« نجات بهرامی » معاون سابق مرکز اطلاع رسانی وزارت آموزش و پرورش در کانال خویش نوشت :
"این روزها صدای اعتراض اقشار گوناگونی از عملکرد مجلس و نمایندگان آن به گوش می رسد و فلسفه وجودی کرسی های نمایندگی مردم با آنچه در واقعیت امروز کشور ساری و جاری است مورد ارزیابی و قیاس قرار می گیرد.
واقعیت این است که قشر معلم و فرهنگیان کشور دلایل بیشتری برای داشتن چنین نگاهی به مجلس دارند. نمایندگان مجلس نتوانستند کوچکترین تغییری در وضعیت اسفناک آموزش و پرورش به وجود آورند و اگر از طرف آنها سخنی در باب این دستگاه گفته شده است، یک سره برای عوام فریبی و استفاده تبلیغاتی بوده و در نهایت هم آبی از این سخنرانی ها برای جامعه فرهنگیان کشور گرم نشده است. حتی در موضوعات آموزشی و نرم افزاری نیز کاری از آنها برنیامد و به عنوان مثال در بحث حذف سمپاد هر شخصیت و نهادی خود را موظف به موضع گیری دانست اما مجلس له یا علیه این تصمیم کار مشخصی نکرد و یا از دستش برنیامد.
در انتخاب وزرا هم عجیب ترین آرای اعتماد در دقایق آخر به وزرای پیشنهادی این وزارتخانه است.
به همین دلیل به نظرم دعوت به انتخابات و دمیدن در تنور آن از سوی برخی افراد و گروههای فرهنگی بدون چشم انداز روشن و مشخص و بی آنکه گزارش شفافی از دستاوردهای قبلی خود و کارنامه نمایندگان منتخب ارائه دهند، عملی ناپخته و غیر اخلاقی است و طبیعی است منافع بلند مدت معلمان از چنین طُرُقی تامین نمی شود و اصرار بر اینکه با انتخاب فلان افراد به نتایج خوبی رسیده ایم، واقعا غیر از دروغ چیز دیگری نیست.
البته انتخابات و جابه جایی وزرا و مدیران باعث تغییر شرایط کاری و مالی و جایگاه برخی افراد و نزدیکانشان هم می شود اما این عده قلیل و انگشت شمار نباید انتظار داشته باشند از کیسه سرمایه اجتماعی معلمان خرج شود تا آنها در سلسله مراتب اداری پیشرفت کرده و یا میزان دسترسی اطرافیانشان به رانت بیشتر شود.
تغییر و تحول در این نهاد از طریق ورود و استقرار در جایگاه های اداری را آزمودیم و جواب نداد، پس تمایلات شخصی خود را با ایجاد سر و صدا و دعوت از معلمان و احیانا تمسخر انها و متهم کردنشان به نداشتن تعهد و سواد سیاسی پیگیری نکنیم.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
بله متأسفانه در هر دوره از مجلس حدأقل 20 درصد از نمایندگان خود فرهنگی بوده اند. اما خوب وقتی پای پول و قدرت و باج گیری (به ازای دادن رأی اعتماد، استیضاح ننمودن و رأی دادن به لایحه های ارائه شده توسط دولت) به میان آید مسلماً خیلیها اصل و ریشه خود را هم فراموش می نمایند چه برسد به رسالت و سوگند برای خدمت به آحاد مردم. متأسفانه عامل اصلی اوضاع بد اقتصادی اکثریت مردم ایران از جمله فرهنگیان و دانش آموزان خود این نماینده بی کفایت هستند.
۱. ترسیدن از دشمن؛
۲. حق کشی و ظلم و ستم به مظلومان و بی پناهان و
۳. بزرگوارانه برخورد نکردن با منتقدان.
پس ما مردم ایران به کی اعتماد کنیم؟
به نظر من متأسفانه به دلیل افکار و انتشارات آقای دکتر حسینی، شورای نگهبان ایشان را رد صلاحیت خواهند نمود. البته امیدوارم من اشتباه کرده باشم.