صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش

" مدرسه باید با تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در سطح ملی و بین المللی هم سو و هم جهت باشد در غیر این صورت، منسوخ خواهد شد و آموزش های غیر رسمی و فرا ملی جای آن را خواهد گرفت. آموزش در جهت تقویت رفتارهای عقلانی، حس هم دردی نسبت به انسانیت، تقویت احساس هویت ملی، پرهیز از قضاوت های قالبی و كلیشه ای، كسب تصویری واقعی از دنیای خارج و نهایتاً، آموزش جهانمندی در سه سطح شناختی، مهارتی و نگرشی باید صورت گیرد. تا افراد مهارت ارتباط جهانی را كسب كنند "

راهکارهایی برای افزایش مهارت های اجتماعی در کودکان کم توان ذهنی ( ویژه مدارس استثنایی )

موسی مرحمتی/ کهگیلویه و بویراحمد

راهکارهایی برای افزایش مهارت های اجتماعی در کودکان کم توان ذهنی

مقدمه:
طبق تحقیقات و مطالعات انجام شده، یکی از مسائلی که در مقطع ابتدایی و دیگر مقاطع از اهمیت زیادی بر خوردار است، داشتن مهارت اجتماعی دانش آموزان است.مهارت اجتماعی به مجموعه رفتارهای فراگرفته قابل قبولی گفته می شود که فرد را قادر میسازد با دیگران رابطه موثر داشته و از عکس العمل های نا معقول اجتماعی خودداری کند. ( گرشام و الیوت 1984 )
آموزش مهارت اجتماعی بر پایه این اصل قرار دارد که مشکلات کودکان در مهارت های اجتماعی غالباً به این دلیل است که کودکان نمی دانند در موقعیت های اجتماعی چه کار کنند و می توان کودکان را برای غلبه برای این مشکلات آموزش داد.
ویلیام واشر (1993) یك سه قسمتی پیشنهاد می کند:
قسمت اول: به صحبت های مربی درباره ی تعامل بهتر با همسالان اختصاص دارد، هنگام انجام کار معلم باید بر آنچه کودک «باید» انجام بدهد متمرکز می شود نه بر آنچه نباید انجام بدهد.
قسمت دوم: شامل تکرار و تمرین با دیگران است.
قسمت سوم: دادن یک نقش مسئولیتی در کلاس به کودک به افزایش مقبولیتِ او در میان همسالان کمک می کند. (آموزش موثّر. روش تدریس کار آمد)
شکلک های محدثه
همچنین رشد مهارت های اجتماعی کودکان با سبک فرزند پروری والدین مرتبط است. سبک های فرزند پروری والدین را می توان در امتداد دو پیوستار تعریف کرد: صمیمیت (خونگرمی) یا پاسخ دهی از سوی والدین و کنترل یا سخت گیری از سوی والدین (بوویند، 1991)
همچنین والدین می توانند فرصت بازی را با همسالان برای کودک فراهم کنند و یا با کودکان خود بازی کرده و به رشد مهارت های لازم برای بازی با همسالان به فرزندشان کمک کنند.
همچنین صحبت کردن با کودکان درباره ی روابط آن ها با همسالان باعث ارتقای مهارت های اجتماعی آنان می شود (لیرد و همکاران).(آموزش موثر و تدریس کار آمد)
در حال حاضر بسیاری از محققان اعتقاد دارند مهارت های اجتماعی آموختنی هستند، زیرا کودکانی که در محیط های نامناسب و نا معقول هستند و قادر به برقراری هیچ ارتباط صحیحی نمی باشند و باعث می شود فرد در بین دیگران محبوبیت نداشته باشد.
اما می توان به علل و عوامل دیگری اشاره کرد که عبارتند از:
1. علل ارثی: که به همراه ژن و از طریق والدین به آن ها منتقل می شود.
2. علل زیستی: نقص عضو، اختلال بینایی و شنوایی و ...
3. علل عاطفی: مانند احساس محرومیت از والدین.
4. علل روانی: وجود فشارهای درونی.
5. علل اجتماعی: مانند نا به سامانی، اختلاف و در گیری اعضای خانواده و ...
6. علل تربیتی: عدم یا افراط تربیت، ناهماهنگی بین عاملان تربیت در خانواده و مدرسه و جامعه.


تعریف مهارت اجتماعی:
مجموعه توانمندی هایی است كه موجب موفقیت در زندگی اجتماعی فرد می شود. هر فرد برای زندگی موفق در یك جامعه، علاوه بر مهارت های فردی به مهارت های دیگری نیاز داردكه از آن به نام مهارت های اجتماعی یاد می كنند.
مهارت های اجتماعی، مجموعه رفتارهایی است اكتسابی كه از طریق مشاهده، مدل سازی، تمرین و بازخورد آموخته می شود و دارای ویژگی های زیر است و رفتارهای كلامی و غیر كلامی را در بر می گیرند و پاسخ های مناسب و مؤثر را در بر دارند، بیشتر جنبه تعاملی داشته، تقویت اجتماعی را به حداكثر می رسانند و بر اساس ویژگی ها و محیطی كه فرد در آن واقع شده است، توسعه می یابند و از طریق آموزش رشد می كنند (میچلسون 1983 به نقل از كرامتی 1381)

راهکارهایی برای افزایش مهارت های اجتماعی در کودکان کم توان ذهنی
در تعریف مهارت اجتماعی، ویژگی های ذیل مورد قبول اكثر محققان است:
1- ارتباط فرد به فرد كه شامل تبادل و تفسیر پیام هاست.
2- عوامل موثر در یادگیری رشد پیدا می كنند و علاوه بر شخصیت فرد تجارب گذشته و تعامل بین فردی او نیز در رسیدن به هدف موثر است.
3 - به صورت كلامی (سخن، لغات یا جملات) و یا غیر كلامی (استفاده از چشم، تن صدا، بیان چهره ای و ژست ها) می باشد.
4 - از فرهنگ و گروه اجتماعی كه فرد در آن زندگی می كند، تأثیر می پذیرد.
5 - از طریق اجتماعی رشد پیدا می كند. این تقویت در صورتی مؤثر است كه مورد علاقه فرد بوده و برانگیزاننده باشد.
6 - طبیعت دو جانبه دارد و رفتارهای دو سویه را می طلبند. از عوامل محیطی، سن، جنس و موقعیت دیگر افراد، تأثیر می پذیرد (وران، كلی، 2002)


مایكسون و دیگران (1982، به نقل قول از هارجی و همكاران، 1994) در ارزیابی نشانه های مهارت اجتماعی به شش عنصر اصلی اشاره می كنند:
1 - مهارت های اجتماعی به طور معمول آموخته می شوند.
2 - شامل مجموعه ای از رفتارهای كلامی و غیر كلامی گوناگون ویژه اند.
3 - مستلزم داوطلب شدن و ارائه پاسخ های مناسب و مؤثرند.
4 - تقویت های اجتماعی دیگران را به حداكثر می رسانند.
5 - ماهیتی تعاملی دارند و به زمان بندی مناسب و تأثیر متقابل برخی از رفتار ها احتیاج دارند.
6 - تحت تأثیر عوامل محیطی همچون سن، جنس و پایگاه طرف مقابل می باشند.
تراور(1980) به نقل از كارتلج و میلبرن (1985) مهارت های اجتماعی را به دو بعد تقسیم می كنند. اجزاء مهارت را فرایندهای واحدی نظیر نگاه، تكان دادن سر، یا رفتارهایی در روابط اجتماعی مانند سلام و خداحافظی تشكیل می دهند فرایندهای اجتماعی به توانایی فرد در ایجاد رفتار ماهرانه بر اساس قواعد و اهداف مربوطه و در پاسخ به باز خورد های اجتماعی اشاره دارد. این تمایز نیاز فرد را به نظارت بر موقعیت ها و تغییر رفتار در برابر واكنش سایر افراد می سنجند.
ایسلر و فردریكسن (1980) به نقل از كارتلج و میلبرن (1985) مهارت های اجتماعی را هم دارای جنبه های مشهود و هم دارای عناصر شناختی نا مشهود می دانند. عناصر شناختی نامشهود افكار و تصمیماتی است كه باید در ارتباطات متقابل بعدی گرفته شود یا انجام گیرد این عناصر همچنین مقاصد و بینش فرد دیگری را شامل می شود كه واكنش در برابر آن احتمالا ً بر اندیشه های طرف مقابل تأثیر می گذارد. رشا و آشر (1991) به نقل قول از دهقان (1385) مهارت های اجتماعی را شامل رفتار های دانسته اند كه در تعامل موفق و مناسب با دیگران به كار می رود واین مهارت ها با داشتن پایه و شناخت اجتماعی از قبیل ادراك اجتماعی و استدلال ظهور می یابد.
(مورگان،1980، به نقل از كارتلج و میلبرن ، 1985) به نكته ای اشاره دارد كه مهارت های اجتماعی نه تنها امكان شروع و تداوم روابط متقابل و مثبت را با دیگران فراهم می آورد بلكه توانایی نیل به اهداف ارتباط را نیز در شخص ایجاد می كند.
لیبرمن (1989) كنش متقابل اجتماعی را به یك فرآیند مرحله ای كه هر مرحله نیازمند یك مجموعه از مهارت های متفاوتی است، تجزیه نموده اند، مرحله اول ارتباط، نیازمند مهارت گیرندگی است كه شامل مهارت هایی است كه برای توجه كردن و درك درست اطلاعات اجتماعی متناسب كه در موقعیت ها وجود دارد لازم می باشد، چون متناسب بودن رفتار میان فردی وابسته به موقعیت هاست، اتفاق رفتار اجتماعی درست بستگی زیادی به شناخت صحیح نشانه های میان فردی و محیطی دارد، كه ما را به پاسخ های مؤثر رهمنمون می شوند. مثال های مهارت های گیرندگی شامل شناخت متناسب اشخاصی است كه با آن ها تعامل می كنیم. شناخت صحیح احساسات و امیالی كه دیگران بیان می كنند.در واقع شنیدن صحیح آنچه دیگران بیان می كنند و دانشتن اهداف شخصی فردی كه با ما تعامل می نماید، می باشد. (ده بزرگی، 1375)
در مرحله بعدی ما نیازمند مهارت های پردازشی می باشیم. برای موفق شدن در رویارویی میان فردی، نیازمند به این هستیم كه بدانیم می خواهیم چه چیزی را به دست آوریم و چگونه می توانیم به بهترین وجه آن را كسب كنیم.
انتخاب مهارت هایی كه برای كسب اهداف نزدیك مؤترند هست مستلزم توانایی حل مشكل به شیوه منظم و سازمان یافته می باشد. بعد از درك صحیح اطلاعات اجتماعی متناسب با موقعیت (مهارت های گیرندگی) و شناخت مهارت های لازم برای تعامل (مهارت های پردازش) می بایستی مهارت ها را به طرز شایسته ای برای تكمیل موفقیت آمیز مبادله های میان فردی به اجرا در آورد.این مرحله سوم از ارتباط، مستلزم مهارت های فرستندگی رفتارهای واقعی درگیر در تبادل اجتماعی می باشد. مهارت های فرستندگی شامل محتوای كلامی یا آنچه كه بیان می شود و همینكه چگونه پیام با دیگران ارتباط پیدا می كند، می باشد. ارتباط خوب مستلزم درك صحیح اجتماعی (مهارت های گیرندگی) و توانایی برنامه ریزی شناختی (مهارت های پردازش) قبل از دادن یك پاسخ (رفتار مؤثر مهارت فرستندگی) می باشند.
در مجموع هارجی و همكاران (1994) بر این نكات تأكید دارند:
1- نخست این كه رفتارهای اجتماعی هدفمندند. ما از این رفتارها برای كسب نتایج مطلوب استفاده می كنیم و بنابراین بر خلاف سایر رفتارها كه اتفاقی یا غیر تعمدی هستند، مهارت های اجتماعی هدف دارند.
2- دومین ویژگی رفتارهای اجتماعی ماهرانه، به هم مرتبط بودن این توانایی هاست. یعنی آنان رفتارهای متفاوتی هستند كه به منظور هدف ویژه مورد استفاده قرار می گیرند و ما به طور همزمان از آن ها استفاده می كنیم.
3- سومین ویژگی مهارت های اجتماعی متناسب بودن آن با وضعیت است. فردی از لحاظ اجتماعی ماهر است كه بتواند رفتارهایش را متناسب با انتظارات دیگران تغییر دهد. به این ترتیب داشتن ارتباط ماهرانه بستگی به استفاده صحیح (از لحاظ بافتی) و تسهیل كننده (از نظر رفتاری) از شیوه های برقراری ارتباط مناسب كار آمد با دیگران دارد.
4- چهارمین ویژگی مهارت های اجتماعی این است كه این مهارت ها در واقع واحدهای رفتاری مجزا هستند. فردی كه از لحاظ اجتماعی مهارت داری قادر است رفتارهای مختلف و مناسبی داشته باشد. این توانایی های اجتماعی را در قالب عملكرد رفتاری پی ریزی می كند. این نكته یكی از ویژگی های بارز ارتباط اجتماعی ماهرانه است.
مهارت های اجتماعی، آموختنی است. در حال حاضر تمامی محققان اختلاف نظر دارند كه اكثر رفتارهای اجتماعی آموختنی هستند.
5- آخرین مورد از ویژگی های مهارت های اجتماعی این است كه افراد بر این مهارت ها كنترل شناختی دارند. بنابراین كسی كه از لحاظ اجتماعی كمبود مهارت دارد، ممكن است عناصر اصلی مهارت اجتماعی را فرا گرفته باشد اما از فرآیندهای فكری لازم برای استفاده از این عناصر در تعاملات خود بی بهره باشد.


تربیت مهارت های اجتماعی:
یكی از دلایل اصلی كه سبب می شود كودكان خاصی محبوبیت نداشته باشند این است كه این كودكان مهارت های اجتماعی مناسبی كه می تواند آن ها را دوست داشتنی جلوه دهد، ندارند. آن ها در یك وضعیت دو سویه گرفتارند. از طرفی، دانش آموزان بی دقت فرصتی برای تمرین مهارت اجتماعی نمی یابند و از طرف دیگر آن هایی كه در مهارت های اجتماعی ضعیف هستند قادر به برقراری دوستی نیستند(لوییس و دورلاگ 1991).
انزوای اجتماعی در دوران كودكی ممكن است عواقب دراز مدت و جدی بر بهداشت روانی فرد در بزرگسالی به جای بگذارد. بنابراین، كمك به افراد طرد شده و منزوی برای غلبه بر این مشكلات، ضروری است. خوشبختانه، شواهد فراوانی وجود دارد كه نشان می دهد می توان رفتارهای اجتماعی را، كه به روابط فردی مثبت با دیگران كمك می كنند، آموزش داد. این آموزش می تواند تاثیرات پابرجایی داشته باشد(هیكسون 1990، لویت 1991).


"مهارت های اجتماعی پایه" چه هستند؟
ارتباط چشمی: توانایی ایجاد ارتباط چشمی با دیگران هنگام گوش دادن به سخن آن ها و یا هنگامی كه با آن ها حرف می زنید دست كم برای یك دوره ی زمانی كوتاه.
بیانات چهره ای: خندیدن، ابراز علاقه.
فاصله ی اجتماعی: دانستن اینكه در چه فاصله ای نسبت به فرد مقابل قرار بگیریم و چه موقع برقراری تماس بدنی است مناسب است.
چگونگی صدا: حجم صدا، زیری و بمی صدا، میزان گفتار، وضوح، محتوی.
احوال پرسی با دیگران: آغاز ارتباط یا پاسخ گویی به احوال پرسی، دعوت كردن یك كودك دیگر برای پیوستن به شما در بعضی فعالیت ها.
گفت و گو كردن: مهارت های محاوره ای مناسب سن، بیان احساسات، سوال كردن، گوش كردن، ابراز علاقه، پاسخ دادن به پرسش دیگران.
بازی و كار كردن با دیگران: رعایت كردن مقررات، مشاركت، قول دادن، كمك كردن، نوبت گرفتن، تعارف با دیگران، قدردانی، ابراز تأسف.
جلب توجه و یا درخواست كمك: استفاده از راه های مناسب.
حل كردن تعارضات درونی: مهار پرخاشگری، فرو نشاندن خشم خود و تحمل خشم دیگران، پذیرش انتقاد، روحیه ی ورزشكاری.
آراستگی و بهداشت


چگونه مهارت‌های اجتماعی را به کودکان آموزش دهیم؟
کودکان برای آنکه بتوانند خودشان را با اجتماعی که در آن زندگی می‌کنند، سازگارتر کنند، باید مهارت‌های اجتماعی گوناگون را بیاموزند‌.
مهم‌ترین مهارت‌های اجتماعی لازم برای کودکان، عبارتند از:
1- سلام کردن: کودکان از طریق تعامل با همسالان شان با آنها ارتباط برقرار می‌کنند. نخستین گام در برقراری ارتباط، سلام کردن به دیگری است. ما نه تنها با استفاده از واژگانی مثل «سلام» و «حالت چطوره»، بلکه با تغییر حالت چهره، تن صدا، ژست و فرم نشستن و ایستادن نیز با افراد دیگر ارتباط برقرار می‌کنیم. کودکانی که مشکل ارتباطی دارند، ممکن است به افراد آشنای خود هم سلام نکنند. آنها ممکن است درست کنار دوست شان راه بروند، ولی حتی یک نگاه هم به او نکنند یا اگر حرفی بزنند، احتمالاً تماس چشمی با او برقرار نمی‌کنند و سرشان را به زیر می‌اندازند. در مواردی، اگر سلام هم بگویند، ممکن است تن صدای شان چندان دوستانه و صمیمی نباشد. بخش غیرکلامی سلام کردن هم به اندازه بخش کلامی آن اهمیت دارد.
هنگام سلام کردن مهم نیست که کودک از چه عبارت و جمله‌ای استفاده می‌کند یا با چه لحن و حالتی جمله‌اش را بیان می‌کند، مهم آن است که طوری به دوستش سلام کند که او از دیدنش احساس شادی و خوشحالی کند.
2- پیش قدم شدن در گفت‌وگو‌: بعد از سلام و احوال پرسی‌، معمولا گفت‌وگو شروع می‌شود‌. برای ورود به بحث‌، کودک باید بتواند مکالمه‌ای را آغاز کند‌، ادامه دهد و به پایان برساند. این مهارت مستلزم خوب گوش دادن و توجه کردن است. برای مثال‌، او باید اصل «رعایت نوبت» را بداند‌. منظور از تفکر انتقادی، انتقاد کردن از گوینده یا نویسنده یا خبر و نتیجه نیست، بلکه منظور نقد درست مطلب از طریق تحلیل قضایا و یافتن رابطه‌های علت و معلولی و کشف نکته‌های مثبت و منفی مرتبط با موضوع است. وقتی فرد از مهارت تفکر انتقادی برخوردار باشد، می‌تواند با سبک و سنگین کردن نقاط قوت و ضعف هر موضوع و در نظر گرفتن همه‌ی جوانب ممکن، بهترین قضاوت و داوری را نسبت به آن ارائه کند.
گاهی کودکان موضوعی برای صحبت کردن با یکدیگر ندارند، در این گونه موارد می‌توانند پرسشی را مطرح کنند؛ مثل کارتون خرس‌ها را دیده‌ای؟ یا می‌دانی در مدرسه چه اتفاقی افتاده است؟موضوع بحث باید برای هر دو طرف جالب و جذاب باشد تا هر دو را به نوعی درگیر صحبت کند. مکالمه یکطرفه موجب خستگی و کسالت دو طرف می‌شود و ممکن است موجب قطع همین ارتباط ساده هم شود. حتی ممکن است تأثیری منفی در ذهن آن دو بگذارد و در آینده هم تمایلی برای صحبت کردن با هم نداشته باشند. پس گوش کردن مثل صحبت کردن مهم است. اگر کودک علاقه‌ای به آنچه دوستش می‌گوید، از خود نشان ندهد، ممکن است از صحبت کردن با او منصرف شود. کودکان کم توجه و پرتحرک، اغلب زمان صحبت کردن و گوش کردن را درست تشخیص نمی‌دهند.
3- درک احساس شنونده: زمانی که یک گفت‌وگو آغاز می‌شود، برای حفظ و ادامه آن لازم است که گوینده به حالت‌های عاطفی شنونده‌اش توجه داشته باشد. کودکانی که مشکل ارتباطی دارند، اغلب در درک احساس شنونده نیز ناتوان هستند، درحالی‌که کودک اجتماعی، سریع و راحت می‌تواند حالت‌های احساسی شنونده‌اش را بشناسد و طبقه‌بندی کند، آنگاه سخنانش را ارزیابی کند و براساس پاسخ‌هایی که از شنونده دریافت می‌دارد، کلماتش را انتخاب کرده و گفت‌وگو را ادامه دهد.
4- همدلی کردن: همدلی کردن شبیه درک گفته‌های دیگران است، با این تفاوت که شنونده باید سعی کند احساسات سایر افراد را نیز درک ‌کند. همدلی کردن این امکان را به فرد می‌دهد که بتواند ارتباطی واقعی با دوستانش برقرار کند. برای مثال، اگر دانش‌آموزی در درس ریاضی نمره 20 گرفته ولی دوستش 11 شده است، بتواند شادی خود را کنترل کرده و با دوستش به ابراز همدردی بپردازد. او می‌تواند با گفتن جمله‌ای نظیر « اشکال ندارد، سعی کن در امتحان بعدی بیشتر درس بخوانی تا نمره بهتری بگیری»، او را دلداری دهد.
5- یافتن نقاط مشترک: برای حفظ یک مکالمه دوستانه، توجه به نقاط مشترک هر دو طرف اهمیتی خاص دارد. این سرنخ‌ها به کودک یا نوجوان کمک می‌کند تا تمایل بیشتری برای ادامه دوستی و دیدارهای بعدی با هم داشته باشند. بخش مهم شناخت این سرنخ‌ها، توجه به لحن و زیر و بم صدای افراد است. برای مثال هر دو از یک ویژگی آموزگارشان خوش‌شان بیاید یا به ورزش فوتبال علاقه‌مند باشند.
6- پیش‌بینی کردن: برای حفظ گفت‌وگو، کودک باید از قبل بتواند تأثیر گفته‌های خود را بر شنونده پیش‌بینی کند و افکار شنونده را درنظر داشته باشد. برای مثال، اگر احساس می‌کند که جمله‌اش می‌تواند موجب ناراحتی، آزردگی، خشم یا اندوه شنونده شود، ممکن است شیوه بیان کلمات یا جملات خود را تغییر دهد. کودکان غیراجتماعی معمولا توجهی به این نکته ندارند و قادر نیستند کلام خود را تغییر دهند.در مورد آنچه قصد دارند بگویند، کمی فکر می‌کنند و آنگاه به زبان می‌آورند. برای مثال، وقتی کودکان و نوجوانان در حال صحبت درباره تیم ورزشی مورد علاقه‌شان هستند و از این گفت‌وگوی خود لذت می‌برند، بدیهی است اگر یک نفر به آنها بگوید «هفته دیگر امتحان ریاضی داریم، آیا شما تمرین کرده‌اید؟» خوش‌شان نخواهد آمد و او را طرد خواهند کرد. زمانی که فرد کلام دیگران را قطع می‌کند (وسط حرف دیگران می‌پرد) و بدون درنظر گرفتن شرایط فعلی جمع، سخنی می‌گوید، مورد بی‌مهری سایرین قرار خواهد گرفت.
7- شیوه حل مسئله: بخش دیگری از مهارت اجتماعی افراد مربوط به تشخیص درست اختلاف‌ها و مسائل بین افراد است. گاهی ممکن است فردی با گفته‌های شما موافق نباشد و از شنیدن سخنان شما خشمگین شود و شروع به پرخاشگری و تندی با شما کند، در اینگونه موارد چگونگی پاسخ‌دهی شما به حالات عاطفی شنونده، تأثیر زیادی بر روند گفت‌وگو دارد. کودکان و نوجوانانی که توانایی درک اختلاف ضمن گفت‌وگو را ندارند، معمولا دچار ضعف ارتباطی هستند. آنها خیلی زود عصبانی می‌شوند و ممکن است از صحبت کردن با شنونده تا مدت‌ها صرف‌نظر کنند. اینگونه کودکان می‌خواهند همیشه برنده باشند و اصلا برایشان مهم نیست که چه بهایی برای این برنده شدن باید بپردازند (از دست دادن دوست). این گروه مدام در اجتماع لطمه می‌خورند و برای خودشان دشمن می‌تراشند.اختلاف داشتن با دیگران اجتناب‌ناپذیر است و اغلب برای شفاف‌سازی‌ موضوع باید به گفت‌وگو بپردازند. برای یک مکالمه و گفت‌وگوی دو طرفه و حفظ روابط دوستی نیاز به برنده شدن یکطرفه نیست، بلکه باید هر دوطرف از مکالمه برنده بیرون بیایند.
8- عذرخواهی کردن: هر فردی ممکن است گاهی دچار سوءتفاهم و اشتباه در روابط اجتماعی خود با دیگران شود. فردی که از مهارت‌های اجتماعی بالایی برخورد است، با اعتماد به نفس کافی پا پیش می‌گذارد و بابت اشتباهش عذرخواهی می‌کند. با این شیوه پسندیده، او سریع و آسان می‌تواند رفتارش را تصحیح کند. کودکانی که در مهارت‌های اجتماعی ضعیف هستند، هنگام بیان عذرخواهی دچار دردسر می‌شوند و دست و پای خود را گم می‌کنند. آنها می‌ترسند که دیگران آنها را احمق بدانند درحالی‌که مردم معمولا برای کسی که بابت اشتباه خود عذرخواهی می‌کند، احترام و ارزش بیشتری قائل هستند.

راهکارهایی برای افزایش مهارت های اجتماعی در کودکان کم توان ذهنی

آماده سازی مهارت های اجتماعی : 6 مرحله
1- تعریف: مهارتی را كه می آموزید توصیف كنید. در این زمینه كه چرا این مهارت ویژه مهم است و چگونه كاربرد آن به ایجاد رابطه كمك می كند بحث كنید. مهارت را می توان با استفاده از یك فیلم كوتاه، یك یا كارتون، یك نمایش عروسكی و یا تذكر دادن به كودك و راهنمایی او به فعالیت هایی كه در گروه همسالان در جریان است، شرح داد. معلم می تواند بگوید: «نگاه كن چطور آن دو دختر در ساختن پازل به هم كمك می كنند. به من بگو آن ها به یكدیگر چه می گویند.
2- مهارت را الگو كنید: مهارت را به چند جزء شاده تقسیم كنید و خودتان آن را به روشنی شرح دهید یا یك دانش آموز را انتخاب كنید تا این كار را انجام دهد.
3 - تقلید و تمرین: كودك یك مهارت را در محیطی كه در آن جا آموزش دیده است امتحان می كند. برای این كه این امر موفقیت آمیز باشد باید او را تحریك كرد تا آن مهارت را اجرا نماید و با دقت توجه كند و آن چه را كه معلم شرح می دهد به خاطر بسپارد.
4- بازخورد: این مرحله باید اطلاع دهنده باشد:«شما هنوز آن را كاملاً یاد نگرفته اید. باید هنگام صحبت به او نگاه كنید. دوباره سعی كن»، «این بهتر است. شما نگاه كردید و لبخند زدید. خوب است». باز خورد از راه یك ضبط ویدیویی می تواند در بعضی مواقع سودمند باشد.
5- فرصتی فراهم كنید تا كودك مهارت به كار بندد: معلم می تواند با توجه به مهارتی كه آموزش می دهد كارهای گروهی كوچك یا فعالیت هایكاری دو به دو ترتیب دهد تا مهارت ها در كلاس و یا دیگر مكان های طبیعی اجازه كاربرد پیدا كنند و تعمیم یابند.
6- تقویت متناوب: نمونه هایی را كه در آن كودك مهارت ها را بدون اجبار، در مواقع دیگر روز یا در هفته های بعد به كار می گیرد زیر نظر بگیرید. به او پاداش و تقویتی توصیف كننده بدهید. به پایداری پس از اكتساب توجه كنید. احتمال زیادی وجود دارد كه این رفتارها به محض تثبیت شدن، كه به وسیله یپیامدهایشان مثلاً یك تعامل رضایت بخش تر با همسالان پایدار شوند.
روش ها ی كمك به رشد مهارت های اجتماعی كودكان:
به هنگام تلاش برای بهبود مهارت های اجتماعی نا محبوب نباید تنها بر رفتارهایی مانند شروع دعوا، كه ظاهراً آن ها را در میان سایر كودكان نامحبوب می كند، متمركز شد، بلكه به طور كلی باید بر رشد مهارت های اجتماعی تأكید شود، زیرا علاوه بر این رفتارهای آشكار، ممكن است آن ها فاقد سایر مهارت های اجتماعی باشند و طریقه ی واكنش نشان دادن در موقعیت های اجتماعی را ندانند.
مشكل اول، شناختن كمبودهای مهارت های كودك است؛ مهارت هایی كه كم تر به چشم می خورند.
برای این كار باید كودك را هنگام تعامل با همسالان و بزرگسالان به دقت مشاهده كرد، به طوری كه بتوان تشخیص داد كودك در حال حاضر واجد و فاقد كدام مهارت هاست. مشاهده گر باید موقعیت مورد مشاهده را در نظر بگیرد(آیا كودك برای تداوم گفت و گو، پیوستن به یك گروه یا انجام یك بازی تلاش می كند) و از اتفاقاتی كه رخ می دهد، یادداشت برداری كند تا در صورت لزوم قادر به اقدام اصلاحی باشد. پس می توان این مشاهدات را در یكی از شش مقوله ی ذكر شده در فهرست پذیرش طرد طبقه بندی كرد (لذت بخش بودن، شوخ طبعی، كاردانی/مهارت، مشاركت جویی/زودجوشی، یاری رسانی) به این صورت، هم می توان نقاط قوت وضعف كودك را فهرست كرد و هم برای نقط ضعف تدبیری اندیشید (ویلیام و آشر،1993). بررسی رفتارهای كودكان در جریان بازی های سازمان یافته روشی مناسب برای پی بردن به مهارت های اجتماعی آن هاست (داج و همكاران، 1986).
آموزش مهارت های اجتماعی، روشی برای بهبود مهارت های اجتماعی دانش آموزان است. آموزش مهارت های اجتماعی بر پایه ی آن اصل قرار دارد كه مشكلات كودكان در مهارت های اجتماعی غالباً به این دلیل ایجاد می شود كه كودكان نمی دانند در موقعیت های اجتماعی چه كار كنند و می توان كودكان را برای غلبه بر این مشكلات آموزش دادو به همین دلیل این روش مستلزم آموزش مستقیم مهارت های اجتماعی ضروری است.
ویلیام و آشر (1993) یك جلسه آموزش سه قسمتی پیشنهاد می كنند. قسمت اول به صحبت مربی (یك بزرگسال پاسخگو، مثلا معلم كودك) درباره ی نحوه ی تعامل بهتر با همسالان اختصاص دارد. هنگام انجام این كار معلم باید بر آنچه كودك «باید» انجام دهد، متمركز شود نه بر آنچه كه «نباید» انجام دهد.
قسمت دوم شامل تكرار و تمرین فعالیت با كودكان دیگر است. در نهایت نیز مربی و كودك می توانند كاربرد مفاهیم اجتماعی را در خلال آن فعالیت مورد بحث قرار دهند. آموزش مهارت های اجتماعی نباید تنها به توصیف مهارت و توجیه اهمیت آن بپردازد، بلكه باید نحوه ی انجام، زمان و دلیل انجام آن را تشریح كند و نمایش دهد. تكرار و تمرین مهارت ضروری است (بروفی،1996). گاهی مفید است كه یك مهارت قبل از اینكه در زندگی واقعی به كار برده شود، به صورت بازی نقش، تكرار و تمرین شود. الگوسازی رفتار مطلوب توسط معلم یا سایر متخصصان در مدرسه می تواند به درك كودك از رفتار جامعه پسند، كمك كند.
به عقیده ویلیام و آشر (1993) در روش آموزش مهارت های اجتماعی چهار مفهوم باید آموزش داده شوند: همكاری (برای مثال نوبت گرفتن، تقسیم مواد و ارائه پیشنهاد در جریان بازی ها)، مشاركت (برای مثال شركت كردن، شروع كردن، توجه كردن در جریان بازی)، ارتباط (برای مثال صحبت كردن با دیگران، پرسیدن، صحبت كردن درباره ی خود، مهارت های گوش دادن، برقراری تماس چشمی و به كار بردن اسم كودكان دیگر) و اعتباریابی (برای مثال، توجه كردن به دیگران، گفتن چیزهای خوب به دیگران، لبخند زدن، ارائه كمك و پیشنهاد).
ممكن است هر یك از كودكان به آموزش اضافی در حوزه های خاص نیز نیاز داشته باشند. مثلا ممكن است برخی از كودكان به دلیل نداشتن مهارت های اساسی مورد نیاز در بازی ها یا ورزش ها، از بازی ها یا فعالیت های گروهی كنار گذاشته شوند. آموزش این مهارت ها می تواند به چنین كودكانی در هماهنگ شدن با گروه های همسال كمك كند.
به غیر از مهارت های ویژه ی اجتماعی، كارهای دیگری نیز وجود دارند كه معلم ها می توانند برای كمك به كودكان نا محبوب كلاس انجام دهند. اولین كار این است كه معلم سعی كند كارهای ذوقی ، علایق یا استعدادهای كودك نامحبوب را پیدا كند و با تشویق وی به آوردن اشیا مربوط به كار ذوقی به كلاس یا دادن اجازه ی معرفی و صحبت كردن درباره ی كار ذوقی اش، آشكارا او را تبلیغ نماید. این اقدام موجب تثبیت موقعیت كودك به عنوان خبره ی یك كار می شود و اعتبار وی را در گروه تقویت خواهد كرد.همچنین دادن یك نقش مسئولیتی در كلاس به كودك به افزایش مقبولیت او در میان همسالان كمك می كند، اما به خصوص در میان نوجوانان باید از عنایت ویژه به فرد (عزیز دردانه معلم شدن) اجتناب شود (لاوُیی، 1997).
در مورد كودكان پیش دبستانی، پذیرش آشكارا كودك توسط معلم ممكن است مفید باشد، زیرا احتمالاً این رفتار توسط دانش آموزان تقلید خواهد شد (لاوُیی، 1997)
كار مشاركتی در گروه اگر چه مستلزم مهارت های اجتماعی مطلوب در دانش آموزان است، می تواند به رشد این مهارت ها نیز كمك كند. وا داشتن كودكِ طرد شده به كار كردن با همسال دارای موقعیت خوب در كارهای دونفری می تواند مقبولیت وی را افزایش دهد، اما معلم ابتدا باید اطمینان یابد كه این كودك توسط همكلاسی ِدارای موقعیت بهتر پذیرفته می شود.
همگروه كردن دانش آموزان دارای مهارت اجتماعی پایین با دانش آموزان دارای مهارت اجتماعی بالا، هم در كار مشاركتی گروهی و هم در بازی ها می تواند به آن ها كمك كند كه از طریق مشاهده ی همسالان توانمندتر از لحاظ اجتماعی، مهارت های اجتماعی را فرا گیرند (كمپل، 1992، لاویی، 1997).
برخی از كودكان طرد شده پرخاشگرانه رفتار می كنند، زیرا از مهارت های دیگری برای حل تعارض برخوردار نیستند. این كودكان باید روش های متفاوتی برای مواجهه با تعارض یاد بگیرند (مثل نوبت گرفتن یا مشاركت) كه می توان هم از طریق فعالیت هایی مثل بازی نقش و مباحثه كه در آن ها راههای دیگر ارائه می شود، این كار را انجام داد. وقتی این مهارت ها آموخته شدند، ممكن است هنوز لازم باشد كه معلم در آغاز، هنگام بروز اختلاف در كلاس بلافاصله كودك را راهنمایی كند (كمپل، 1992).
برای اینكه كودك طرد شده همیشه آخرین نفرِ برگزیده برای بازی نباشد، معلم می تواند از روش انتخاب تصادفی برای گروه بندی كودكان استفاده كند.
برخی از پژوهش ها نشان می دهند كه كودكان نامحبوب و طرد شده به خوبی ِ همسالان محبوب قادر به تفسیر هیجان ها و عواطف دیگران نیستند و بنابراین نسبت به عواطف دیگران واكنش نا مناسب نشان می دهند. می توان با دادن نشانه هایی درباره ی هیجان ها و عواطف دیگران به این كودكان (مثلا ً، به سارا نگاه كن، تصور میكنی كه او به چه چیزی فكر می كند؟ به نظر تو آیا به خاطر كاری كه تو انجام داده ای خوشحال است؟) آن ها را یاری كرد.
(آموزش مؤثر)

راهکارهایی برای افزایش مهارت های اجتماعی در کودکان کم توان ذهنی

برخی از مهارت‌های اجتماعی لازم برای زندگی در قرن بیست:
* مهارت تفکر انتقادی: منظور از تفکر انتقادی، انتقاد کردن از گوینده یا نویسنده یا خبر و نتیجه نیست، بلکه منظور نقد درست مطلب از طریق تحلیل قضایا و یافتن رابطه‌های علت و معلولی و کشف نکته‌های مثبت و منفی مرتبط با موضوع است. وقتی فرد از مهارت تفکر انتقادی برخوردار باشد، می‌تواند با سبک و سنگین کردن نقاط قوت و ضعف هر موضوع و در نظر گرفتن همه‌ی جوانب ممکن، بهترین قضاوت و داوری را نسبت به آن ارائه کند.
* مهارت تصمیم‌گیری: این مهارت به مهارت تفکر انتقادی وابسته است که خود به مهارت فردی در تحلیل قضایا وابسته است. تحلیل‌های درست، فرد را به شناخت درست نقاط قوت و ضعف رهنمون می‌شود و این شناخت درست در جای خود به تصمیم‌گیری صحیح فرد کمک می‌کند. فرد ماهر در این مرحله کسی است که بتواند با توجه به تحلیل درست موضوعات، رخدادها و پدیده‌ها و قضایا و در نظر گرفتن تمام جوانب مثبت و منفی مرتبط با موضوع، به تصمیمی منطقی و درست و عقلانی برسد.
* مهارت حل مسأله: مسأله‌ها را از راه‌های گوناگون می‌توان حل کرد. بسیاری از مسأله‌ها را افراد گوناگون یکسان حل می‌کنند. یعنی از راهی آشنا، یاد گرفته شده و سهل‌الوصول استفاده می‌کنند. اما ضرورت آموزش و یادگیری قرن بیست و یکم، این است که افراد برای جست‌و‌جوی راه‌های بِکر و خلاق و منحصر به فرد تربیت شوند. یافتن راه‌حل‌های خلاق برای حل مسائل اجتماعی، موجبات پیشرفت‌های اجتماعی را فراهم می‌کند. جست‌و‌جوی راه‌های بکر و خلاق برای حل مسائل، نشاط و شادی و ارضای فرد را نیز موجب می‌شود و خود انگیزی برای یادگیری‌های بعدی را به وجود می‌آورد.
* مهارت برقراری ارتباط: زندگی اجتماعی بدون برقراری ارتباط ممکن نیست. اگر ارتباطات اجتماعی درست نباشد، انواع و اقسام مشکلات چه به صورت فردی و چه به صورت اجتماعی امکان بروز می‌یابند. لازمه‌ی تعامل درست و سازنده با دیگر افراد اجتماع، شناخت درست در چند بعد است: 1. شناخت خود؛ 2. شناخت دیگران؛ 3. شناخت پدیده‌ها و واقعیت‌های اجتماعی. شناخت در هر یک از این سه زمینه، نیازمند یادگیری و آموزش درست و ممارست در تمرین آموخته‌هاست. شناخت واقع‌بینانه از مسئولیت‌ها، وظایف و حقوق خود، شناخت حقوق و مسئولیت‌های دیگران، شناخت شرایط، امکانات و پیش زمینه‌ها و پس زمینه‌های بروز اتفاقات و پدیده‌ها، لازمه‌ی اساسی و پایه‌ای برقراری ارتباط درست و مناسب است.


دیگر لازمه‌های برقراری ارتباط درست عبارت اند از:
الف) همراهی و همدلی؛ توجه به دیگران، نظر، افکار و ایده‌های آن‌ها، گوش سپردن به گفته‌های آنان و نزدیک شدن با آن‌ها از نظر فکر و روش کار، با جمع بودن، کنار جمع بودن و با جمع کار کردن، همه صورت‌هایی از همدلی و همراهی است. همکاری و اشتراک مساعی در انجام کارها از مهارت‌های بایسته‌ی امروزی است. لازمه‌ی همکاری و اشتراک مساعی پیش‌بینی هیجانات ناشی از کار جمعی، تنش‌های احتمالی و کنترل و مدیریت احساسات و هیجانات است. همدلی حاصل نمی‌شود، مگر با شناخت آسیب‌ها و آفت‌های برقراری آن و پیش‌بینی راه‌های مسالمت‌آمیز و سازنده.
ب) شناخت آفت‌های ارتباط. هر نوع ارتباطی سه جزء دارد: برقرار کننده‌ی ارتباط، فرستنده پیام و گیرنده. هر نوع ارتباط، با ابزاری معین قابل برقراری است. ممکن است گفت‌و‌گو ابزار برقراری ارتباط باشد و یا هر رسانه‌ای که محمل ارتباط قرار گیرد. آن چه مهم است، سلامتی برقراری ارتباط است. سلامتی ارتباط همیشه به وسیله‌ی آفت‌هایی چند تهدید می‌شود؛ آفت‌هایی مثل: خشونت، خشم، حسد، رقابت ناسالم، زیاده‌خواهی، خودخواهی و خودپسندی، یکجانبه‌نگری، قدرت‌طلبی، یکه‌تازی، نادیده گرفتن افکار، ایده‌ها و نظرهای مخاطب و نادرست استفاده کردن از ابزارهای ارتباطی. سلامتی ارتباط هم به صبوری و بردباری، سعه‌ی صدر، گذشت، ایثار، رعایت حقوق دیگران، صمیمیت و مهربانی، مشارکت و تشریک مساعی نیاز دارد.
* مهارت رقابت مثبت و سازنده: احساس رقابت در همه‌ی موجودات زنده وجود دارد. رقابت غریزه ای برای اثبات وجود است و می‌تواند هم نتایج خوب و هم نتایج بد به بار آورد؛ البته تا جایی که به خودنمایی و خودبینی مبدل نشود، مثبت و خوب است. به طور کلی، رقابت عامل مهم در نظام‌های آموزشی است، زیرا هر نظام آموزشی مایل است بهترین‌ها را گزینش کند و امتیازاتی را برای آن‌ها قائل شود.
همین تمایل و همین الزام به گزینش، رقابت را برای گرفتن امتیاز بیشتر شدیدتر می‌کند. گاهی هم وجود شرایطی مثل ظرفیت کم و تقاضای زیاد، رقابت را الزام آور می‌کند. نوع شدت یافته‌ی رقابت وقتی است که با زیاده‌خواهی، رعایت نکردن حقوق دیگران و پرخاشگری همراه شود. صاحب‌نظران تعلیم و تربیت درباره‌ی ترغیب یا تکذیب رقابت در مدارس توافق ندارند. بعضی معتقدند که رقابت ضد همکاری گروهی، تعاون، وحدت، یکدلی و یکرنگی و مشارکت و تشریک مساعی است.
اما گروه موافق معتقدند که رقابت بخشی از فرهنگ است و از آن جا که انتقال فرهنگ یکی از وظایف آموزش و پرورش است، بنابراین رقابت هم که جزئی از فرهنگ است، باید مورد توجه قرار بگیرد.
نتیجه گیری:
یكی از مسائلی كه در مقطع ابتدایی و دیگر مقاطع از اهمیت بالایی برخوردار است، داشتن مهارت اجتماعی كه باعث می شود فرد از لحاظ اجتماعی رفتار معقول داشته باشد. این مهارت ها آموختنی هستند.
مدرسه باید با تغییرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در سطح ملی و بین المللی هم سو و هم جهت باشد در غیر این صورت، منسوخ خواهد شد و آموزش های غیر رسمی و فرا ملی جای آن را خواهد گرفت. آموزش در جهت تقویت رفتارهای عقلانی، حس هم دردی نسبت به انسانیت، تقویت احساس هویت ملی، پرهیز از قضاوت های قالبی و كلیشه ای، كسب تصویری واقعی از دنیای خارج و نهایتاً، آموزش جهانمندی در سه سطح شناختی، مهارتی و نگرشی باید صورت گیرد. تا افراد مهارت ارتباط جهانی را كسب كنند.


ارسال مطلب برای صدای معلم

این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید

راهکارهایی برای افزایش مهارت های اجتماعی در کودکان کم توان ذهنی

پنج شنبه, 15 اسفند 1398 13:44 خوانده شده: 16682 دفعه چاپ

نظرات بینندگان  

پاسخ + +1 0 --
متولیان 1400/08/30 - 11:12
مقاله کاربردی و خوبی بود
پاسخ + +2 0 --
مصطفی 1402/10/11 - 23:22
سلام چطور میتونم با آقای موسی مرحمتی ارتباط برقرار کنم ؟

نظر شما

صدای معلم، صدای شما

با ارائه نظرات، فرهنگ گفت‌وگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.

نظرسنجی

میزان استفاده معلمان از تکنولوژی آموزشی مانند ویدئو پروژکتور ؛ تخته هوشمند و .... در مدرسه شما چقدر است ؟

دیدگــاه

تبلیغات در صدای معلم

درخواست همیاری صدای معلم

راهنمای ارسال مطلب برای صدای معلم

کالای ورزشی معلم

تلگرام صدای معلم

صدای معلم پایگاه خبری تحلیلی معلمان ایران

تلگرام صدای معلم

Sport

تبلیغات در صدای معلم

تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به صدای معلم - اخبار فرهنگیان، معلمان و آموزش پرورش بوده و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلا مانع است.
طراحی و تولید: رامندسرور