گروه گزارش/
بيش از 50 نماينده مجلس با ارائه طرح يک فوريتي با عنوان «رفع انحصار از زبان انگليسي در نظام آموزش همگاني کشور» خواستار رفع انحصار و ايجاد فرصت آموزش براي علاقهمندان به زبانهاي غيرانگليسي شدهاند. به موجب آن آموزش تمامي زبانهاي انگليسي و غير انگليسي اختياري و از محيط مدرسه خارج و به آموزشگاههاي آزاد سپرده ميشود. هزينه آموزش نيز برعهده دانشآموزان خواهد بود.
شوربختانه به نظر ميرسد بهارستاننشينان درک درستي از کلمه «انحصار» در آموزش زبان انگليسي ندارند چراکه در حال حاضر براي آموزش ساير زبانهاي خارجي در مدارس کشور منعي وجود ندارد يعني قوانين موجود، آموزش زبان فرانسه يا اسپانيايي را منع نکرده است اما تا به حال بدليل آماده نبودن زيرساختهاي سخت افزاري و نرم افزاري نه تنها در آموزش و پرورش بلکه در بسياري از آموزشگاههاي آزاد عملا امکان آموزش زبانهايي غير از زبان انگليسي جزء در موارد بسيار محدود وجود نداشته است. ظاهرا طيف خاصي از نمايندگان مجلس نگران ابعاد سياسي و اجتماعي يادگيري زبان انگليسي هستند.
بايد با نمايندگاني که در اين شرايط به جاي آسيبشناسي علل ناکارآمدي آموزش زبان انگليسي و ارائه راهکارهاي علمي و تخصصي براي برون رفت از اين مشکل، به دنبال « برون سپاري آموزش زبان انگليسي» هستند يادآوري کرد که دليل افزايش علاقه به فراگيري زبان انگليسي در جامعه امروز، گسترش ارتباطات است نه ذاتا انحصارطلبي زبان انگليسي يا آموزش آن در مدارس کشور. مسلما راه مقابله با انحصارگرايي نه حذف آموزش زبان انگليسي از مدارس، بلکه فراهم کردن شرايط انتخاب زبانهاي مختلف از سوي دانشآموزان براي يادگيري است.
بدون ترديد بشر در هيچ دورهاي اين چنين با حجم انبوهي از دادهها و اطلاعات مواجه نبوده است. در برههاي از تاريخ که «عصر اطلاعات و ارتباطات» ناميده ميشود، پيشرفت لحظهاي علم و فناوري و توليد روزافزون اطلاعات در دنيا، موجب شکلگيري مفهومي به نام «دهکده جهاني» شده است؛ مکاني که در آن فاصله زماني و مکاني معنا ندارد و انسان قادر است از اطلاعات و اخبار روزمره به مثابه شيوع اخبار در يک دهکده به سرعت با خبر شود. نياز به يک زبان مشترک در اين دهکده به انتخاب زباني منجر شد که در طول فرايندهاي تاريخي با اثرگذاري و ماندگاري بيشتري همراه بود و آن زباني جزء «زبان انگليسي» نبود.
اگرچه ضعف سيستم آموزشي کشور در بحث آموزش زبان انگليسي کاملاً مورد تأييد صاحبنظران و کارشناسان اين حوزه است و درباره دلايل ناکارآمدي آموزش زبان انگليسي در مدارس کشور و راهکارهاي ارائه شده بسيار گفته و نوشته شده است اما مشخص نيست در حالي که امروزه با پيشرفت روزافزون روابط بين الملل و ايجاد دهکده پهناور جهاني نياز به يادگيري زبان انگليسي براي برقراري ارتباط بيش از پيش احساس ميشود، نمايندگان مجلس بر اساس کدام طرح کارشناسي يا مطالعات علمي به اين نتيجه رسيدهاند که براي دانشآموزاني که علاقهاي به تحصيل در دانشگاه را ندارند و ميخواهند به سرعت وارد بازار کار شوند يادگيري زبان انگليسي ضرورتي ندارد؟! در حالي که پژوهشهاي انجام شده نشان ميدهد افرادي که بيشتر از يک زبان را صحبت ميکنند و ميخوانند، در رقابتهاي شغلي براي كسب مشاغل بهتر و ارتباطهاي بينالمللي موفقتر هستند و آشنايي با زبان انگليسي شانس شغلي بهتري را در اختيارشان قرار ميدهد.
شايد عجيبترين بخش اين طرح، ماده سوم آن باشد. در اين ماده تاکيد شده است که آموزش زبان فقط در مقطع دبيرستان و آن هم در بيرون از مدرسه و در آموزشگاههاي آزاد انجام شود!!
مطالعات تطبيقي نشان داده است که بهترين زمان براي آموزش يک زبان خارجي به بچهها سه يا چهار سالگي ميباشد چراکه در ابتداي اين دوره و مخصوصاً سه سال اول زندگي، پايه تفكر، تكلم، نگرشها، گرايشها، استعدادها و ديگر ويژگيها در كودك نهادينه ميشود. بر اين اساس آموزش زبانخارجي به كودكان بايد از زمان كودكستان وقتي كه معلمان ميتوانند توانايي و تمايل كودكان به يادگيري زبان را افزايش دهند شروع شود. زماني كه يك كودك به مقطع دبيرستان ميرسد زمان مناسب براي يادگيري مطلوب از بين رفته است.
شوربختانه به نظر ميرسد برخي از نمايندگان مجلس به جاي ارائه راهکارهاي اجرايي براي بالا بردن کيفيت آموزش زبان انگليسي در مدارس دولتي به فکر پاک کردن صورت مسئله هستند. به باور کارشناسان آموزشي « طرح يادگيري زبانخارجي اختياري » در ادامه سياستهاي خصوصيسازي و در مخالفت با اصل ۳۰ قانون اساسي است. طبق اين طرح آموزش تمامي زبانهاي انگليسي و غير انگليسي از محيط مدرسه خارج و به آموزشگاههاي آزاد سپرده خواهد شد که اين خود آموزش و پرورش را به سوي خصوصيسازي سوق خواهد داد.
اگرچه خانوادهها در سبد هزينهاي خود به بحث يادگيري زبان دوم خصوصا زبان انگليسي توجه دارند و آن را سرمايهگذاري براي فرزندان خود ميدانند اما مشکل زماني حاد خواهد شد که بدانيم بسياري از دانشآموزان خانوادههاي محروم در بسياري از شهرها به خصوص استانهاي محروم عملا امکان حضور در مدرسه را بسختي دارند و بعضا به خاطر مشکلات اقتصادي از خير درس خواندن گذشته و ترک تحصيل ميکنند. حالا بايد از اين طيف خاص نمايندگان مجلس پرسيد: دراين شرايط، خانوادههاي محروم چطور بايد هزينه آموزش زبان انگليسي را بپردازند و در صورت ناتواني تکليف آنان چه خواهد شد؟ آيا اين طرح خود يک بي عدالتي آشکار آموزشي و تبعيض آگاهانه بر عليه دانشآموزان استانهاي محروم نيست؟
به نظر ميرسد هدف اين طرح غيرکارشناسي نه برخورد با انحصاگرايي آموزش زبان انگليسي در مدارس بلکه برخورد ناآگاهانه با آموزش زبان انگليسي در راستاي غرب ستيزي باشد. ظاهرا طيف خاصي از نمايندگان مجلس نگران ابعاد سياسي و اجتماعي يادگيري زبان انگليسي هستند. به باور آنان آموزش زبان انگليسي و آشنايي با فرهنگ غرب، تهديدي جدي براي فرهنگ و زبان فارسي است. از اين رو براي مقابله با آن و به جاي ارائه طرحهاي منطقي و علمي، راحتترين و ناپختهترين راهحل يعني حذف آموزش زبان انگليسي را انتخاب کردهاند.
این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید
نظرات بینندگان
کاهش تنوع مدارس
امکان و تسهیل ادامه تحصیل معلمان و دبیران
رتبه بندی
سازمان نطام معلمی
بیمه طلایی ایران یا..
موافقم اگر نمایندگان به مسائل اقتصادی ، به حقوق های نجومی، به اختلاسها ، به انحصار تجارت توسط خواص، به بیکاری ، به سهمیه های کنکور وخلاصه به همه مشکلات مردم مانند انحصار زبان انگلیسی فکر وعمل کنند
"غرب ستيزي باشد. ظاهرا طيف خاصي از نمايندگان مجلس نگران ابعاد سياسي و اجتماعي يادگيري زبان انگليسي هستند. به باور آنان آموزش زبان انگليسي و آشنايي با فرهنگ غرب، تهديدي جدي براي فرهنگ و زبان فارسي است. از اين رو براي مقابله با آن و به جاي ارائه طرحهاي منطقي و علمي، راحتترين و ناپختهترين راهحل يعني حذف آموزش زبان انگليسي را انتخاب کردهاند."