری های خود شده و حتی از دیگران طلبکار هم می شوند .
مهم نیست که معلم اندیشه ورز باشد و یا بخواهد تفکر انتقادی را در دانش آموزان تحریک کند .
مرگ مدرسه همان مرگ " تفکر " و " اتدیشه ورزی " در " بودن " و " شدن " است .
و این یعنی همان " انفجار نادانی " در همه سطوح به ویژه " مدیریت " . ( 1 )
نظرات بینندگان
در حال حاضر بار اصلی درمان بر دوش پرستاران است و یک صدم پزشکان هم حقوق و مزایا ندارند! بنابراین تا زمانی که مجلس ساختار را اصلاح نکند و دولت هم به آموزش و پرورش بی توجه باشد، حتی با وجود نظام صنفی معلمان، وضع معلمان تغییری نخواهد کرد!
دوست عزیز
1- قطعا !
ساختار نیاز به اصلاح دارد اما این تغییر باید از درون بجوشد و " حوزه عمومی " در آن نقش اول را باید ایفا کند .
اصلاحات دستوری مجکوم به شکست است .
2- مگر در حال حاضر ، وضع اعضای هیات علمی دانشگاه ها بد است ؟!
حداقل استقلال حرفه ای بسیار بیشتری نسبت به معلمان دارند .
3- بنده این مسائل را با توجه به نظام های تطبیقی عرض می کنم .
راهکار علمی و کارشناسی شما در این جامعه با مولفه های ذکر شده چیست ؟
پایدار باشید .
راهکار اصلی: ادغام وزارتین آموزش و پرورش و علوم و بخش آموزش پزشکی وزرارت بهداشت و تشکیل وزارت کلان آموزش و پژوهش است، مثل اکثر کشورهای پیشرو.
بخش آموزش رسمی باید یک متولی قدرتمند و مستقل داشته باشد
در این صورت می توان به رتبه بندی معلمان بر مبنای اعضای هیات علمی و بالا رفتن سطح آموزش در کشور امیدوار بود.
در حال حاضر حقوق معلم 4:میلیون، استاد دانشگاه: 12 میلیون و استاد علوم پزشکی 100 میلیون تومان است!!
اگر وزارتخانه یکسانی داشته باشیم، این تفاوت حقوق و مزایا در حد معقول خواهد بود ودر ضمن سطح آموزش هم ارتقا خواهد یافت. نگویید نشدنی است! لااقل بگویید اراده ای برای انجام آن وجود ندارد. با اجرای این طرح، وزارت بهداشت هم به وظیفه ذاتی خود یعنی بهداشت عمومی و درمان مشغول خواهد شد.
همان متخصص هایی که قبل از کرونا مشغول تجارت پرسود بودند
دوست عزیز
آقا / خانم " ب "
موضوع این یادداشت ، " فضای مجازی " نیست .
در یادداشت پیشین به تفصیل در مورد آن بحث کرده ام .
آموزش آنلاین به ویژه " LMS " می تواند مکمل خوبی برای آموزش رسمی باشد .
پایدار باشید .
حکومت نمیزاره یک نهاد فعال پویا شکل بگیره
آپ در اشغال امنیتی ها وحوزوی ها است
هرچه رشته بشود پنبه میشه
استبداد اجازه هیچ حرکتی نخواهد داد بازرگان استعفا
داد بنی صدر برکنار شد با بیش از ده میلیون رای
قائم مقام رهبری مرحوم منتظری برکنار شد
میرحسین خانه نشین شد حزب مشارکت ووووبسته
شدن مرحوم رفسنجانی معمار انقلاب مغضوب شد
وووتحمل هیچ چیزی ممکن نیست
مگر راه حل باز شدن فضای سیاسی کشور
مرسی
پس از این حرفت مشخصه که همون هایی که اسم بردی هم هیچ کاری واست نمی کنن .
تو چرا هنوز سنگشون رو به سینه می زنی ؟
منظور من طرفداری از کسی نیست فقط اینکه شرایط در جامعه آنقدر
بسته است که حتی رحم به خودی هاشون نمیکنن
تا برسه به یک تشکل مستقل مردمی معلمان
در نطفه خفه اش میکنند ولی در هر صورت ستم هایی شد به میرحسین کروبی و خانه نشینی باید در مقابل هر ستمی
محکوم کرد چه از ما باشد وجه نباشد با سپاس
آقا/ خانم حقی
نوروز را خدمت شما و خانواده محترم شادباش می گویم .
اما ؛
1-" سامانه قدرت " و " دموکراسی " کی محقق می شوند ؟
آیا باید منتظر بخشنامه ، دستور و .... از بالا باشیم ؟
چه کسی و یا نهادهایی باید زمینه ساز " حوزه عمومی " در جامعه باشند ؟
2- وقتی ما برای رد یک مدعا سخن می رانیم باید مستدل و بر اساس شواهد تجربی و جهان بینی علمی آیتم های خود را بیان کرده و در پی اقناع منطقی دیگران باشیم .
پرسش این است :
" در شرایط حاکم بر کشور ما تشکیل سازمان نظام معلمی موثر نخواهد بود ".
کدام شرایط ؟
مگر از ابتدا شرایط به گونه ی خیلی متفاوت دیگری بوده است ؟
این همه " اما " و " اگر " سم برای تغییر در زیر ساخت های فکری جامعه هستند .
مجلس یک نهاد حکومتی است و متاسفانه از کارکردهای خود تهی شده است .
باید ضمن تشکیل حوزه عمومی این نهادهای فشل و بی خاصیت را وادار به " تحرک اجتماعی " کنیم .
پایدار باشید .
با سلام
برای اصلاح ساختاری
1. اراده
2. حذف تبعیض
3. برچیدن دروغ
4. پیروی از قوانین و مقررات
5. حذف دوگانگی از آ . پ
و موارد دیگری ، اما مورد پنجم آنچه درآموزش و پرورش
تعلیم می دهیم تضاد با آن زندگی می کنیم هم خانواده و هم معلم و متولیان آموزش و پرورش به فراگیر تعلیم
می دهند که دروغ بد و از گناهان کبیره است .
همسایه در را می زند با پدر یا مادر خانواده کار دارد به
بچه می گویند بگو ما در خانه نیستیم!
توجه به چگونگی اخذ امتحانات شیوه تعلیم عملی دروغ را به روشنی بیان می کند
تمامی کاربلدان و استادان رشته های مختلف فارغ از
هر دغدغه ای نقشه اصلاح تهیه کنند و ...
شیوه نوع برای رفع نیاز مالی بیابند عمر کاری من و چند صد هزار از همکاران گرامیم به پایان رسید با وعدهای سرخرمنی ها ؛ هیچ گرهی هم گشوده نشد
حکایت همچنان باقی است.