یک موتورسوار پلاکش را مخدوش کرده، کاسکت نداشته، وارد مسیر خط ویژه شده، مامور پلیس راهور جلویش را گرفته، به جای تسلیم قانون شدن فحش داده، کتککاری کرده، شیشه وانت پلیس را شکسته، موتورش را برداشته و گریخته، ویدئوی این رخداد در اینستاگرام منتشر شده، عدهای از کاربران به او میگویند:
«دمت گرم!»
چرا ما جامعهای شدهایم که از تماشای کتک خوردن مامور قانون لذت میبریم و برای یک مجرم کف و سوت میزنیم؟
این حقیقت سنگین و تلخ را باید پذیرفت، گروهی از مردم خودشان مروج فساد و تخلف و جرم و ناامنی هستند.
اگر خط ویژه اتوبوس و پیادهروها محل تردد موتورسوارهای متخلف شده، خودمان این کار را میکنیم.اگر خط عابر پیاده معنایی ندارد و رانندگان به حقوق شهروندان احترام نمیگذارند، به این علت است که خودمان ترجیح میدهیم به این روش زندگی کنیم.
ما انتخاب کردهایم که اگر از هر کسی و هر چیزی عصبانی هستیم، وقتی پشت فرمان وسایل نقلیه مینشینیم، احساسات منفی خودمان را تخلیه کنیم.
آموزش و پرورش ناکارآمد، نسلهایی را تحویل این کشور داده که از مجرم و متخلف حمایت میکنند و به اراذل و اوباش احترام میگذارند.اما همان کسانی که امروز به یک موتورسوار قانونگریز دشنام میدهند، اگر فردا موبایلشان توسط فردی شبیه او به سرقت برود یا مادرشان با یک موتورسیکلت تصادف کند، نظرشان تغییر میکند و اینبار از پلیس راهور گلایه میکنند که چرا با متخلفان برخورد شدیدتری نمیکند.
ذات ما خراب نیست. درون ما ناپاک و جرمپسند نیست. جامعه ما را به این سمت برده که قانونگریز باشیم. ما ساقیهایمان را دوست داریم. بیشتر از آن کسانی که به ما میگویند مسیرمان اشتباه است
ما معلمهای خوبی داریم، اما دیده نمیشوند، چون به جای آن بتهای مجازی قدرت و شهرت به دست آوردهاند.
جامعه مسیر اشتباهی را طی میکند اما همه خودشان را به آن راه زدهاند و به فکر جیب خودشان هستند.
تا زمانی که به چیزی به نام «ایران» اهمیتی نمیدهیم و فقط به حساب بانکی و قفسههای یخچال و باک اتومبیلمان فکر میکنیم، چیزی درست نمیشود.
ما میتوانیم مانند شهروندان متمدن کنار یکدیگر زندگی کنیم و طبق اصول و استاندارد و با احترام گذاشتن به حقوق دیگران به کسب درآمد بپردازیم و از رانندگی با سرعت بالا، قانونشکنی و ناامین کردن معابر دوری کنیم، اما به ما گفته شده که قیمت بنزین و پیاز و گوجهفرنگی و ماکارونی از انسانیت و امنیت مهمتر است.
ما مسیر غلط را پیش گرفتهایم، چون آدرسی که در دست داریم اشتباه است.
تلویزیون، ماهواره، تلگرام، اینستاگرام، هیچوقت به موضوعات غیراقتصادی و غیرسیاسی توجهی ندارند. چون کسانی که بودجه آنها را تامین میکنند و چیزی که برایشان پول میآورد، ناله کردن درباره پول است.
هیچوقت شنیدن صدای شهروندی که در پیادهرو با یک موتورسوار تصادف کرده، شنونده ندارد. چون نشان دادن کسی که از تکهای نان لواش خالی را داخل سینی ویدئو گرفته و میگوید: «این شام منه»، میلیونها کلیک و بیننده را همراه خود به ارمغان میآورد.
آدرسی که به ما دادهاند غلط است. در بسیاری از جوامعی که خیلی خیلی بیشتر از ما درگیر موضوعات اقتصادی هستند و واقعا فقیر هستند و در قحطی به سر میبرند، اگر موتورسوار متخلف پلیس را مورد ضرب و شتم قرار دهد کسی برایش کف نمیزند.
ما گیج و منگ هستیم و نمیدانیم چه میکنیم. فرد مستی که از بار بیرون آمده، ممکن است سر از هر جایی در بیاورد و به هر سویی برود و هر قانونی را زیر پا بگذارد، چون درک درستی از واقعیت اطراف خود ندارد.ما هم مست هستیم. مست پول، قدرت، زرنگ بودن، مست دروغهایی که در صداوسیما شنیدهایم و توهماتی که ماهواره و تلگرام و اینستاگرام به مغزمان تزریق کرده.جامعه مسیر اشتباهی را طی میکند اما همه خودشان را به آن راه زدهاند و به فکر جیب خودشان هستند
ما اگر مست نبودیم ساعتها در صف پمپبنزین انتظار نمیکشیدیم تا نیمه خالی باکمان را پر کنیم. اگر مست نبودیم به موتورسوارهای متخلف بهبه نمیگفتیم یا خودمان یکی از آنها نبودیم.
مستی ما زمانی از سرمان میپرد که دیگر خیلی دیر شده است.کسانی که ما را مست کردهاند، از شهرت و اعتبار و احترام بالایی برخوردار هستند. ما ساقیهایمان را دوست داریم. بیشتر از آن کسانی که به ما میگویند مسیرمان اشتباه است.
کانال فرورتیش رضوانیه
نظرات بینندگان