صفحه اول :
کرونا از دروازه های ایران گذشته بود قبل از آنکه مردم ایران فرصت کنند بپرسند《کیه کیه در میزنه؟》.
اژدهای نامرئی چینی در حالیکه در شکم قلمبه اش مردمانی بلعیده شده از چین را داشت، زیر پوست ایران آهسته و بی صدا شروع به خزیدن کرده بود و یکی پس از دیگری پرچم های برافراشته انکار را بر زمین میانداخت. او دنبال طعمههایی جدید در کوچه و خیابان ایران منتظر اشتباهی کوچک از جمع انسانهای بیخبر از همه جای، این سرزمین بود.
وقتی شروع به بلعیدن کرد، به تدریج ترس و اضطراب به جانها افتاد. کادر درمان اولین قشری بود که واقعیت نامرئی ویروس کرونا را حس کرد. آنان بیش از هر قشری می دانستند که معنای یک بیماری ویروسی ناشناخته که سیستم تنفسی را به شدت درگیر میکند چیست. در روزهای نخست تنها قشر درگیر با مسئله کرونا کادر درمان بودند. به تدریج ترس و اضطراب مردم را نیز فرا میگرفت. کلیپ هایی از کادر درمان در فضای مجازی منتشر گشت که آلارمهای هشدار همراه با امید با خود داشت. آنان نه از سر سرخوشی بلکه برای روحیه دادن به همکاران دیگرشان و مردم کلیپهایی از پایکوبی در مقابل کرونا منتشر ساختند و پیام شان این بود: گر چه گرفتار بحران شدهایم اما آن را کنترل خواهیم کرد.
مراکز آموزش عالی تعطیل شد. هر خانوادهای که فرزندی داشت که باید هر روز ساعت ها در مدرسه حضور مییافت نیز نگران شد و اضطراب لحظه به لحظه بیشتر میشد. اولیای دانش آموزان در اتحادی نامرئی و غیررسمی تصمیم بر نفرستادن دانش آموزان به مدرسه گرفته بودند. از شواهد و قرائن هم، چنان بر میآمد که مدیریت کلان کشور تصمیم به تعطیلی مدارس اما به گونهای تدریجی دارد. مدارس ابتدا چند روزه و نهایتاً به طور قطعی تا پایان اسفند تعطیل اعلام شدند. یادگیری بهتر در فضای مجازی در مورد دانش آموزانی که در فضای مدرسه هیچ گاه خوش نمی درخشیدند، نشان می دهد، بسیاری از مدارس به دلیل نوع فضا، نحوه آموزش خشک و نبود امکانات، جذابیت لازم را نداشتهاند.
برخلاف تعطیلیهای دیگر دانش آموزان ذوقی برای ماندن در خانه نداشتند، به خصوص که این تعطیلی محدوده زمانی قطعی در ذهن آنها نداشت. خانوادهها به کنج خانهها خزیدند. معلمین نیز به همراه دانش آموزان رسما تعطیل شدند. برای معلمان این تعطیلی میتوانست بهترین تعطیلی اجباری باشد. چون از طرفی از فضای خطر در مدارس دور شده بودند و از طرفی می توانستند به امورات عقب افتاده و کارهای قبل از عیدشان برسند. به خصوص برای معلمان زن.
اما اتفاق دیگری افتاد. بسیاری از آنان از همان روزهای اول تعطیلی که حتی پیشبینی ادامه آن تا عید هم نمیرفت، نگران درس و مشق دانش آموزان شدند. گرچه دور از بحران کرونا به نظر میرسیدند اما نهضتی را آغاز کردند که نشان داد، احساس مسئولیت، دوری و نزدیکی به بحران را نمی شناسد.
تعداد محدودی از آنان از قبل گروههایی مجازی با دانش آموزان داشتند. اما به دلیل ممنوعیت و ضروری نبودن نه به شکل رسمی.
موج ارتباط گرفتن با دانش آموزان و تشکیل گروههای مجازی شروع شد. این کار به دلیل تعطیلی رسمی مدارس و در اختیار نبودن شماره تلفن نمایندگان کلاسها سخت بود. اما تلاش معلمان نتیجه داد و همان چند روز اول تعطیلات تعداد قابل ملاحظهای از آنان کلاسهای مجازی خود را تشکیل دادند.
پاین نهضت خودجوش بسیار زودتر از رسیدن بخشنامهها به مدارس آغاز شده بود. معلمین دانشآموزانشان را از طریق اتاق فرماندهی مستقر در خانههایشان، در فضای مجازی به دور خود جمع کردند و به دنبال دانش آموزان گم شده در فضای مجازی به هر دری میزدند.
دانش آموزان، چه آنها که درس و مشق را دوست داشتند و چه آنها که درس و مشق برایشان مهم نبود و مدرسه برای آنها نقش مامنی برای گذراندن ساعاتی با همسالانشان بود، یکی یکی به کلاسهای مجازی می پیوستند.
صفحه ۲ :
بسیاری از معلمان با وجود اینکه تجربه برگزاری و مدیریت کلاسهای مجازی به این شیوه گسترده را نداشتند، شروع به تهیه محتوای تدریس و... کردند. نرم افزارهای کاربردی در تدریس مجازی و شیوه های تدریس و ارزشیابی مناسب در گروههای معلمان بررسی میشد و آنها تجاربشان را در اختیار همدیگر قرار میدادند تا اینکه، رسماً همه مدارس با اعلام وزارتخانه، تشکیل این گروه ها را در دستور کار خود قرار دادند. شماره تلفن برخی دانش آموزان جهت تکمیل گروهها بالاخره در اختیار همه معلمان مربوطه قرار گرفت. شبکه آموزش و غیره نیز به کمک معلمان آمدند. معلمان زمان بیشتری را نسبت به زمان عادی تدریس در مدرسه، به کلاسهای مجازیشان اختصاص میدادند. تهیه محتوا برای تدریس و ارتباط با دانش آموزان، بررسی تکالیف آنها و صحبت با تک تک آنها و خلاصه اداره کلاس مجازی زمان بسیار زیادی از آنها میگرفت اما آنها عاشقانه و بی هیچ شکایتی معلمی کردند به مانند همیشه. توقف آموزش در مرام معلمان نبود.
میتوان گفت آمدن کرونا در تمام حیطه ها درسهایی را به ما یاد داد که هر کسی با نگاه خود می تواند خوشهای از این درسهای خوب برگیرد.
در بخش آموزش و پرورش آنچه باید بیاموزیم این بود:
۱- گرچه اقدام معلمان که ابتدا به صورت خودجوش آغاز و سپس رسمیت گرفت، بدون هیچ چشم داشتی از سوی آنان انجام گرفت اما برای ساختن جامعهای که در آن همه افراد به این شکل در دوران بحران به اندازه این قشر مسئولیت پذیر باشند، لازم است تحسین گردند و قدردانی از معلمان حداقل با کلام وظیفهای بر دوش بزرگان این کشور است.
۲- نظام متمرکز آموزش و پرورش نمیتواند بهترین گزینه برای آموزش و پرورش امروز ما باشد. چنان که دیدیم تصمیمگیری و اقدام سریع در جهت تشکیل کلاس های مجازی از سطوح پایین آموزش و پرورش آغاز شد که نهایتاً با صدور بخشنامههای وزارتی مهر تایید بر آن گذاشته شد. پیامی که این امر میتواند برای مسئولان بالادستی آموزش و پرورش داشته باشد این است که به کارآمدی و توان تصمیمگیری معلمان که مستقیماً با مسئله آموزش در خط مقدم درگیر هستند، اعتماد گردد. به عینه مشاهده شد معلمان با احساس مسئولیت خود، بی هیچ چشم داشتی و بی هیچ شاهدی، در خانههای خود بهترین اقدام را در وضعیت خطر آغاز و با جان و دل ادامه دادند.
۳- کرونا فضایی به وجود آورد که امکان تماس در فضای واقعی را از تک تک افراد جامعه به خصوص در مدارس گرفت و نقش و جایگاه فضای مجازی را در کنترل بحران و ارتباط افراد جامعه و متوقف نشدن آموزش به اثبات رسانید و این میتواند به عنوان سندی برای رفع برخی محدودیتهای دست و پاگیر در نظام آموزش و پرورش در خصوص فضای مجازی باشد.
۴- یادگیری بهتر در فضای مجازی در مورد دانش آموزانی که در فضای مدرسه هیچ گاه خوش نمی درخشیدند، نشان می دهد، بسیاری از مدارس به دلیل نوع فضا، نحوه آموزش خشک و نبود امکانات، جذابیت لازم را نداشتهاند.
امکان تمرین و تکرار و آرامش حضور دانشآموزان در خانه، دارویی برای ادامه تحصیل بهتر برخی از دانش آموزان فراری از مدرسه خواهد بود. به نظر می رسد، تشکیل مدارس مجازی از ضروریات آینده آموزش و پرورش است و نیز باید به فکر تغییر فضای خشک کلاسهای درس و تبدیل مدارس به فضاهایی شادتر، زیباتر و آرامش بخشتر باشیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
کردن تعداد زیادی از معلمان بوده است.
ظاهرا قبلا یا فرصت سرخاراندن نداشتند
و یا بهانه ای برای نوشتن.
من نیز به عنوان معلم این فضای مجازی را نه تنها دوست ندارم بلکه از آن متنفرم
فعلا حفظ جان اولویت اصلی است. در شرایط عادی هم امکان برگزاری کلاس تابستانی نداریم چه برسه به الان!
ما هم وظیفه نداریم با امکانات خودمون به بچه های شما تو فضای مجازی درس بدیم. تا حالا هم لطف کردیم در حقتون.
بنده فقط برای آرامش دل اونهایی که کادر درمان هستن و بچه های اونا یه گروه تشکیل دادم وگرنه بی تدبیری مسئولین به ما ربطی نداره.
عجب!! کیفیت امتحانات، نمرات، آموزش ها و پایه های آموزشی دانش آموزان با آن نمرات مگر بد است که دانش آموزان متزلزل باشند و با زحمتی مختصر قبول نشوند؟
آموزش و پرورش چقدر عاجز است که معلمانش را تکلیف ما لا یطاق نماید که با امکانات خودشان به فرزندتان آموزش دهند و این چه اجحاف و ظلم بزرگ است؟ کدام امکانات؟ آیا همه معلمان با هم برابرند؟ آیا همه دانش آموزان با هم برابرند؟
این دوست عزیز اشاره کردند که در کلام حداقل
از معلمان تشکر کنند مگر با حرف خشک و خالی
رفاه شما تامین میشودو مشکلات معلمان حل
میشود قدرت خرید شما بالا میرود...........
و آمار ، نتیجه گیری کرده اید؟!
بیشتر یک برداشت و باور شخصی است.
جامعه آماری چند نفری از دانش آموزان ضعیف، به شما اجازه چنین نتیجه گیری را
داده است.
باید در انتظار شرایط عادی نشست و اثرات
آموزش مجازی را از زبان خود دانش آموزان و میزان یادگیری آنان و نتایج آزمون،
سنجید.
فراموش نکنیم در مدرسه عامل اجبار و در
آموزش مجازی، عامل اختیار مستولی است.
به همین سادگی نمی توان ابراز نظر کرد.
برخی از دانش آموزان از مدرسه فرار
نمی کنند، بلکه آنان از درس و مشق گریزان و متنفرند. برعکس آنان در کنار دوستان خود در مدرسه خوشحال هم هستند.
مخصوصا آنان که گروه دوستان را جایگزین
روابط خانواده می نمایند و........
رتبه بندی را حذف کردند و مدرک و سابقه شده کشک!
در ضمن درس تعطیل هم بشود اتفاق خاصی نمی افتد!
بچه های فقیر یکسال دیرتر بیکار مطلق می شوند! نمیدانم بعضی معلمان بویژه خانم معلمان!! چرا اینقدر بامرام هستند؟!
تنها سالی بود که فرصت کردم 40 درخت بکارم
200 متر جوی بکنم، زمینی را بیل زده و ریشه علفها را قطع کنم
کمی با بالا حرف بزنم
بدهی پس بدهم
وام تولید بگیرم و تولید کنندگانی را کمک کنم و ...
چرا معلم را به داشتن موبایل اجبار می کنند در حالی که برای سلامتی ضرر دارد؟
کاش زلزله ای بیاید و تمام این موبایلها به زیر خاک فرو رود که چنین زندگی خفت باری نداشته باشیم
دفن می شود. البته در اروپا، شاید در کشور
ما مورد استفاده قرار می گیرد؟ نمی دانم.
دعای شما بدشکلی مستجاب شده است.