دهه هفتاد در زنجان دفترداری داشتیم به نام آقای معارفی، که چون میدانست روزنامهنگار هستم و علاقه مند به فعالیتهای صنفی، خیلی با من گرم میگرفت.
روزی عموزاده اش را به من معرفی نمود:
استاد عباس معارفی زنجانی از پیشکسوتان آموزش و پرورش ایران و از مؤسسین اولیه کانون صنفی معلمان استان تهران.
از آن زمان ارتباطات تلفنی و مراودات قلمی با استاد معارفی داشتیم تا این که اوایل دهه هشتاد کانون صنفی معلمان استان زنجان تشکیل شد و اینجانب (از پیشنهاد دهنده ی تشکیل کانون در دهه هفتاد) نیز در معیت دوستان اصلاحطلبم وارد هیئت مدیره کانون صنفی فرهنگیان استان زنجان شدم.
در دوره اصلاحات که بهار فعالیتهای مدنی و به تبع کانونهای صنفی بود، دوستان زنجان عموماً در برنامههای اعتراضی کشوری در قالب کانونهای صنفی سراسر کشور شرکت فعالی داشتیم.
یادم هست یک روز زمستانی برای شرکت در تحصن کانونها مقابل مجلس یک ماشین دربستی گرفتیم؛ آقایان غنیلو، احمدی، صاحب ناسی، فتعلی بیگی و بنده در حوالی ابهر با کولاک شدید مواجه شدیم و پس از ساعتها تلاش به طرز معجزهآسایی از خطر حتمی مرگ جستیم.
به هر حال در این آمد و شدها با بسیاری از فعالان صنفی کشور و پایتخت از نزدیک آشنا شدیم: خاکساری، بهشتی لنگرودی، ذاتی و.... استاد عباس معارفی زنجانی.
به دعوت بنده سال ۸۲ استاد معارفی سفری به زنجان نمودند و ضمن حضور در کانون صنفی فرهنگیان مصاحبهای مفصل از ایشان در هفتهنامه مهر زنجان که سردبیر وقتش بودم انجام دادیم.
با ظهور و بروز فضای مجازی و به ویژه تلگرام، شبی نبود که با استاد مراودات قلمی نداشته باشیم. این اواخر درخواست مصاحبه مجدد از استاد داشتم. ولی نمیدانم چرا هر بار که درخواست پاسخگویی به سؤالاتم را داشتم، به نوعی به آینده احاله میکرد.
عباس معارفی از پیشکسوتان مبارزه علیه تبعیض و بیعدالتی صنف فرهنگیان بود. شاید بیراه نباشد که وی را پدر کانون صنفی معلمان تهران نامید.
در سال 1382 عباس معارفی :
مدیریت افقی (انتخاب مدیر مدرسه توسط معلمان ) را پیشنهاد نمود.
در یکصد و هشتاد و سومین جلسه شورای عالی آموزش و پرورش پیشنهاد وی تصویب شد، ولی اجرای آن تا حال به تعویق افتاده است.
استاد معارفی در طول نیم قرن روشنگری و مبارزه بیامان علیه ناعدالتی و تبعیض علیه صنف شریف فرهنگیان، چون شمعی فروزان سوخت و ساخت.
وی در پیگیری مطالبات منزلتی و معیشتی هرگز کوتاه نیامده و از مثلث زر و زور و تزویر نهراسید و البته هزینههای مادی و معنوی کلانی هم از این بابت پرداخت نمود.
مخاطبان عزیز را به خوانش یکی از دلنوشته های یار سفر کرده دعوت می نمایم.
عباس معارفی زنجانی:
"چرا میگوییم صنفی ؟
صنف !؟
مگر ما نقاش یا بقال یا چغال هستیم که میگوئیم صنفی ؟
صنف برای حفظ منافع و یا ازدیاد منافع یک صنف است. مثل لبنیات فروش، سبزی فروش و امثالهم !!
ما تیشه رو به خود نیستیم، سنگ به سینهی خودمون نمیزنیم ! ما فداکار ملتیم، حالا زندگیهامون حداقل، هرچی هست، ما این کلمه صنفی رو اشتباه گذاشتیم روی این حرکت، این تشکل، ما فدایی این ملت هستیم، با کسی تضاد منافع نداریم، که خود را جدا بکنیم از سایر اقشار، صنوف، و دیگران.
ما میگوییم عدالت برای همه، عدالت آموزشی، عدالت اقتصادی و عدالت در تمام زمینهها.
ما معلم هستیم، پیغمبر گفته شغل انبیاست، خدا هم میگوید من معلم هستم، «خلق الانسان»، «علمه البیان»، خدا هم معلم است. ما حالا شغل خدا و پیغمبریمون رو رها کنیم بگیم ما مثلا نقاشیم، ما عطاریم؟
این تخفیف میده، حرمت ما رو. ما با حداقل زندگی مفتخریم به این که فدایی ملت هستیم و آموزش میدهیم و آموزش ضد خرافات و ضد تمام نادانیهاست و باعث پیشرفت تمام ملت میگردد. صنفی کوچکتر از آن است که بیانگر هدف و رسالت باشد."
(۲۳ شهریور ۱۳۹۷)
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
صدای معلم، صدای شما
با ارائه نظرات، فرهنگ گفتوگو و تفکر نقادی را نهادینه کنیم.