" تحقق عدالت اجتماعی به صورت نسبی به هوش ، خلاقیت ، خستگی تاپذیری ، حس مسئولیت ، اشتراک مساعی ، ادبیات سیاسی گسترده ، سطح بالای معلومات ملی و ساختار اقتصادی پیشرفته و متنوع نیاز دارد و امکان تحمیل آن به یک فرهنگ سراسر جهل و خصومت و خشونت وجود ندارد . نکته دیگر این که امر تامین حقوق اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی چیزی نیست که از بالا تضمین و قابل گسترش باشد . کسانی که در بالا هستند ، یعنی حاکمان ، کسانی هستند که دیروز پایین بوده اند و الگوهای فکری و رفتاری خود را از پایین یعنی پیکره اجتماع گرفته اند ... " ( 1 )
" شما مطمئن باشید یک آقایی به من گفت خیلی ممنون که گفتید چیزی غیر از سند تحول بنیادین نداریم .
گفتم هر کس دیگری هم بود همین را می گفت .
مگر آقای دکتر بطحایی غیر از این می گفت ؟
مگر آقای دکتر فانی غیر از این گفته ؟
مگر آقای دکتر آشتیانی غیر این را گفته است ؟
هر برادر دیگری هم بیاید باید همین را بگوید .
فقط هر برادری که مدیریت قبول می کند باید بگوید چقدر هنر برای اجرایی سازی این سند دارد ؟
این سند همان گونه که عزیزان مان فرمودند یک مفاهیمی دارد ، یک مفاهیم متعالی دارد . بعضی ها می گویند برخی از این مفادهیم خیلی متعالی است . مثل یک مفهومی که همین آقای رعنایی فرمودند که آقا ! معلم تمام وقت منظور این نیست که 4 ساعت به او اضافه کنیم . بله ! منظور این نیست .
منظور این است که معلم 24 ساعت ، 20 ساعت ، 18 ساعت موظفی درس بدهد بقیه اش را برود پژوهش کند ، طراحی کند ، صنعت های یاددهی و یادگیری را کار کند ...
بله ؛ منظور از معلم تمام وقت این است . این است که ما فهم کردیم .
اما در عین حال از معلم تمام وقت به معنای امروزی هم دفاع می کنیم .
رویکرد تحقق پذیری است .
وقتی من 68 هزار نیرو اول مهر سال 1398 از نظام آموزش و پرورش خارج می شوند و 20 هزار بیشتر از طریق دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه شهید رجایی و ماده 28 و ماده 1 بیشتر نمی گیرم ؛ شما بگوئید 48 هزار نیروی دیگر را چگونه باید بگیرم ؟
ما چگونه باید تامین کنیم ؟
من نه ما !
گفتیم یک راهش معلم تمام وقت است که هم کمک به معیشت معلم می کند بین 500 تا 700 هزار تومان ماهانه به حقوقش اضافه می کند همین که با 6 تدریس اضافی بخشی از این کمبود معلم را در کوتاه مدت جبران می کند و در مزایا هم می آید .
تا اول مهر ، 10 هزار نفر در حکم شان آمده است احتمالا به رقم 100 هزار برسد .
ما هم استقبال می کنیم .
منتهی آقای عنایی درست می گویند ! "
این ها بخشی از سخنان سیدجواد حسینی سرپرست وزارت آموزش و پرورش در نشست تبیین سیاست ها و برنامه های سال 1398 بود که عینا نقل گردید .
در نظام مدیریتی آموزش و پرورش هم مد شده است که وزیر و مدیران هر یک به نوعی سعی می کنند یک جوری حرف ها و حتی کارهای خودشان را به سند تحول بنیادین نسبت دهند .
معنای ضمنی این رویه ها چنین است که گویی کلید انتصاب و یا ابقای مدیران در این نظام آموزشی بیمار تمسک مکرر و تسلسل گونه به سند تحول بنیادین و مفاهیم آن است .
این در حالی است که معلم تمام وقت و تعابیری که این مدیران به کار می برند ارتباطی با سند تحول بنیادین ندارد .
« ابراهیم سحرخیز » که از افراد مدافع تمام عیار و پای کار سند تحول بنیادین است در جمع دانشجو معلمان پردیس شهدای مکه می گوید : ( این جا )
" امروز به جایی رسیدیم که طرح معلم تمام وقت را مطرح می کنیم.
بعد از انقلاب در بیست و چهارم بهمن ماه 1391 شورای توسعه و مدیریت نشسته و می گوید معلم تمام وقت کسی است که بیست و چهار ساعت تدریس می کند. اگر سنش رسید به سنوات خدمتی بالای بیست سال همان گونه که آیین نامه هیات امنایی کارکنان دانشگاه ها دارد شامل تقلیل ساعت می شوند معلم ها هم باید همین طور بشوند. آقایی که سرور من است و دوست عزیز ماست سال ها در آموزش و پرورش بوده حالا یک شبه هیات علمی شده است برمی گردد می گوید این سند تحول آمده معلم تمام وقت ، تمام قوانین ما مثل معلم تمام وقت است. معلم تمام وقت به تلقی جنابعالی مانند کارمندی است که ساعت هفت و نیم تا ساعت چهار بعد از ظهر با آقای سرایدار چراغ را خاموش کنند بروند شنبه صبح زود معلم روستا یک ربع به شش انتظار سرویس را بکشد تا پنج شنبه همزمان با اذان مغرب روستا را به قصد محل سکونت ترک کند. این معلم، معلم تمام وقت است.
آن وقت شما صد و هفتاد و پنج ساعت اضافه کار می گیرید، در سال دو ماه ماده 41 می گیرید، کارانه می گیرید، یارانه می گیرید، اعیاد و اعیان می گیرید، چرا اینها را به معلم نمی دهید ؟
معلم چهل و چهار ساعت کار تدریس می کند بعد می خواهیم ژاپنیزه بشویم. بعد می خواهیم الگوی فنلاند را داشته باشیم. بعد می خواهیم تحول اتفاق بیفتد. شما که دیوئی و ... نام می برید شما مرید حلقه به گوش آنها هستید آنها هم چنین تذکره ای را برای ما ننوشتند.
در ژاپن دوره ابتدایی بیشترین ساعات درسی را دارد. میانگین ساعت در دوره ابتدایی زیر هفتصد ساعت است. 698 ساعت است. ما در ایران قریب به نهصد ساعت 36 ضربدر 25 شده 24 . 36 هفته ما باید سال تحصیلی داشته باشیم. ضربدر 24 کنید ساعت کم دارید شما معلم کم دارید و می خواهید هر معلم به اندازه دو نفر کار کند. دارید شیره می مالید علنا دارید به معلمان دروغ می گویید !
معلمی در « صدای معلم » گفته بود که آقای پرورش در دوران جنگ دو ساعت به ساعت کاری معلمان اضافه کردند گفتیم در دوران دفاع مقدس است قربت الی الله. حالا آقایان آمده اند می گویند 6 ساعت، نم نم بگویید، یکباره نگویید که معلم منفجر بشود. دیگری می گوید 12 ساعت و آن یکی می گوید نه 44 ساعت. بله من هم معتقدم معلم باید تمام وقت در مدرسه باشد اما نه در کلاس درس. شما آزمایشگاه درست کنید، کتابخانه دایر کنید، آبرومندانه به معلم اتاق بدهید، از او نقش هدایتی و تربیتی بخواهید، تمام آن چیزهایی که به هیات علمی می دهید به معلم هم بدهید ... انگار این معلمان فراموش کرده اند در دولت های نهم و دهم وزرای آموزش و پرورش و به ویژه آقای دکتر محمود فرشیدی ! به دنبال کسب رای مراجع و علما برای حرام اعلام کردن پرداخت حقوق در تابستان به معلمان بودند هر چند بعدا تکذیب شد !
نگویید معلم تمام وقت جزء منویات سند است. جزو مطالبات سند است. به این معنا هیچ جای سند نیست هیچ جای قوانین نیست. معلمان خیلی عاقل و فهیم هستند زیر بار این حرف ها نمی روند."
حسینی در بخشی از سخنان خویش در مورد بحران کمبود معلم در ابتدای مهر امسال از دیگران استمداد می طلبد و تاکید می کند 48 هزار معلم دیگر را چگونه باید تامین کند ؟
به نظر می رسد این پرسش اساسی را نه معلمان که آن کارشناسان و مدیران محترمی که پس از اتمام نشست کارشناسی حتی حوصله نگاه داشتن یک بطری کوچک خالی نزد خویش و مشایعت آن تا سطل زباله را ندارند باید پاسخ دهند !
مدیرانی که نام خود را کارشناس گذشته و با ادا و اطوار و دریافت انواع مزایا و... همیشه خود را طلبکار از دیگران می دانند .
واقعا مدیری که هنوز روش دفع زباله را نمی داند و یا الفبای زندگی جمعی و حقوق شهروندی را نمی داند چگونه می خواهد برای من معلم و دانش آموزان و نظام آموزشی سیاست گذاری و برنامه ریزی کند ؟
پرسش من از آقای حسینی این است که آیا مدیران و کارشناسان محترمی که در بخش های مختلف منابع انسانی ، گزینش و جذب معلمان و نیز قسمت های سیاست گذاری تامین نیرو در سایر بخش ها حتی بیرون از وزارت آموزش و پرورش سال ها است جا خوش کرده اند و به کسی هم پاسخ گو نیستند نباید فکر این بحران را از قبل می کردند ؟
پیش تر نوشتم : ( این جا )
برای بحران کمبود معلم راه حل ساده ای وجود دارد .
اگر قرار است فرضا تا سال 1404 حدود 500 هزار معلم از چرخه آموزش خارج شوند طبیعی است که قانون اجازه ورود همین تعداد را به وزارت آموزش و پرورش مطابق موازین قانونی می دهد .
پس مشکل کجاست ؟
مشکل آن است که این روسا اصرار دارند که این ظرفیت باید توسط دانشگاه فرهنگیان پر شود .
دانشگاهی که هنوز نه بودجه اش واقعی است ، نه مصاحبه هایش برای جذب و گزینش نیرو حرفه ای و استاندارد است و نه معلم حرفه ای تحویل سیستم می دهد .
تا حدود 8 سال آینده سالی به طور متوسط 60 هزار معلم بازنشسته خواهند شد .
رئیس دانشگاه فرهنگیان حتی با 3 ساله کردن دوره کارشناسی که کاری غیرعلمی و غیرکارشناسانه است ادعا می کند که قادر به تامین سالانه 40 هزار معلم برای وزارت آموزش و پرورش است .
پرسش آن است که چرا از ظرفیت ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان درست و منطقی استفاده نمی شود ؟
بارها نسبت به موازی کاری در دستگاه های مختلف گفته و هشدار داده شده است .
چرا از ظرفیت دانشگاه ها و موسسات معتبر علمی برای جذب بهترین ها در ورودی آموزش و پرورش درست استفاده نمی شود ؟
استدلال این روسا برای به کارگیری انحصاری دانشگاه فرهنگیان استناد به برنامه ششم توسعه است اما تناقض این است که دانشگاه فرهنگیان با اساسنامه خود رسمیت پیدا می کند . "
اما به نظر می رسد مشکل جای دیگری است .
آقای حسینی در همین نشست از کاستن هزینه ها و بودجه پرسنلی می گوید .
به عبارت دیگر این مدیران با کاستن غیرمنطقی از تعداد معلمان بدون توجه به نیازهای واقعی کلاس ها و افزایش وحشتناک تراکم کلاس درس به قول خودشان سعی در صرفه جویی در منابع را دارند .
واقعیت آن است که هیچ یک از این مدیران به دنبال تربیت و آماده سازی " معلم فکور " نیستند .
از کلاس های 40 نفره با 30 و یا 36 ساعت تدریس تعریف شده برای معلمان هم هیچ گاه معلم فکور بیرون نمی آید .
البته به نظر می رسد بسیاری از مدیران که خود را اتاق فکر و دانای کل نظام آموزشی می پندارند احتیاجی هم به فربه کردن چنین مفهومی در پودمان نظام آموزشی ندارند .
واقعا مشخص نیست دفاع آقای سرپرست از طرح معلم تمام وقت بر کدامین مبانی مدیریتی و عقلانی استوار است و از کدام منطق کارشناسی پیروی می کند ؟
و اما روی دیگر سکه آن 10 هزار معلمی است که فرم معلم تمام وقت را پر کرده اند و احتمالا 90 هزار معلمی که قرار است این کار را انجام دهند .
احتمالا این دوستان پیش خود تصور کرده اند که با یک تیر چند نشان می زنند .
این که حق التدریس شان ماه به ماه پرداخت می شود چون در حکم آمده است و دیگر نیازی نیست که برای چند ساعت حق التدریس ماه ها منتظر بمانند و منت بکشند و التماس کنند .
این 6 ساعت شاید بیشتر از حق معاونت و یا مدیریتی باشد که خیلی ها از روی اجبار در اواخر بازنشستگی به آن تن می دهند ضمن آن که یک روز هم کم تر به مدرسه می روند .
ضمن آن که در تابستان هم این لطف شامل حال آن ها هم خواهد شد .
و از مهم تر یک جور آینده نگری و سرمایه گذاری برای دوران بازنشستگی است .
فرض کنید وزیر و شرایط سیاسی و اجتماعی تغییر کند .
وزیر آینده آموزش و پرورش ممکن است بگوید چرا زمانی که معلم در مدرسه نیست و در حال استراحت است باید به او پول اضافی پرداخت کنم ؟
البته در این جا همه و افکار عمومی حق را به آن وزیر و یا مدیر عالی می دهند و سخنان و منطق او را تایید می کنند .
انگار این معلمان فراموش کرده اند در دولت های نهم و دهم وزرای آموزش و پرورش و به ویژه آقای دکتر محمود فرشیدی ! به دنبال کسب رای مراجع و علما برای حرام اعلام کردن پرداخت حقوق در تابستان به معلمان بودند هر چند بعدا تکذیب شد .
این که دیگر جای خود دارد .
از سوی دیگر ناز کشیدن وزارت آموزش و پرورش به خاطر عبور از پیچ خطرناک " بحران کمبود معلم " است .
فردا که مشکل حل شد آن موقع جهت معادله عوض می شود .
گویا این معلمان فراموش کرده اند زمانی در همین آموزش و پرورش برای گرفتن چند ساعت حق التدریس باید دنبال پارتی و رابطه بودند !
به همان سادگی که 2 ساعت در زمان وزارت آقای پرورش به ساعت کاری معلمان اضافه شد این کار هم خیلی سخت نخواهد بود .
آن موقع دیگر نه اللهیار ترکمنی است و نه سیدجواد حسینی و ...
و این مصداق آش نخورده و دهان سوخته خواهد بود .
ممکن است این مسائل هم اصلا اتفاق نیفتد .
طرح معلم تمام وقت فاقد مبانی اصولی برای یک آموزش مدرن و نیز مصالح و منافع جمعی معلمان است . مدیرانی که نام خود را کارشناس گذشته و با ادا و اطوار و دریافت انواع مزایا و... همیشه خود را طلبکار از دیگران می دانند !
در جامعه ما از دیر باز و به علت تربیت تاریخی و سیاسی هر کسی سعی می کرده است خودش را به هر صورتی نجات دهد و یا ابقا کند .
در واقع در جامعه ما حفظ منافع فردی به دلایل مختلف همواره بر منافع جمعی تفوق داشته است .
از این گونه زیرکی های حقیر در جامعه توسعه نایافته ایرانی به کرات مشاهده می شود .
بهتر است به جای زیست و اندیشیدن در امروز ، آینده را هم ببینیم تا احتمالا مغضوب و منفور آنان واقع نشویم .
( 1 )
علی رضاقلی ، جامعه شناسی خودکامگی ، چاپ هفتم ، 1377 ، نشر نی ، ص 183
نظرات بینندگان
فراموش نکنیم گویا اوایل انقلاب یا قبل از انقلاب با ۲۰سال تدریس موطفی دبیران میشد۱۸س اما در زمان جنگ ۲س اصافه شد و شد۲۰س موطفی حالا هم خدانکنه بخوان ۳۰س تو پا...بکنند!
خدایا خودت کمک کن
دبیر مهربان
سپاسگزارم .
پایدار باشید .
از کمترین حدود و کرانههای معلمی، با فکر بودن است! در متن فوق باید گفت با فکر بودن او محقّق میشود که فکور بودن او محقّق شود؟!
مدرس آزاد
تفکر حلقه مفقوده در نظام آموزشی و در فضای اجتماعی - سیاسی ما است .
اکثرا موتور محرکه رفتار ما را تقلید و رقابت تشکیل می دهند .
پایدار باشید .
وَفِي السَّمَاءِ رِزْقُكُمْ وَمَا تُوعَدُونَ
و روزی شما در آسمان است و آنچه به شما وعده داده میشود!
ممنونم .
پایدار باشید .
بنده با وجود این که کاملا شرایط سختی را از لحاظ مالی تحمل می کنم، به این طرح ظالمانه تن ندادم. متاسفم برای همکارانی که کاملا از سرنوشت شوم تن دادن به این طرح ظالمانه آگاهند ولی با این وجود، به این طرح پیوستند. امیدوارم هر چه سریع تر پشیمانی حاصل شود
آقای رمضان پور
سپاسگزارم .
از مطالب خوب شما هم بهره می بریم .
پایدار باشید .
افزون بر اشکالهای گفته شده این طرح عادلانه هم نیست و همه معلمان به طور مساوی نمیتوانند از ان استفاده کنند... برای مثال شامل آموزگاران نمیشود.
و اینکه کدام معلم میتواند بار روانی 30 و 36 ساعت تدریس را تحمل کند ممکن یکسال به اجبار وصعیت مالی کسی ناچار به اضافه کار بشود..
اما در این طرح 6 ساعت اصافه کار تا پایان خدمت اجباری خواهد بود. اوایل تدریس شاید توان اضافه کاری باشد اما بعد از 15، 20 سال اوانی برای معلم نمانده است
تبعات منفی حضور معلم فرسوده و بی حوصله دامن دانش اموزان را خواهد گرفت
خیلی غر نزنیم
همین الان ۲۴ ساعت که نمیریم کلاس چون
۱۲ زنگ حداکثر یک و نیم ساعته= ۱۸ ساعت پس ۲۴ نیست
اگه بشیم ۳۰ ساعته
تازه شدیم ۱۵ زنگ ضربدر ۱/۵= ۲۲/۵ ساعت که هنوز ۲۴ هم نشدیم
پس اینقد تنبل نباشیم و کمتر بخوابیم
سلام : باید اسم دیگری به جای معلم تمام وقت انتخاب می کردند... از این که بگذریم :
اما حالا که آ و پ نیاز جدی به معلم با تجربه دارد و از گذشته هم تعدادی از همکاران، حق التدریس داشتند
چه ایرادی دارد که مزایا و حقوق آن را سازمان یافته تر و به موقع دریافت کنند؟
لطفا: به همکارانی که با این طرح به جهت مصالح عمومی یا شخصی همکاری کرده اند ، توهین نکنید . و از خودتان ذهن خوانی نفرمائید . با تشکر
حق التدریس ها رو ۱۲ماهه روی فیش میدن دیگه انتظار نمیکشیم و هی نق بزنیم چرا حق التدریسا رو نمیدن
اعتبار فیش هم برا ضمانت بالا میره
من که ماهی ۵۷۰ هزار تومن اومد روی فیشم و بند فوق العاده ویژه وصل شد
هرکس دوس داره ثبت نام کنه هرکس مایل نیست حق نداره حرف بزنه
طرح اختیاریه
اجباری هم شد حقوقتون رو میدن بهتر از اینه برید مسافرکشی کنید با حفت و خواری توی گرما و سرما پدر خودت و ماشینت درمیاد
کمی فکر کنید میفهمید سختی تدریس بهتر از مسافرکشیه
شخصیتی تر هم هست