هفته پیش بود که میخواستم نقدی بر آزمونهای رتبهبندی معلمان بنویسم؛ از اینکه اصلا چرا در ارگانهای دیگر این همه افزایش حقوق، پاداش و مزایا نهتنها بدون آزمون که حتی بیخبر و صدا انجام میگیرد؛ اما در ارگان آموزش و پرورش چندرغاز افزایش حقوق اینهمه سر و صدا و سین و جیم دارد؟! آن هم در قبال نیروهایی که از ریزترین صافیهای استخدامی گذشته و با دورههای ضمن خدمت مورد تایید خودشان سالی چند بار آپدیت و مجهز میشوند! مگر این برنامه چه ظرفیت نهفته و نشکفتهای درباره نظام رتبهبندی معلمان دارد؟ به جز یک جمله در ماده ۶۳ بند الف ـ ۲ که دولت را مکلف به اجرای نظام رتبهبندی میکند که آنهم الحمد لله با «تصمیم جسورانه» جناب الهیار و همکاران «معصوم از خطایش» آنچنان عقب رانده شد که شاید چند برنامه توسعه دیگر هم نتواند نجاتش دهد!
از اینکه سطح علمی معلمان اگر اینقدر برای متولیان امر مهم است چرا راه «ماموریت به تحصیل» بر آنها بستهشده؟
چرا اِعمال مزایای ناچیز «مدرک تحصیلی دوم» در حین اشتغال اینقدر کش و قوس پیدا کرده؟ و بالاخره اینکه چرا شرمآورانه حق «همترازی هیات علمی» و «طبقه شغلی تشویقی» حذف شده است؟! میخواستم از نمرات نصاب عجیب تعریف شده برای احراز صلاحیت، از ایرادات فراوان آزمونها و ... بنویسم که ناگهان خبری از راه رسید:
«افزایش ۵۰ درصدی امتیازات فصل دهم قانون مدیریت خدمات کشوری کارکنان دولت».
در ابتدا البته انتظار نمیرفت که این بخشنامه شامل معلمان شود؛ بس که طی این سالها این فرزند ناتنی مورد کمتوجهی و تبعیض قرار گرفته بود؛ اما در کمال شگفتی خبر اجرای آن برای فرهنگیان هم آمد! یک خبر و یک اتفاق باورکردنی! یعنی قرار است تبعیضها برداشته شود؟! یعنی قرار است دیده شویم؟ یعنی ...؟
بعد از چند روز وعده و وعید، منت و انتظار، بالاخره احکام زده شد. اما نه آن احکام؛ «احکامی» بهمثابه یک سیلی «محکم» بر گونه فرزندی که داشت در خیالاتش پا را فراتر از گلیمش میگذاشت! افزایشهای انتظاری چند میلیونی، در یک معادله پیچیده و نامفهوم، برای معلمان پایین رتبه فقط به چند صدهزار و برای معلمان عالیرتبه دولت به چند هزار محدود شد! بله؛ چند، هزار، تومان...!
کار به جایی رسید که گفته شد: «حقوق هیچ معلمی کم نشده»!! شوکی عجیب جامعه معلمان را فراگرفت. باور کنیم یا نکنیم؟ بگرییم یا پوزخند بزنیم؟ بپذیریم یا اعتراضکنیم؟ «اصلا به اطرافیان بگوییم این بخشنامه شامل حال ما هم شده...؟ یا نگوییم!»
در همین حال و هوا نواری صوتی منسوب به معاون برنامهریزی وزیر منتشر شد. در این فایل اشاره میشود که قانون مدیریت خدمات کشوری امتیازی به نام «حق شغل» دارد اما «حق شغل حرفهای» نه. بنابراین در فاز اول رتبهبندی (مهر ۹۴) افزایشها تحت عنوان «حق شغل حرفهای» صورت گرفت و در فاز دوم (مهر ۹۸) نیز حق شاغل و فوقالعاده شغل افزایش یافت و نهایتا هنگام اِعمال بخشنامه فصل ده (اسفند ۹۸) مابهالتفاوت افزایشهای صورت گرفته در امتیازات فصل ده (در فازهای ۱ و ۲ رتبهبندی) تا ۵۰ درصد لحاظ شد و البته عنوان «حق شغل حرفهای» سال ۹۴ نیز مجددا جای خود را به «حق شغل» داد.
عزت خود را بالاتر از آن میبینم که آقای الهیار را مخاطبم قرار دهم؛ که اگر ایشان گوشی برای شنیدن صدای معلمان داشتند، کار به اینجا نمیکشید! به جای ایشان توجه «معلمان عزیز» را به موارد زیر جلب میکنم:
۱) برخلاف آنچه ایشان مدعی شده، در رتبههای بالا حق شغل به اندازه «۵۰ درصد» افزایش نیافته؛ بهعنوان فقط یک نمونه از هزاران، امتیاز حقشغل اینجانب با ۲۱ سال سابقه و رتبهعالی فقط در فاز اول رتبهبندی ــ و تحت عنوان حقشغل حرفهای ــ از ۵۹۹۵ به ۸۰۹۳ (یعنی ۳۵ درصد) افزایش یافته و در فاز دوم و اعمال فصل ده هیچ تغییری نکردهاست! شایسته آنست که ایشان بابت این ادعای غیرمسئولانه ابتدا عذرخواهی و سپس دستور افزایش آن به ۵۰ درصد را صادرکند.
۲) اگر افزایشات مهر ۹۴ چیزی متمایز از افزایش امتیازات فصل دهم بوده (آن گونه که با عنوان ویژه «حق شغل حرفهای» نامگذاری شده) پس چرا و با چه نیتی در اسفند ۹۸ مجددا ــ و البته به همراه حقشاغل و ... ــ در داخل امتیازات فصل ده قرار ــ و عنوان «حقشغل» به خود ــ گرفتهاست!؟ و اگر فعلی در دل قانون مدیریت خدمات کشوری بوده پس چرا طی این سالها متواتراً، حرمتشکنانه و دمدستی تحت عنوان نظام رتبهبندی «معلمان!» به خورد رسانهها داده شده؟ گویی که در بین همه کارکنان دولت این فقط معلمانند که جدابافته (و به زعم آحاد جامعه، پر مدعا) حقوق رتبهبندی میگیرند و دیگران حسرت به دل (و مظلومانه) نظارهگر این یکهخواریاند.
!۳) مگر مرتبا طی این سالها گفته نشد که هدف از نظام رتبهبندی، نه صِرف افزایش حقوق معلمان که استقرار نظام «پرداخت با توجه به تخصص و شایستگی» آنهاست؟ پس چطور و با چه تحلیلی به یکباره ساختمان نیمهتمام «شایستگی» با زلزله «امتیازات فصل ده» فروریخت؟! طوری که نه تنها شایستگی به حاشیه رانده شد که تفاوتهای انگیزه بخشی که طی این سالها با رتبهبندی ایجاد شده بود، به یکباره از بین رفت!
مِنبعد کدام مشوق معلمان را به تلاش برای احراز مهارتهای بیشتر ترغیب خواهدکرد؟ و فردا روز چه کسی مسئول این اتمسفر سرد و این واپسزدگی خطرناک خواهد بود؟
۴) در اواسط این فایل صوتی گفته میشود «اِعمال رتبه بندی و امتیازات فصل دهم بهصورت جداگانه، قانونا ممکن نیست» و در پایان امید داده میشود که «راه رتبهبندی با توجه ماهیت برنامه پنجساله ششم توسعه همچنان باز است»! اول اینکه سه سال از این پنج سال، گذشته و بودجه سال چهارمش هم بسته شده است. در ثانی مگر این برنامه چه ظرفیت نهفته و نشکفتهای درباره نظام رتبهبندی معلمان دارد؟ به جز یک جمله در ماده ۶۳ بند الف ـ ۲ که دولت را مکلف به اجرای نظام رتبهبندی میکند که آنهم الحمد لله با «تصمیم جسورانه» جناب الهیار و همکاران «معصوم از خطایش» آنچنان عقب رانده شد که شاید چند برنامه توسعه دیگر هم نتواند نجاتش دهد!
۵) در اواخر فایل و در توضیح اعمال بخشنامه برای پرسنل اداری گفته میشود که «بخشنامه فصل ده برای همه کارکنان است و اختیار فراقانونی برای تفکیک قائلشدن بین پرسنل اداری و آموزشی وجود ندارد». جملهای درست و هوشمندانه! البته که اختیاری فراقانونی وجود ندارد؛ اما اختیار درونقانونی که هست. ماده ۶۸ فصل ده رگلاتور حساس و قابل تفسیر «فوقالعاده ویژه» را به صورت کاملا قانونی در اختیار قانونگذار گذاشته تا آن را در مواردی که تشخیص میدهد برقرار یا حذفکند؛ اتفاقی که در فاصله زمانی فاز دوم رتبهبندی و اعمال امتیازات فصل ده، به شکل عجیبی دو بار برای پرسنل اداری افتاد تا با ایجاد فاصله حدوداً یکی دو میلیونی بین آنها و پستهای آموزشی همرده، خیل پرسنل اداری عزم سفرکرده به آموزشی را مجددا در ستاد حفظ کند! فاصلهای که با احکام سال آینده (و بنابراین در یک بازه زمانی کمتر از سه ماهه) بیشتر هم خواهد شد. البته که پرسنل اداری جامعه فرهنگ در کنار پرسنل آموزشی قشری زحمتکش و شایسته هر گونه توجهند؛ اما اینکه «قانونگذار و قانونگر خود پرسنل اداریاند نه آموزشی»، طبعا سوال برانگیز است.
۶) و بالاخره جناب الهیار در فراز پایانی این فایل و بعد از اینکه معلمان را از تحلیلهای خود قانع میبیند، از موضع یک «پیر» درآمده و واکنشهای آنها را به این اتفاق، غیرقانونی، غیرحرفهای، غیراخلاقی و مصداق تحریکشدگی و گولخوردگی ارزیابی میکند!
کمی تاسفآور است که مقامی در این مرتبه و در ارگانی به این وسعت، به جای همدلی با همکاران دلسوز و زحمتکش خود، اینگونه فارغ از دغدغه و سند و مرجع، آنها را مورد لطف و نوازش قرار میدهد! کاش ایشان بهعنوان معاونت «برنامهریزی و توسعه منابع» ابتدا اشارهای میکرد به برنامهها و بخشنامههایی که با آنها بدنه فرهنگیان را با حقوق حرفهای و قواعد مطالبه آشنا کرده؛ سپس آنها را مورد بازخواست قرار میداد. مِنبعد کدام مشوق معلمان را به تلاش برای احراز مهارتهای بیشتر ترغیب خواهدکرد؟ و فردا روز چه کسی مسئول این اتمسفر سرد و این واپسزدگی خطرناک خواهد بود؟
و در پایان میگذرم از اینکه ایشان متواضعانه «همکارانش را افرادی قانونمدار، متخصص و بیاشتباه و اجرای این بخشنامه را کاری جسورانه و بزرگ» خوانده است؛ زیرا که با «ضبط یک مونولوگ در فضایی خالی از مخاطب زنده» منافاتی ندارد.تا جایی که بنده دریافتهام به بازی گرفتن یک کودک چند ساله هم معمولا با موفقیت کاملی همراه نیست؛ در این صورت تلاش برای بهبازی گرفتن انسانهایی که بزرگمان کردهاند را باید چه نامید...؟!
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
شفاف بگوییم کارکنان اداری وسایر کارکنان دولت کارمند هستند فرهنگیان هم کارمند هستند چرا اینقدر تفاوت حقوق دارند ؟
مسئولان به این سوال باید جواب بدهند